۱۳۹۶ آبان ۱۱, پنجشنبه

ایران-گلریزان همیاری۲۳ سیمای آزادی


گزارش پایانی بیست و سومین همیاری با سیمای آزادی همبستگی ملی برای قیام و آزادی مردم ایران
بیست و سومین گلریزان همیاری ملی با تلویزیون ملی ایران-سیمای آزادی طی سه روز و از ساعت ۱۸ روز جمعه ۹آذر۹۷ آغاز شد و در ساعت ۱۱بامداد دوشنبه ۱۲آذر به پایان رسید، در مجموع به مدت ۴۳ساعت با ۱۰۰خط ارتباط تلفنی برای وصل مستقیم تماسها جریان داشت. همزمان ارتباط و کمک‌رسانی بر روی اینترنت و شبکه‌های اجتماعی و تلگرام نیز برقرار بود.
با اینهمه، باز هم بسیاری هموطنان و همیاران به‌علت فشردگی تماسها، با انتظار طولانی مواجه شدند و بعضاً در اثر اشکالات فنی تماسهایشان قطع شد.
ویژگی ممتاز بیست و سومین همیاری با سیمای آزادی، برانگیختگی دوران قیام و آماده‌باش سرنگونی و عزم و همتی بود که در پیامها و تماسهای هموطنان موج می‌زد و گلریزان سه روزه را به حماسه زیبایی از همبستگی ملی برای قیام و آزادی تبدیل کرد.
هموطنانمان ضمن اهدای کمکهایشان، سیمای آزادی را صدای قیام و آزادیخواهی مردم ایران، صدای حق‌طلبی کارگران و کشاورزان و کامیون‌داران و معلمان و دیگر اقشار به ستوه آمده و بپا خاسته توصیف کردند و در احساسات پرشورشان گلریزان را با کانونهای شورشی و عزم جزم مردم ایران برای آزادی سرشار کردند. حضور برخی مسئولان و قهرمانان و رزم آوران مجاهد از اشرف ۳در برنامه همیاری، شور و اشتیاق گلریزان را مضاعف می‌کرد.



بیست‌وسومین گلریزان همیاری، نمایی تمام‌قامت از عشق و شور ملتی برشوریده بر ستم استبداد دینی و برای سرنگونی این حاکمیت بود. حاکمیتی که ویژگی دشمنی با آزادی، خصوصیت ضدبشر بودن آن را تثبیت کرده است.
فرشته یگانه یکی از مسئولان سازمان مجاهدین خلق، بیست و سومین همیاری با تلویزیون سیمای آزادی را انعکاس اعتماد عمیق اجتماعی گسترده‌یی توصیف کرد که جنبش مقاومت ایران و رهبری آن از آن برخوردار است.

پیام مریم رجوی به سیمای آزادی به‌مناسبت بيست وسومین همیاری ملی
برگزاری بیست و سومین همیاری ملی فراز دیگری برتارک حماسه‌های پیشین و کهکشان درخشان دیگری از عزم و آماده باش هموطنانمان برای قیام و آزادی است. كه علاوه بر کمک‌های مالی بسیار ارزشمندی که به تلویزیون ملی ایران اهدا شد.
اوج آگاهی و عواطف سرشار هموطنانمان نسبت به مجاهدین و ارتش آزادی و کانون‌های شورشی، سراپای دشمن ضد بشری را لرزاند.
هم‌چنانكه هموطنانمان در این سه روز، بارها و با شیواترین و نافذترین بیان‌ها، خاطرنشان كردند؛ استقلال و خودكفایی مقاومت ایران را در برابر همه قدرت‌ها و دولت‌ها مُهر كرد، همه تبلیغات و یاوه‌های آخوندها و پاسدارانشان را به باد داد، پایگاه اجتماعی مجاهدین و تنها آلترناتیو دمكراتیك را در برابر چشم‌ها گذاشت و به‌خصوص نشان داد که توفان قیام مردم ایران برای آزادی سرباز ایستادن ندارد.
تضمین آزادی ایران و رهایی از رژیم ضد انسانی، همین ارزش‌های انسانی و همین همبستگی و اراده ملی است. می‌توان و باید چنانكه مسعود رجوی گفته است اعتماد پر‌پر شده در مسلخ خمینی و رژیم ولایت فقیه را با وفای به پیمان و صدق و فدای بیكران به ملت ایران برگرداند.





















مجاهدین اشرف ۳در برنامه همیاری سیمای آزادی


مرضیه باباخانی مشعل فروزان آزادی و حضورش در گلریزان همیاری۲۳

حضور فعال زنان در اعتراضات ایران چرا؟الهام زنجانی


مهدی براعی از نقش و مسئولیت سیمای آزادی در شرایط کنونی میگوید

چرا تبلیغات رژیم ایران بر علیه مقاومت تا حد شیطان سازی بیشتر شده؟احسان امین الرعایا

خواهر مجاهد فرشته یگانه در بیست و سومین برنامه همیاری با سیمای آزادی: صفی از اعتماد که نثار مقاومت می‌شود
خواهر مجاهد فرشته یگانه بیست و سومین برنامه همیاری با سیمای آزادی را نمودی از اعتماد عمیق و گسترده اجتماعی توصیف کرد که از جانب مردم ایران نثار جنبش مقاومت و رهبری آن می‌شود. وی که روز شنبه ۱۰آذر ۹۷در برنامه همیاری با سیمای آزادی شرکت کرده بود و به مدت ۹۰دقیقه با هموطنانی که مستقیماًً با این برنامه ارتباط برقرار می‌کردند گفتگو کرد گفت: آنچه که از هموطنانی که از کشورهای مختلف وصل می‌شوند می‌بینیم، فقط اهدا کمک مالی نیست. تقدیم اعتماد یک خلق است به فرزندان پیشتازش. کمکهای هموطنان قبل از هر چیز رژه اعتماد است. اعتماد چیزیست که رژیم خمینی از مردم ما ربوده است. کسی به‌سادگی دسترنج و محصول کار و تلاش و زندگیش را تقدیم به جنبشی نمی‌کند مگر این‌که عمیقاً به آن جنبش اعتماد داشته باشد. عمیقاً به رهبری آن جنبش اعتماد داشته باشد. و این صفی است از اعتماد که نثار مقاومت می‌شود.
این برنامه نخست با طرح چند سؤال از جانب میزبان برنامه همیاری ِ و پاسخ‌های خواهر مجاهد فرشته یگانه به این پرسش‌ها آغار شد:




خواهر مجاهد زهره اخیانی در برنامه گلریزان همیاری با سیمای آزادی: این رژه با شکوه حمایت مردم از مقاومت است
روز جمه ۹آذر خواهر مجاهد زهره اخیانی در بیست و سومین برنامه گلریزان همیاری با سیمای آزادی شرکت کرد و به مدت بیش از ۸۰دقیقه با هموطنانی که با این برنامه تماس می‌گرفتند گفتگو کرد.
در شروع میزبان برنامه همیاری ضمن خوشامد‌گویی به خواهر مجاهد زهره اخیانی به طرح چند سؤال از ایشان پرداخت:


برخی از کلیپ های همیاری ۲۳
ضرورت همیاری در شرایط کنونی چیست؟ فرزین هاشمی همیاری۲۳
پایداری مجاهدین در اشرف با اصل کس نخارد زهره اخیانی همیاری۲۳ 
پیام زهره اخیانی به همیاران سیمای آزادی همیاری ۲۳
زهره اخیانی اصل پایداری و میتوان و باید از باورهای مریم رجوی همیاری ۲۳
نامه مادر فاطمه یار ثابت همیاری از داخل ایران و تقدیم خانه گلریزان همیاری ۲۳
خاطره حمله به اشرف توسط مجتبی شادباش همیاری۲۳

















مجاهدین اشرف ۳در برنامه همیاری سیمای آزادی
شب بعد از شام آمدم سیما را نگاه کردم دیدم. مجتبی شادباش از حوادث ۱۹فرودین سال ۹۰ و جنایت‌هایی که مزدوران عراقی خمینی انجام داده بودند صحبت می‌کرد. چندین بار گفت کاش می‌شد صحنه این جنایتها را ثبت و ضبط کرد. از لحظاتی صحبت کرد که مزدوران داشتند او را به‌عنوان یکی از شهدای اشرف وارد سردخانه می‌کردند ولی یک پزشک شریف عراقی متوجه شد و او را نجات داد. 
می‌گفت کاش می‌شد این صحنه‌ها را ضبط کنیم. درست است در تمامی صحنه‌ها و جنایت‌هایی که صورت گرفت دوربین نبود که فیلم‌برداری کند ولی همان فیلم‌هایی که بعداً به رسانه‌های معتبر جهان داده شد هم بازتاب نداشت چرا که رسالت آنها دفاع از مردم ایران و فرزندان رشیدشان در اشرف نبود. سیاست دلجویی از رژیم و کنارآمدن با آن که مقاومت ایران آن را با عنوان «سیاست مماشات» افشا و نزد افکار عمومی رسوا کرد، در آن هنگام سیاست مسلط قدرتهای جهانی بود. تنها یک رسانه صحنه‌های حماسه و رزم مجاهدین را فریاد زد و آن سیمای آزادی بود. اگر سیمای آزادی نبود که صحنه‌های تکان‌دهنده کشتار قهرمان‌ترین قهرمانان ایران را به جهان عرضه کند، بی‌شک جنایتکاران کشتار‌شان می‌کردند و مماشات‌گران چشم می‌بستند و تنها به سودهای سرشاری اهمیت می‌دادند که از معامله با رژیم آخوندی به جیب‌هایشان سرازیر می‌شد. به این دلیل است که ایرانیان آزاده امروز برای همیاری با سیمای آزادی در گوشه و کنار جهان صف کشیده‌اند تا هر مبلغی که در توانشان است را به این رسانه ملی و مردمی تقدیم کنند.







بازتاب حمایتهای گسترده اجتماعی از مجاهدین و آلترناتیو دموکراتیک در برنامه همیاری سیمای آزادی

برنامه همیاری مردم با سیمای آزادی تلویزیون ملی ایران، از روز جمعه ۹ آذرماه شروع شد. این برنامه‌یی است که این تلویزیون به‌صورت نوبه‌یی برگزار می‌کند تا کمکهای مادی هموطنان را که تنها منبع مالی این تلویزیون برای ادامه فعالیتهایش هست را گردآوری کند. این بیست‌وسومین برنامه همیاری بود. آنچه در اولین ساعتهای اولین روز از این همیاری متجلی شد عزم راسخ ملی برای آزادی ایران و سرنگونی فاشیسم مذهبی آخوندی و حمایت گسترده اجتماعی از مجاهدین و آلترناتیو دموکراتیک بود.
 از همان ساعتهای اولیه اولین روز، هموطنان با نثار خالصانه‌ترین کمکهای مادی و معنوی خود تأکید می‌کردند که صدای رسای مقاومت ایران را بیش‌از‌پیش رساتر می‌خواهند. هموطنانی می‌گفتند که این تلویزیون خروش مقاومت مردم و رزمندگان آزادی است، هموطنان صدای رسای سیمای آزادی را صدای یکانها و کانونهای شورشی و ارتش آزادی می‌خواندند که سرمایه رهایی و کلید پیروزی بر استبداد مذهبی هستند.
 هموطنانمان می‌گفتند این سیما خواست مردم ایران که برای سرنگون کردن رژیم سر از پا نمی‌شناسند را بازتاب می‌کند و می‌گفتند که سیمای آزادی با تمامی توش و توان خود یکی از بی‌نظیرترین صحنه‌های مقاومت علیه استبداد را در تاریخ میهنمان در این یک سال اخیر منعکس کرده است. هموطنانمان از ایران و سراسر جهان وقتی که با برنامه همیاری سیمای آزادی که آن را «گلریزان همیاری» می‌نامیدند تماس می‌گرفتند و کمکهای اهدایی خود را اعلام می‌کردند هر کدام از زاویه‌یی به موقعیت مقاومت سازمان‌یافته‌ای اشاره می‌کردند که طی چهار دهه عمر ننگین این نظام فاسد و تبهکار، جلوه‌ درخشان عزم، اراده و آمادگی برای نبرد قطعی و سرنگونی آن بوده است و تأکید می‌کردند که حمایت گسترده خود از این مقاومت را تا رهایی از قید و بند حاکمیت منحوس آخوندی ادامه خواهند داد.
 در واقع برنامه همیاری با سیمای آزدای در محتوای خود حمایتهای گسترده مردمی از مقاومت مردم ایران، را نشان می‌داد و در واقع همیاری با خلقی به پاخواسته و پرشور است که طی یک سال گذشته در راستای سرنگونی این رژیم از هیچ کوشش و جانفشانی دریغ نکرده است.
 طنین خروش مردمی که در قیامهای دیماه ۹۶ و مرداد ۹۷ رأی خود مبنی بر سرنگونی تام و تمام نظام ولایت فقیه با تمامی دسته‌بندیهای درونی آن را با صدای بلند اعلام کردند؛ در برنامه همیاری به گوش رسید که حمایت خود از فرزندان مجاهدشان و حمایتشان را از یگانه آلترناتیو دموکراتیک و مردمی رژیم ولایت فقیه اعلام می‌کردند.
 همیاری با سیمای آزادی همچنین تجدید پیمان با شهیدان و قهرمانانی بود که طی ۴۰سال گذشته در راستای افشای جنایات این رژیم و در راستای سرنگون کردن آن از جان و مال، خانه و خانواده گذشتند و ایران و ایرانی را نزد سایر ملل دنیا سرفراز کردند.
 همیاری مردم ایران با سیمای آزادی، همیاری با شهیدان و مجاهدان قهرمانی نظیر جعفر کاظمی، محمدعلی آقایی، علی صارمی و سایر قهرمانانی است که به‌خاطر پیوندشان با مقاومت و به‌طور مشخص به‌دلیل همیاری با سیمای آزادی، دستگیر و شکنجه شدند و جانشان را فدای رهایی خلق‌شان کردند و سربه‌دار شدند.
 هموطنان با همیاری با سیمای آزادی نشان دادند که راه و رسم پایداری و درخشش مقاومت ایران، تا کجا در اعماق قلوب مردم ما ریشه دوانده و چگونه پیوند مردم به‌پاخواسته با فرزندان مجاهدشان عمقی صدچندان ژرف‌تر پیدا کرده است.
 آنان با همیاری خود به دشمن غدار و ضدمردمی نشان دادند، زبان مقاومت و پایداری علیه نظام آخوندی زبان مشترک ملتی است که عمیقاً می‌داند برای آزادی خود باید قیمت پرداخت.
 در برنامه همیاری سیمای آزادی شور میهنی برای آزادی را در شور و شوق ملی هموطنانی دیدیم که برای تأمین هزینه‌های سیمای آزادی که سیمای یک مقاومت مستقل و آزادیخواه را بازتاب می‌کند، گوی سبقت از یکدیگر می‌ربودند و می‌گفتند عامل همبستگی ملی بین اقشار مختلف مردم قیام‌کننده و زبان گویا و مشترک همه اقشار مختلف مردم را در سیمای آزادی یافته‌اند. یکی از هموطنان می‌گفت سیمای آزادی پلی برای همبستگی بین همه اقشار مردم است. همه پیامهای آن حامل آزادی، رهایی، ایستادگی و فریاد علیه حاکمیت پلید آخوندی است، پیامهایی که سرمشق و سرلوحه رزمندگان مقاومت در داخل کشور و به‌ویژه کانونهای شورشی قهرمانی است که در راستای سرنگونی دشمن ضدبشری سر از پا نمی‌شاسند.
 آنچه که در ساعتهای اولیه اولین روز برنامه همیاری با سیمای آزادی شاهد بودیم حماسه‌ دیگری از همبستگی ملی و نمادی روشن از اراده خلل‌ناپذیر مردم برای سرنگونی حاکمیت منحوس آخوندی و حمایت گسترده اجتماعی از مجاهدین و مقاومت ایران بود.
 مردم همیاری کننده با سیمای آزادی می‌گفتند عزم جزم کرده‌اند که هیچگاه نگذارند این چراغ خاموش شود تا روزی که چراغ عمر ننگین نظام ولایت فقیه به دست مردم ایران و کانونهای شورشی و با کمک مقاومت سازمان‌یافته این مردم خاموش شود و به زباله‌دان تاریخ سپرده شود.

گزارش کاملی از گلریزان همیاری ۲۲ سیمای آزادی


بیست و دومینبرنامه همیاری با سیمای آزادی، که از روز جمعه آغاز شد، با استقبال پرشور هموطنان و همیاران تلویزیون ملی ایران، ادامه پیدا کرد.
 در این برنامه ایرانیان آزاده از داخل و خارج کشور در تماسهای خود ضمن اهدای کمکهای مالی به سیمای آزادی بر حمایت خود از این رسانه و از مقاومت ایران و سازمان مجاهدین خلق ایران تاکید کردند.
همیاران سیمای آزادی در گفتگوهای خود سیمای آزادی را چراغ روشن خانه های مردم ایران توصیف و تاکید کردند که حمایت آنها از این رسانه، به منظور مقابله با خفقان و سانسور استبداد دینی و کمک برای انتشار هرچه رساتر صدای آزادیخواهی و مقاومت مردم ایران است.
همیاران سیمای آزادی با تأکید بر آمادگی و عزم خود برای حمایت از صدا و سیمای آزادیخواهی مردم ایران در مقابل خفقان و سانسور استبداد دینی، حمایت و کمک‌رسانی به سیمای آزادی در دوران نوینی که مقاومت و هم‌چنین رژیم آخوندی وارد آن شده‌اند را یک وظیفه میهنی توصیف کردند.
دکتر منوچهر هزارخانی

وینستون چرچیل زمانی گفته بود «دوستان آمریکایی ما بسیار باهوش و پیگیرند؛ آنها می توانند برای هر مسأله بغرنج، راه حل عملی پیدا کنند. البته وقتی تمام راه حل های ممکن دیگر را آزمودند و به نتیجه نرسیدند!». 
قضاوتش با شما اعضا و هواداران جنبش مقاومت که چهار دهه است از میان آتش انواع دشمنی ها گذشته اید و به ناچار بر خشمتان افزوده شده است. 
اما باید انصاف داشت: دستگاه اداری سابق ”دوستان آمریکایی” «تمام راه حلهای ممکن دیگر» را آزمود و شکست خورد. حالا وضع در حال عوض شدن است. از این روست که دولتمردان کنونی با ترس و لرز فراوان و نوک زبانی، دارند سعی میکنند همان حرفی را بزنند که شما چهار دهه است با صراحت و شجاعت تمام زده اید و تکرار کرده اید: برانداختن نظام استبداد مذهبی.
پس بکوشیم تا با مشارکت هر چه بیشتر در کارزار همیاری. آتش مقاومت را هر چه بیشتر شعله ور و فروزان نگاه داریم !


این برنامه همزمان از شبکه های اجتماعی ارتباط مستقیم بصورت زنده پخش میشود به این لینکها بپیوندید

 فیسبوکhttps://www.facebook.com/Ertebat-Mostaghim-1052371034793113/  ..
توییتر@ertebatm2013. یوتوب و گوگل پلاس ErtebatM
تلگرام telegram.me/Ertebat_M- ادمین@Ertebatm
وبلاگhttp://ertebatmostaghim.blogspot.fr/.
اینستاگرام  https://www.instagram.com/ertebatm

لینک گزارش کامل از  بیست و یکمین گلریزان همیاری همراه با کلیپ های منتخب


۱۳۹۶ شهریور ۱۰, جمعه

ایران-یادواره مجاهد شهید حسین سلطانی - قهرمانی بی‌رنگ و بی‌نشان


 مجاهد شهید حسین سلطانی

مجاهدی که در سرزمین حسین علیه‌السلام، پرچم هیهات منا الذله بر دوش کشید، راه درازی را از کودکی تا مجاهدت در اشرف در مسیر مجاهدت و فدا پیموده بود. او یکی از فرزندان محروم روستاهای اصفهان بود که با تلاش و سخت‌کوشی خود، به دانشگاههای انگلیس و ایتالیا راه یافت، اما عشق به هموطنان محرومش، او را از میانه راهی که به یک زندگی آسوده می‌انجامید، برگرداند تا مسیر صعب و سخت مجاهدت را بپیماید.
 «من نمی‌گویم سمندر باش یا پروانه باش گر به فکر سوختن افتاده‌ای مردانه باش»
خودش درباره زندگی‌اش نوشته است:
 «من سال 1335 در روستای بابوکان از توابع شهرضا در خانواده‌ای فقیر به دنیا آمدم. تمام خانواده در یک اتاق زندگی می‌کردیم، و به سختی زندگی‌مان را می‌گذراندیم. در همان روستا به مدرسه رفتم. … . بعد از گرفتن دیپلم در انستیتو تکنولوژی اهواز پذیرفته شدم. در سال 55 هم فارغ‌التحصیل شدم.
پس از گرفتن مدرک فوق دیپلم به بندرعباس رفتم و در یک شرکت مشغول به‌کار شدم».
 «از سال 57 یعنی در بحبوحه انقلاب ضدسلطنتی سازمان مجاهدین را می‌شناختم، در اولین سخنرانی برادر مسعود که پس از آزادی از زندان در دانشگاه تهران ایراد نمود… شرکت کردم».
حسین بعد از انقلاب ضدسلطنتی برای ادامه تحصیل به انگلیس و سپس به ایتالیا رفت. اما عشقش به مردم و آزادی، او را به سرعت به راه و آرمان مجاهدین کشاند.
 «از اواخر سال 59 به تشکیلات انجمن (هواداران) پیوستم، از همان زمان تصمیم گرفتم که تا آخر خط بروم».
از زمان پیوستنش به انجمن هواداران در ایتالیا مسئولیتهای متعددی را به‌طور تمام وقت پذیرفت با اعزام به منطقه مرزی از سال 64 تا 66 در امور لجستیکی و سپس در گردان ادوات سازماندهی شد. مجاهد قهرمان حسین سلطانی در عملیات پیرانشهر و آفتاب، چلچراغ، فروغ جاویدان نیز شرکت داشت.
حسین الگوی کار بی‌نام و نشان بود.
یکی از اشرفیها در مورد حسین نوشته است «حسین عاشق بچه‌ها بود… خیلی زحمتکش بود. آثار یک زندگی پر درد و رنج در چهره‌اش دیده می‌شد ولی هر وقت او را می‌دیدی لبخند می‌زد. … مثل این بود که برادر بزرگتر خودت است… همیشه در خدمت‌گذاری به مجاهدین سرآمد بود. برای خود من الگو بود».
طی ده سال پایداری پرشکوه در اشرف، حسین نیز خوش درخشید و از آنجا که هر مسؤلیتی را در اشرف یک توفیق و یک نعمت می‌دانست. همواره از مجاهدان پرتلاش بود که در عین‌حال خود را مدیون سازمان و مدیون انقلاب می‌دانست. او بعد از حماسه‌های 6، 7مرداد88 و 19فروردین90، سراپا شور درخواست کرد که او را در لشکر فدایی اشرف بپذیرند.
 «از خداوند طلب می‌کنم که به من شایستگی رهروی مجاهدین را عطا کند تا بتوانم دین خودم را به خلق قهرمان ایران در راستای آزادی ادا کنم. … چه باک که در این مسیر شکوهمند از همه چیز خود بگذرم».
وقتی با درخواست او موافقت شد، از شادی و شعف به‌راستی در پوست خود نمی‌گنجید.
 «از این‌که این افتخار نصیبم شده که در اشرف بمانم و جزو لشگر 101 باشم در پوست خود نمی‌گنجم و از خدا می‌خواهم که به من توفیق دهد تا بتوانم شکر این همه نعمتی که به من ارزانی شده را به جا بیاورم. … خصوصاً که انتخاب مجددم قرین ماه محرم شده و معنا و مفهوم دیگری پیدا می‌کند. با سرفرازی و با صدای رسا می‌گویم هیهات منا الذله... 28آبان 1391 حسین سلطانی»
مجاهد قهرمان حسین سلطانی که زرّ ناب وجودش از قضا در کوره حوادث و خطرها صافی‌تر و درخشنده‌تر می‌شد، در آخرین روزهای زندگی افتخار آمیزش نوشت:
 «در اشرف قهرمان همراه با سایر خواهران و برادرانم… بر عهد و پیمانم ایستادگی خواهم کرد. خدایا مرا شایسته این همه لطف و پرداخت از طرف رهبری بگردان».

دفتر زندگی پر درد و رنج ولی شکوهمند حسین سلطانی این رهپوی حسین علیه‌السلام، در سپیده دمان دهم شهریور با خون پاکش امضا شد. او ادامه این راه را به نسلهای پس از خود سپرد، تا برای سرنگونی یزید زمانه به‌پاخیزند.
لینک زندگی نامه برای مطالعه کلیک  کنید

ایران- یادواره گرد تبریز فرمانده سخت کوش ارتش آزادی مجاهد شهید محمدعلی محمودی



محمدعلی محمودی
«افتخار می‌کنم که در چنین سازمانی هستم که در دنیایی که بی‌عدالتی بیداد می‌کند و در دوران افول ارزشها، این‌چنین روی اصول و آرمان و ارزشهای انسانی، محکم و استوار ایستاده و بهای آن را با فدا و صداقت حداکثر می‌پردازد». محمدعلی محمودی 15مرداد 92.
محمدعلی شیردلی از زادگاه تاریخی مجاهدین، شهر مجاهد پرور تبریز بود.
 «از شروع انقلاب ضدسلطنتی من به مرور با فعالیتهایی که سازمان در جامعه داشت… آشنا شدم. با شروع فاز نظامی به این نتیجه رسیدم و وظیفه مبرم خودم دانستم که باید… در راه سازمان با خمینی جنگید. به این علت با شروع فاز نظامی فعالیت خودمان را در راستای خط وخطوط سازمان بر علیه خمینی ضدبشر شروع کردیم».
 «در تاریخ 14فروردین 62 با آمدن به منطقه کردستان و پیوستن به سازمان فعالیت حرفه‌ای خودم را شروع کردم».
مجاهد شهید محمدعلی محمودی پس از حضور در منطقه کردستان در واحدهای رزمی مجاهدین خلق سازماندهی شد. در سالهای 62 و63 در واحدهای نظامی مجاهدین در کردستان، دلاورانه جنگید و در سالهای بعد با تأسیس ارتش آزادیبخش در موضع فرماندهی آتشبار در گردانهای ارتش آزادیبخش انجام وظیفه کرد.
در تمام سالهای پس از آن، زندگی محمدعلی در تلاش و سخت‌کوشی خلاصه می‌شود. انجام مسئولیتهای پرزحمت در امور پشتیبانی و مدیریتهای گوناگون ارتش آزادی؛ به‌ویژه مدیریت ترابری، تعمیر و نگهداری ماشین‌آلات، و زرهیهای ارتش آزادی‌بخش. در تمام این مسئولیتها، محمدعلی همیشه جلودار کارهای سخت و سنگین بود. همین رنج و تلاش در دوران ده ساله پایداری اشرف به مراتب بیشتر شد. از جمله او در ساخت و ساز بسیاری از بناهای اشرف که آن را تبدیل به مروارید صحرا کرد نقش فعالی داشت.
او در مصاحبه‌ای راجع به کارش در اشرف گفت:
 «من مسؤلیتم سرویس و نگهداری همه این ماشین آلا ت هستش، پروژه‌هایی هم که انجام دادیم از جمله امجدیه، بهارستان، مسجد، اینها را با این ماشین‌آلاتی که با اینکه...
همین پروژه‌هامون جنگمون با خمینی است. به‌خاطر همین عشق بیشتری داریم که بیشتر به این ماشین‌آلات برسیم و پروژه‌هامون به نحو احسن پیش بره، چونکه این نوعی از مبارزه مون است»
سرچشمه تواناییها و خلاقیتهای محمدعلی در انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین بود. خود او در این باره در دیماه 88 نوشته است:
 «فهم جدیدی از انقلاب خواهر مریم به‌دست آوردم و با ایمان و یقین می‌گویم که ما بدون انقلاب خواهر مریم، این مسیر پرشکوه را که تا الآن طی کرده‌ایم، … نمی‌توانستیم طی بکنیم. به‌خصوص در این فاز نهایی خودم را بیش از هر زمان دیگر به انقلاب نیازمند می‌بینم».

محمدعلی قهرمان در مورد آخرین مأموریتش در اشرف این‌گونه نوشت:
 «سازمان یک منت بزرگ بر گردن من گذاشته که جزو نفراتی باشم که در مأموریت حفظ و نگهداری اموال سازمان در اشرف باشم. این اموال با رنج و خون شهیدان و خلقمان تأمین شده و من این مأموریت را جزیی از جنگ با رژیم می‌دانم... با استعانت از سرور شهیدان و با سوگند به خون شهیدانمان، عهد می‌بندم که برای محقق کردن سرنگونی رژیم پلید ولایت‌فقیه، لحظه به لحظه تلاش کنم و در این مسیر مجاهد بمانم و مجاهد بمیرم.
هیهات مناالذله. علی محمودی - 28آبان 91»
آخرین واژه‌های محمدعلی قهرمان که در هشتم مرداد 92، روی کاغذ آورده، باز هم تعهد و سوگند پایداری تا آخر است و کوهمردی را در برابر چشم قرار می‌دهد که توفان حادثه‌ها کمترین اثری بر عزم و پایداریش ندارند:
 «... رژیم ضدبشری خمینی با تمام توان و امکانات در این ده سال به‌خصوص در فاز سرنگونی تلاش کرده که تشکیلات مجاهدین را از بین ببرد؛ که با پایداری بی‌مانند مجاهدین، سرشان به سنگ خورده. … تعهد می‌دهم که در این مسیر تا آخرین قطره خونم جزو یکان 72 باشم و با جنگ صد برابر و بیابیا به دشمن در جمیع جهات بتوانم به عهدم با خدا و خلق وفادار بمانم».

در سحرگاه خونین 10شهریور، قهرمان مجاهد خلق محمدعلی محمودی با ناجوانمردانه‌ترین روش‌ها در خون خود در غلتید. اما آرمانی که او مدافع و مبلغ آن بود، سر به آسمان و بلندترین اختران آن سایید. خون محمدعلی این پیام را به یکانهای ارتش آزادی در سراسر میهن می‌دهد که ”ارتش قیام تنها راه رهایی ستم دیدگان میهن اسیر ماست. با هر آنچه در دست داریم، یا حتی نداریم، باید علیه دشمن ضدبشری جنگید و آن را سرنگون کرد
لینک زندگی نامه برای مطالعه کلیک کنید

ایران- یادواره مجاهد قهرمان ابوالقاسم رضوانی دادخواه پایداران شهر شرف


مجاهد قهرمان ابوالقاسم رضوانی

از فرماندهان ارتش آزادیبخش ملی ایران
وکیل و قاضی دادگستری در ساری و وکیل مجاهدان اشرف
سابقه حرفه‌ای مبارزاتی در تشکیلات مجاهدین: 36سال
از اعضاء شورای ملی مقاومت ایران (کمیسیون قضایی)
وکیل و فوق‌لیسانس حقوق

 «زندگی را با مرارت و کارگری در جوار خانواده تا سال 1349 گذراندم. در سال 50 وارد دانشگاه تهران شدم و در سال 54 در رشته حقوق قضایی فارغ‌التحصیل شدم. … همزمان با رشد آگاهیهای مردمی و رشد جنبش انقلابی به مبارزه پیوستم و در حد توان خود در تعمیق آن کوشیدم. در همان ایام بود که با سازمان و مبارزات آن آشنا شدم. پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی به فعالیتهای مردمی خود، چه در دادگاه انقلاب تهران و چه در دادگاه انقلاب ساری و چه در هیأت رسیدگی به اختلافات ارضی گرگان و دشت ادامه دادم… در اواخر سال 59 تصمیم گرفتم کار در دادگستری را رها کرده و در ارتباط مستقیم با سازمان قرار گیرم و فعالیتهایم را در انجمن حقوقدانان مسلمان شروع کردم… در خرداد ماه 64 به منطقه آمدم و در ارتباط با سازمان قرار گرفتم».
قاسم در مورد پیوستنش به ارتش آزادیبخش ملی ایران نوشت:
 «من اکنون افتخار می‌کنم که در صف رزمندگان مجاهد خلق قرار دارم و در نبرد (با دشمنی) که تمامیت ایدئولوژی و میهن ما را تهدید می‌کند شرکت دارم».
به این ترتیب، این وکیل و فعال میدان حقوق و دادگستری، برای گرفتن حقوق مردمش، به میدانهای رزم و نبرد شتافت. سلاح به دست گرفت و در لباس رزم آوران در عملیاتی گردانی و جبهه‌ای ارتش آزادیبخش هم‌چون آفتاب و چلچراغ و فروغ جاویدان جنگید. پس از آن نیز در بخشهای مختلف ارتش آزادی، مسئولیتهای گوناگونی را عهده‌دار شد.
مجاهد قهرمان ابوالقاسم رضوانی به‌قدری خاکی و فروتن بود و همیشه داوطلبانه به ‌امور خدماتی و شهرداری و حتی تخلیه فاضلاب می‌پرداخت که اگر کسی سوابق او را نمی‌دانست، هرگز تصور نمی‌کرد که او یک وکیل کارآزموده دادگستری و صاحب کرسی حقوق و قضاوت است. همین ویژگی بود که او را به‌ مجاهدی وارسته و چهره‌یی محبوب و الهام‌بخش در میان همرزمانش تبدیل کرده بود.
سالها تلاش و مجاهدت، و گذر از ده سال پایداری و تحمل فشارهای محاصره و هجومها و توطئه‌های دشمن، از ابوالقاسم مجاهدی کوهوار ساخته بود.
ابوالقاسم قهرمان پس از حمله مزدوران خامنه‌ای و مالکی به اشرف در مرداد 88، در جریان کارزار جهانی برای آزادی 36 مجاهد گروگان، در مصاحبه‌ای گفته بود:
 «ماده 3 کنوانسیون ژنو می‌گوید، ماده سه، اعمال زیر را در مورد اشخاص مورد نظر در هر زمان و در هر مکان ممنوع کرده و ممنوع می‌کند. این اعمال عبارتند از لطمه به حیات یا تمامیت جسمانی افراد و به‌طور مشخص گروگانگیری. ماده 146 و 147 هم به‌نحوی گروگانگیری را ممنوع و آن را از جرایم جنگی به‌شمار می‌آورد».
اوج صلابت و استحکام عزم و اراده قاسم را به‌خصوص در دو ساله آخر زندگیش می‌شود دید؛ وقتی که، در اشرف برای نگاهبانی اموال مجاهدین ماند.
او عزم خود را برای پایداری‌اش، در آخرین کلماتش بیان کرد:
 «… رستگاری از آن کسی است که خونش در خاک اشرف ریخته شود و در کنار شهدای 6 و7مرداد و 19فروردین به خاک سپرده شود…».
چون پیشتاز خویش
ایران ببین!
این خون سرخ و داغ مجاهد به خاک دشت
بار دگر
به پرچم تو رنگ می‌دهد
دژخیم در تله است
از عزم پایداری اشرف
الهام گیر
بر پا به پیش»
اگر چه جلادان خامنه‌ای و مالکی خون او را به مظلومانه‌ترین صورت ریختند، اما بی‌شک، خدا و خلق و تاریخ، شاهد تحقق خواست و دعای او در ایران فردا خواهند بود. وقتی که در نقشه مسیر خود در سال 91 نوشت:

 «از خدا می‌خواهم سرنگونی رژیم ولایت‌فقیه را نزدیک و دیدگان مردم ایران را به جمال جان جانان و مهر تابان روشن نماید».
لینک زندگی نامه برای مطالعه کلیک کنید