۱۳۹۴ شهریور ۱۱, چهارشنبه

ایران- یادواره قهرمان مجاهد حمید صابری شير رزم آور عرصه هاي پيكار

فرمانده قهرمان حميد صابري، زادة مردم مجاهد پرور رشت، بهراستي گردي از سلالة كوچك خان و از فرماندهان برجسته ارتش آزاديبخش بود. او در همة صحنههاي جنگ رويارو با رژيم ددمنش آخوندي با رشادت جنگيد و خوش درخشيد.
حميد كه از سال 57 در صف هواداران سازمان مجاهدين قرار گرفته بود، از سال 58، همزمان با تحصيل در رشتة مهندسي راه و ساختمان دانشگاه كرمان، فعاليت حرفهيي خود را آغاز كرد. مسئوليتهاي او در دورة فعاليت سياسي و سپس در دورة مقاومت انقلابي پس از 30خرداد و سپس اعزام به منطقه و سازماندهي در نيروهاي رزمي و ارتش آزاديبخش، قصة همزمان پولاد شدن و الماس شدن است.
اما درخشش گوهر ناب انساني و آرماني فرمانده حميد پس از انقلاب ايدئولوژيك دروني مجاهدين و به عنوان رزمآور و سردار اين عرصه و بخصوص در 10سال پايداري پرشكوه در اشرف تجلي كرد. مسئوليت پذيري در عين فروتني و بيرنگي و بينام و نشاني. خود حميد قهرمان تأكيد داشت كه جنگ صدبرابر و جنگ سرنگوني تنها در پرتو اين انقلاب امكانپذير است. او در جايي نوشته بود:

قهرمان مجاهد حمید صابری

« دشمن محاسبه كرده بود با زرهي كار اشرف را تمام مي كند ولي باسد سديد مواجه شد و اين سد سديد چيزي جز انقلاب مريم نبود. من به عنوان يك مجاهد اشرفي كه از شاهدان فروغ اشرف بودم به رهبري پاكباز مقاومت اطمينان مي دهم كه مجاهدين بعد از فروغ اشرف آن مجاهدين قبل از فروغ اشرف نيستند و مي توانند با اتكا به انقلاب مريم و شوراي رهبري جنگ صد برابر را ماده كنند و به چيزي كمتر از پيروزي فكر نمي كنند ».
اما بيگمان آخرين رزم و نبرد فرمانده قهرمان حميد صابري در يك سال حفاظت از اشرف و نهايتاً شهادت مظلومانه و در عين حال قهرمانانة او به دست آدمكشان تحت امر نظام پليد ولايت فقيه بود. او خود در يكي از آخرين نوشتههايش در مرداد 92، دربارة اين رزم آخرين چنين گفته است:
«...به نقطه تغيير دوران رسيده ايم و همه شواهد دروني و بيروني حاكي از مرحلة سرنگوني است و اين را بيش از هر كس دشمن گرفته است ، لذا براي نجات خودش از هر فرصتي و شكلي استفاده ميكند تا ما را نابود كند و با افزايش فشار و موشكباران ، شرايط را بر ما غير قابل تحمل كند . غافل از اينكه ما مدتهاست كه نقشه مسير نوشته ايم و تا بن استخوان به مرحلة سرنگوني ايمان داريم . ما سوگند خوردهايم كه ذرهاي از حقوق قانوني خود كوتاه نياييم و هرگز سستي و ضعف وذلت را به خود راه ندهيم… اگر فكر ميكند با موشكباران و شكار طعمه ميتواند ما را بپاشاند ، كور خوانده است …».
آري، بهراستي دشمن زبون در مرحلة سرنگوني كور خوانده بود و بي گمان با آغشته كردن دست ناپاكش به اين خونهاي گران بارتيشه به ريشه خود زد.از خون اين سرداران شرف كه در رگهاي جوانان اشرفنشان و قيام آفرين جاري شد اشرف در جاي جاي ميهن و جهان تكثير گشت، حال گوبه دشمن باش تا ببيني چه طوفانهاي بنيانكن برخواهد خاست.
برای مطالعه کامل زندگی نامه اینجا کلیک کنید
سـيـنه سرخان مـهاجر
ای که شيوا شعر خون پيچيده در آوازتان 
نـغمه ی آزادگی در تـار تـار سازتان
خنـجـر خون از نيـام جان جان بـر می کشيد
سيـنه ی گلگونتان گل آيت اعـجازتان
خونتان چون توسنی تکـتـا ز جولانگاه عـشق
نعـش دشمن زير پا ی توسن تکتـازتان
در حريم عاشقـی سيمرغ خون سرخ تان
پـر گشود از اوج اوج قاف ايمان سازتان
در پگاهی نقـره گون با تيـر آتشـبـار خصم
گل بـزک شد با گل خون قامت گلـنـازتان
شعله شعـله لاله مشعـل دار شد در خاکـتان
ای غـريب افـتـاده گان آلاله ها دمـسـازتان
رازها در سينه صد چاکتا ن شد گر به خاک
گــفـتگو با گـل کنيــد آلاله ها هـمـرازتان
روح تان با بال نور از تيـره مرز تن گذشت
خوش بود از خاکدان تا بـی کران پـروازتان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر