«… من مجاهد هستم بجز آرمان مجاهدي هيچ چيزي براي من رسميت ندارد و اين را هم به سادگي به دست نياورده ام كه به همين سادگي از دست بدهم. مجاهد مي مانم. به خاطر اين كه آرمان جامعة بي طبقة توحيدي در اين واژه نهفته است. ارزشي خارج از اين، برايم قابل تصور نيست. همواره بر مجاهد بودنم افتخار ميكنم و از آن انرژي ميگيرم… مجاهد ميميرم و اين، دنيا و آخرت من خواهد بود
مجاهد شهيد عليرضا پورمحمد در اردبيل متولد شد. پس از پيروزي انقلاب ضد سلطنتي ابتدا به تصور اينكه خميني آرمانها و خواسته هاي مردم ايران را دنبال ميكند عضو يكي از كميته ها در اردبيل شد اما به زودي دريافت كه اين كميته هاي خميني ساخته، تنها هدفشان سركوب و غارت مردم است و آن را ترك كرد.
عليرضا كه از خميني سر خورده شده بود، در جستجو برآمد كه چه تشكلي و چه نيرويي ميتواند جواب دردها و تباهي و فقري كه در پيرامونش ميديد و با پوست و گوشت خود لمس ميكرد، باشد. او در مطالعه و تكاپوي مستمر خود، در سال 58 با مجاهدين آشنا شد و آنچه را كه در جستجويش بود در سازمان مجاهدين يافت و از آن پس، تمام وجود خود را وقف تبليغ راه و آرمان مجاهدين كرد.
عليرضا پورمحمد كه به علت فعاليتهايش در اردبيل شناخته شده بود، پس از 30خرداد 60 دستگير شد و پس از شكنجه هاي وحشيانه، به 6سال حبس محكوم شد.در سال 63 در حالي كه 3سال و نيم از دورة محكوميت خود را در زندانهاي اردبيل و تبريز طي كرده بود، توانست از يك موقعيت به وجود آمده، با جسارت و هوشياري استفاده كند و از زندان بگريزد.اودر سال 64، خود را به منطقة مرزي رساند
عليرضا كه از خميني سر خورده شده بود، در جستجو برآمد كه چه تشكلي و چه نيرويي ميتواند جواب دردها و تباهي و فقري كه در پيرامونش ميديد و با پوست و گوشت خود لمس ميكرد، باشد. او در مطالعه و تكاپوي مستمر خود، در سال 58 با مجاهدين آشنا شد و آنچه را كه در جستجويش بود در سازمان مجاهدين يافت و از آن پس، تمام وجود خود را وقف تبليغ راه و آرمان مجاهدين كرد.
عليرضا پورمحمد كه به علت فعاليتهايش در اردبيل شناخته شده بود، پس از 30خرداد 60 دستگير شد و پس از شكنجه هاي وحشيانه، به 6سال حبس محكوم شد.در سال 63 در حالي كه 3سال و نيم از دورة محكوميت خود را در زندانهاي اردبيل و تبريز طي كرده بود، توانست از يك موقعيت به وجود آمده، با جسارت و هوشياري استفاده كند و از زندان بگريزد.اودر سال 64، خود را به منطقة مرزي رساند
عليرضا تكنيسين خودروهاي چرخدار بود و در كارهاي پشتيباني ارتش آزاديبخش، شاخصي از تعهدپذيري بود. در برخي موارد كه همة شرايط نامساعد و نا اميد كننده مي نمود، عليرضا سرشار و پراميد مسئوليتهايش را پيش ميبرد.
خلاقيتها و ابتكارات فني عليرضا در شرايط محاصرة اشرف و نبود امكانات، از ويژگيهاي برجستة او بود
افزايش مستمر تعهدات و سرخم نكردن زير بار تضادها و مشكلات، جديت و صلابت، بشاشيت و جمع گرايي، از روحية رزمندة او در مَصاف با ديكتاتوري ولايت فقيه، از ويژگيهاي برجستة عليرضا پورمحمد بود كه در لابلاي آخرين نوشته اش تا ماه قبل از شهادتش به خوبي پيداست:
”در مقابل جنگ تهاجمي و هرگونه وحشيگري دشمن با جنگ 100 برابر تهاجم حداكثر آماده بيابيا ميگويم. در اين جنگ سرنوشت كه دشمن نفسهاي آخرش را ميكشد، با سلاح آتشين انقلاب خواهر مريم و پشتيباني وهدايت جمع سلطان نصير با دشمن سينه به سينه، سپر به سپر با تمام ظرفيت ايدئولوژيكي ام در جميع جهات در نبرد و جنگ خواهم بود».
عليرضا پورمحمد، مجاهدي نستوه، از خطة آذربايجان، سر انجام پس از سه دهه مبارزة خستگي ناپذير با استبداد مذهبي، در روز دهم شهريور 92 توسط جلادان مالكي و خامنه اي در اشرف، در رفيعترين قلة فدا، به شهادت رسيد و خون پاكش مشعلي فرا راه جوانان انقلابي اين ميهن و همة عاشقان آزادي ايران زمين شد.
افزايش مستمر تعهدات و سرخم نكردن زير بار تضادها و مشكلات، جديت و صلابت، بشاشيت و جمع گرايي، از روحية رزمندة او در مَصاف با ديكتاتوري ولايت فقيه، از ويژگيهاي برجستة عليرضا پورمحمد بود كه در لابلاي آخرين نوشته اش تا ماه قبل از شهادتش به خوبي پيداست:
”در مقابل جنگ تهاجمي و هرگونه وحشيگري دشمن با جنگ 100 برابر تهاجم حداكثر آماده بيابيا ميگويم. در اين جنگ سرنوشت كه دشمن نفسهاي آخرش را ميكشد، با سلاح آتشين انقلاب خواهر مريم و پشتيباني وهدايت جمع سلطان نصير با دشمن سينه به سينه، سپر به سپر با تمام ظرفيت ايدئولوژيكي ام در جميع جهات در نبرد و جنگ خواهم بود».
عليرضا پورمحمد، مجاهدي نستوه، از خطة آذربايجان، سر انجام پس از سه دهه مبارزة خستگي ناپذير با استبداد مذهبي، در روز دهم شهريور 92 توسط جلادان مالكي و خامنه اي در اشرف، در رفيعترين قلة فدا، به شهادت رسيد و خون پاكش مشعلي فرا راه جوانان انقلابي اين ميهن و همة عاشقان آزادي ايران زمين شد.
من عشق تو را خریده ام آزادی!
با بال تو من پریده ام آزادی!
می مانم و گر شهید این راه شوم
بر پرچم تو چکیده ام آزادی!
با بال تو من پریده ام آزادی!
می مانم و گر شهید این راه شوم
بر پرچم تو چکیده ام آزادی!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر