‏نمایش پست‌ها با برچسب آمريكا. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب آمريكا. نمایش همه پست‌ها

۱۳۹۴ آذر ۶, جمعه

ایران-ویدئوتظاهرات ساکنان کمپ لیبرتی اخبارتوطیه های کثیف وزارت اطلاعات ونیروی قدس برای حمله مرگبار بعدی نصب دوربین وتوطئه تحت پوش خانواده


مریم رجوی در موردنصب دوربین در کمپ لیبرتی

تظاهرات ساکنان کمپ لیبرتی در اعتراض به ادامه محاصره ضد انسانی کمپ و ممانعت از ورود سوخت و قطعات یدکی برای تعمیر ژنراتورها و نیازهای پایه ای ساکنان 

این کلیپ به زبان انگلیسی است
تظاهرات ساکنان کمپ لیبرتی هشدارادامه توطئه علیه مجاهدان لیبرتی

هنوز پیکرهای بخون خفته شهیدان قهرمان موشک باران لیبرتی در خاک به آرامش نرسیدند که رژیم طلسم شکسته زهر خورده ولایت فقیه آماده سازیهائي برای حمله مرگبار بعدی انجام میدهد یا در پوش به اصطلاح خانواده و یا  نصب دوربینهای جدیدی در اطراف محل استقرار مجاهدین لیبرتی

قسمتی از اطلاعیه شورای بیرخانه شورای ملی مقاومت ایران 6 آذر:

در روز پنجشنبه ۵ آذر (۲۶ نوامبر۲۰۱۵) مأموران کمیته سرکوب مجاهدین اشرف به ریاست فالح فیاض، مشاور امنیتی دولت عراق، دوربینهای جدیدی را در اطراف محل استقرار مجاهدین لیبرتی نصب کردند. هدف از دوربینها که خروجی آنها در اختیار سفارت رژیم آخوندی و نیروی تروریستی قدس قرار می گیرد، شناسایی دقیقتر داخل کمپ و تحرکات ساکنان به منظور گرفتن تلفات بیشتر در حملات بعدی موشکی است. رژیم ضدبشری آخوندی بعد از حمله مرگبار موشکی در صدد جمع آوری اطلاعات از جمله نقاط اصابت موشک و اسامی مجروحان و اماکن تخریب شده است.

نصب دوربینهای جدید در حالیست که یک ماه بعد از حمله مرگبار موشکی نیروهای عراقی از ورود ماشین آلات لازم برای جمع آوری بنگالها و وسایل منهدم شده و تمیز کردن کمپ یا وسایل اولیه برای تعمیر بنگالها و تأسیسات آسیب دیده و همچنین از ورود حداقل الزامهای امنیتی مانند تی والها جلوگیری می کنند. علاوه بر انهدام و از دور خارج شدن بخش زیادی از بنگالها، بسیاری دیگر از بنگالها و تأسیسات نیز آسیبهای جدی دیده و نیازمند تعمیرات هستند وگرنه در فصل سرما و بارندگی قابل استفاده نخواهند بود.


ادامه

قسمتی از اطلاعیه دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران 5 آذر:

فراخوان برای بازدید هیأتی از وکلا و پارلمانترها از اروپا، آمریکا و کشورهای عربی از لیبرتی

روز سه شنبه سوم آذر 1394 سفارت رژیم ایران در بغداد و کمیته سرکوب مجاهدان اشرف به ریاست فالح فیاض، مشاور امنیتی دولت عراق، و در همدستی با مزدور شناخته شده نیروی قدس عباس البیاتی از باند مالکی، در یک شوی مضحک، یک گروه از مزدوران وزارت اطلاعات و نیروی قدس را در پوش خانواده ساکنان لیبرتی به پارلمان عراق بردند تا با سوء استفاده آشکار از ملاقات با شماری از نمایندگان از جمله آقایان همام حمودی و ارشد صالحی و تکرار اکاذیب آخوندها علیه ساکنان لیبرتی به زمینه سازی برای قتل عامهای بعدی بپردازند.

حلقه دوم این شو تشکیل جلسه یی در روز 4 آذر در مقر کمیسیون حقوق بشر پارلمان با کمیته سرکوب با اسم «کمیته عالی کمپ حریه در نخست وزیری» بود. بنا به سایت پارلمان عراق در این جلسه «خواستهای بستگان» ساکنان و «تمایل آنها به دیدار با فرزندانشان» در لیبرتی «به منظور اتخاذ اقدامات لازمه از جانب دولت برای فراهم نمودن این دیدارعرضه» و «با ارائه پرونده کمپ حریه در جریان جلسات آینده مجلس نمایندگان توافق شد».

۱۳۹۴ آبان ۲۷, چهارشنبه

ایران-نامه زندانی سیاسی ابوالقاسم فولادوند در محکومیت حملات تروریستی در فرانسه و حمله موشکی به لیبرتی

 
ایران-نامه زندانی سیاسی ابوالقاسم فولادوند در محکومیت حملات تروریستی در فرانسه و حمله موشکی به لیبرتی

حمله تروریستی و جنایتکارانه به شهروندان فرانسوی که طی آن تعدادی از شهروندان فرانسوی کشته و مجروح شدند را قویاً محکوم می‌کنم، همانطور که حمله جنایتکارانه و تروریستی به زندان شبه کمپ لیبرتی که طی آن تهاجم جنایتکارانه تعدادی از خواهران و برادرانم در حالیکه تحت حفاظت سازمانهای بین‌المللی بودند به‌شهادت رسیده و مجروح گردیدند و مواردی دیگر از این دست که به‌طور واضح می‌توان از نمونه‌های کشتار جنایتکارانه اشرفیان و ساکنان لیبرتی طی سالهای 2003 تا کنون اتفاق افتاده نام برد.

در اینجا روی سخنم با مقامات بین‌المللی از قبیل دبیرکل سازمان ملل، رئیس جمهور آمریکا و وزیر خارجه آمریکا و تمامی کشورهای ائتلاف غربی و آقای اولاند می‌باشد. راستی آقای اولاند اگر این عمل جنایتکارانه در فرانسه اتفاق نیفتاده بود، هم‌اکنون فرش قرمز برای کسی پهن کرده بودید که رکورد‌دار اعدام در دنیا و در سرزمینم ایران بعد از اعدامها و قتل‌عامهای دهه خونبار 60 است و شام را با کسی صرف می‌کردید که در حالیکه پز اعتدال و امید و میانه‌روی می‌دهد، همزمان دندانهای دراکولا نشان آغشته به خونش را به‌عنوان امنیتی‌ترین رئیس دولت رژیم بنیادگرای آخوندی تزیین می‌کند و به رخ مردم می‌کشد.

 همان فردی که حدود سه هفته قبل به‌عنوان رئیس شورای امنیت آخوندها دستور موشک باران لیبرتی را صادر کرد و هفته قبل گله گله پاسداران و گشتاپوی رژیم را از تهران روانه تبریز و ارومیه و زنجان و دیگر شهرهای غرب کشور کرد تا اعتراض هموطنان ترک زبانم را بر علیه توهین و ظلم و ستمی که بر آنان وارد می‌شود را مورد کشتار و ضرب و شتم و دستگیری قراردهند، و اما همه مقامات فوق را یادآوری می‌کنم، شماها که جنایات تروریستی را محکوم می‌کنید، کمی هم در رفتار خود تأمل نمایید تا به کی می‌خواهید شریک دزد و رفیق قافله باشید، از یک سو محکوم کردن اعمال تروریستی و از سوی دیگر مماشات با پدرخوانده تروریسم و بنیادگرایی، از یک سو بازگذاشتن دست آخوندها در انجام جنایات تروریستی در لیبرتی و کل منطقه و از سوی دیگر ایجاد انواع محدودیتها و نقض عهدها در برابر تنها آلترناتیو سازمان‌یافته بر علیه آخوندهای حاکم بر ایران، به‌عنوان بانکدار و سمبل تروریسم دولتی در جهان.

 رژیمی که به اعتراف مقامات خودش از روز اول به قدرت رسیدن (که تشت رسوایی آن هم سالهاست به زمین افتاده و مشخص گشته که با یاری و حمایت شماها یعنی اصحاب و پرچمداران استعمار، انقلاب مردم میهنم و رهبری آن را دزدیده و به انحراف کشانده) با ایجاد بحران مشکلات روزمره خود را سپری می‌کند و اعتراضات حق‌طلبانه مردم را سرکوب نموده است و شما با گردن فرازی تمام و استعانت از سیاست کثیف مماشات یاری گر آنها بودید.

 دولت مردان محترم!

نزدیک سه هفته از حمله جنایتکارانه به برادران و خواهرانم در لیبرتی می‌گذرد و دسته جمعی آن جنایت را قویاً محکوم کرده‌اید ولی آیا اقدامی در جهت رساندن حداقل ملزومات به آنها به‌عمل آورده‌اید؟ آیا تغییری در مسئؤلین حفاظت آنها نموده‌اید؟ یا کماکان مزدوران عراقی رژیم ایران یعنی جلادان حقوق بگیر فالح فیاض، محمد صادق و دیگران به اسم حفاظت مشغول برنامه‌ریزی برای جنایتهای بعدی هستند، آیا به جای انتقال فوری آنها به مکان امن و حفاظت‌شده دیگری، کماکان به محکوم کردن خشک و خالی مشغولید و یکی پس از دیگری چراغ های سبز برای کشتار و جنایات دیگر به رژیم آخوندی نشان می‌دهید.

 خلاصه این‌که در عمل ثابت شده وقتیکه جامعه غرب به علت منافع مادی خود با توسل و تمسک به طناب پوسیده مماشات در مقابل حکومت داعش آخوندی عقب‌نشینی نماید نتیجتا خلیفه ارتجاع بیشتر حالت تهاجمی به خود می‌گیرد.

اینک که این رژیم یکی از پایه‌های زیر پایی خود را با خوردن زهر اتمی از دست داده و پایه دیگر آن که همانا زهر منطقه‌یی است را مزه مزه می‌کند و همچنین اینک که شاهد حمایت روزافزون هم میهنانم از فرزندان مجاهد و قهرمانش در لیبرتی و افزودن به اعتراضات مردمی و ظلم ستیزانه آنها به تاسی از ایستادگی و پایداری قهرمانان لیبرتی می‌باشد بیشتر از قبل به تروریسم در خارج از مرزها و اعدام و سرکوب در داخل روی خواهد آورد.

 پس اگر قصد ریشه کن نمودن تروریسم را دارید تنهاترین و کوتاه‌ترین و مؤثرترین راه‌ها با کندن دندان پوسیده مماشات با رژیم آخوندی و تأمین حفاظت واقعی از ساکنان لیبرتی در هرکجا و به هر صورت به‌عنوان تنها آنتی‌تز و آلترناتیو بنیادگرایی و حمایت عملی از نیروهای ملی و مردم عراق و ارتش آزاد در سوریه برای خلع ید از رژیم بنیادگرا و پدر خوانده تروریسم در کل منطقه می‌باشد.

زندان رجایی شهر


ابوالقاسم فولادوند

۱۳۹۴ مهر ۱۵, چهارشنبه

ایران-ياد ستاره اي تابان از كهكشان اشرف مجاهد قهرمان شهيد كورش سعيدي

نيكوان رفتند وسنت ها بماند
وز لئيمان ظلم و لعنت ها بماند
اندر آييد اي همه پروانه وار
اندرين بهره كه دارد صد بهار
جان فشان اي آفتاب معنوي
مرْ جهان كهنه را بنما نوي
بوي لطف او بيابانها گرفت
ذره هاي ريگ هم جانها گرفت
ما بها و خونبها را يافتيم
جانب جان باختن بشتافتيم

شعری از دست نويس هاي شهيد قهرمان کوروش سعیدی  كه آن را در وصيت نامه اش نوشته بود

مجاهد قهرمان شهيد كورش سعيدي
او درموردزندگيش نوشته بود
در سال 1338 در يك خانواده مرفه به دنيا آمدم مادر م كرد و پدرم ترك بودند آشنايي من با فعاليت هاي سياسي از سن 16 سالگي شروع شد.بعد از آمدن به خارج از كشور در سال 1978با مطالعة نشريه مجاهد و كتابهاي سازمان به فعاليت سياسي مشغول شدم .در اين راه براي فعاليت بيشتر در اواخر سال سوم شهر اورگان را ترك كردم و به لس آنجلس كه مركز انجمن آمريكا در آن زمان بود، آمدم و مسئوليتهاي بيشتري گرفتم، بعد از چند ماه، قبل از پايان دوران تحصيلي در رشتة مهندس برق و گرفتن مدرك تحصيلات خود را قطع كردم و به صورت تمام وقت فعاليت خود را شروع كردم
كورش در امريكا از تمامي امكانات براي يك زندگي راحت برخوردار بود .علاوه بر آن راه را براي رسيدن به مدارج تحصيلي عالي و منصب هاي عالي باز مي ديد. ولي او به دنبال گمشده اي بود نام اين گمشده آزادي بود. آزادي مردم ايران. كورش مي دانست كه براي آن بايد بها پرداخت او دروصيتنامه اش نوشت
با اندوخته تمامي علم ودرس خود در راه رسيدن به آزادي و رهايي از تمامي رنج هاي بشري ، ايدئولوژي توحيدي مجاهدين را انتخاب نمودم
پس از اين انتخاب او در كسوت ارتش آزاديبخش به سرعت آموزش هاي نظامي را فرا گرفت وبه يكي از برجسته ترين فرماندهان گردان توپخانه تبديل شد
رزم مجاهد قهرمان كورش سعيدي در طول ده سال پايداري در اشرف و در زير شديدترين محاصره ها و فشارها و حمله وهجوم هاي بي رحمانه، اوج ديگري گرفت.
يكي ديگر از مجاهدان در مورد كارهاي علمي و تخصصي كورش در دانشگاه ايران قرار داشته نوشته است
بعد از حمله مزدوران به اشرف در 19فروردين 1390 در زمينه آب و برق هم به دستور مالكي برق اشرف را قطع ميكردند يا اينكه در شبانه روز بسيار كمتر از نياز ساكنان سهيمه برق مي دادند، كورش طرح صرفه جويي در مصرف برق را برنامه نويسي كرد و در طول 24ساعت برنامه صرفه جويي توسط كامپيوتر به دستگاه انتقال نيروي هر مقر اعمال مي شد و با اين شيوه كار فشار ناشي از كمبود برق بر روي مجاهدين اشرف را به حد اقل رسانده بود. اين طرح يكي از پيشرفته ترين روش هاي علمي بود
يكي ديگر از همكاران كورش نيز در مورد او نوشته است:«كورش سعيدي مسئول دانشكده برق و الكترونيك دانشگاه ايران در اشرف بود .در دوره انرژي خورشيدي كه در دانشگاه ايران اشرف برگزارشد او مسئول اين دوره بود. و مسئوليت توليد پروژه هاي خورشيدي شامل : فر خورشيدي آبگرمكن خورشيدي , آب مقطرگيري خورشيدي , تحقيقات درمورد مولد هاي خورشيدي و صفحات خورشيدي و ... از مباحث اين دوره بود
كورش در 10سال پايداري مجاهدين در اشرف، با ابتكارات خود هم با محاصره جنگيد. در مرحلة بعد او جزو گروهي بود كه براي نگاهداري اموال مجاهدين در اشرف ماند. كورش در آخرين سال حيات پر افتخارش اينچنين نوشت

يا علي در سال گذشته دشمن هرچه از دستش بر ميآمد، از موشكباران و انواع توطئه ها، كمر به درهم شكستن عزم وارادة مجاهدين در برابر ذلت و خواري بست، ولي تو خود ديدي كه چگونه مجاهدين با زدوزدن هرچه آثار كرسي طلبي و انگيزه هاي دنيوي در وادي پرداخت با انقلاب خواهر مريم وارد شدند و هرگونه آثار ضعف و سستي را زدودند
كورش قهرمان در سحرگاه دهم شهريور به دست آدمكشان عراقي ولايت فقيه به شهادت رسيد و به عهد خونينش با خدا و مردم ايران وفا كرد .سلام بر او روزي كه زاده شد، روزي كه از همه چيز خود براي آزادي مردم ايران گذشت و به مجاهدت برخاست، روزي كه در اين مسير شكوهمند به خاك افتاد. بي شك، عزم او مشعل راه فرزندان ايران در يكانهاي ارتش آزادي خواهد شد و آزادي را براي مردم
ايران به ارمغان خواهد آورد
برای مطالعه کامل زندگی نامه اینجا کلیک کنید

۱۳۹۴ مهر ۱۱, شنبه

ایران-اسطوره اشرف يادي از قهرمان مجاهد خلق بيژن ميرزايي

مجاهد كسي است كه براي آزادي مردمش دست از همه چيز شسته همه دربدريها سختي ها محدوديتها را جان خريده تا روزي كه به ياري خدا روزگار آسايش و رفاه را براي مردمش فراهم بكنه مجاهد يعني پايداري وفاي به عهد 
صبور بودن در برابر ناملايمات سر خم نكردن در برابر دشمن چون كوه ايستادن و در برابر مردم خاكي بودن


از فرمانده هان ارتش آزاديبخش ملي ايران
مهندس و كارشناس كامپيوتر از دانشگاه ماساچوست
از اعضاي شوراي ملي مقاومت ايران كميسيون علوم و پژوهش
مهندس بيژن ميرزايي ظاهراً در زندگي هيچ كم و كسري نداشت، از شغل و عنوان خوب و زندگي راحت برخوردار بود و در موقعيتي قرار داشت كه ميتوانست بسياري چيزهاي ديگر را هم كه براي خيليها رؤيا محسوب ميشود به دست آورد.در سال55 او با همين رؤياها، پس از دريافت ديپلمش در تهران، براي ادامة تحصيل روانة آمريكا شد و با تلاش و سخت كوشي بسيار توانست در رشتة مورد علاقه اش، مهندسي كامپيوتر، در يكي از بهترين دانشگاههاي آمريكا تحصيل كند و فارغ التحصيل شود اما كشف تدريجي يك چيز، زندگي او را دگرگـون كرد و وادارش كرد كه براي به دست آوردن آن يك چيز، از همة چيزهايي كه داشت و ميخواست داشته باشد، از جمله جانش، با شكر و شيريني بگذرد.آن يك چيز كه البته براي انساني كه خود را به عنوان انسان شناخته، همه چيز است، اسمش آرمان است.آرماني كه براي بيژن با نام مجاهدين يكي و جدايي ناپذير بود.بيژن در وصيت نامه اي به تاريخ 24 اسفند 66
نوشته است
مجاهد خلق بيژن ميرزايي
به راستي بجز مجاهد بودن و مجاهد مردن چه دليل و انگيزة موجه ديگري براي زنده بودن وجود دارد؟خداوندا شاهدي كه انگيزه اي بجز خدمت به تو و خلقت براي مبارزه نداشته ام و تنها درخواستم از تو اين بوده كه مجاهد از اين دنيا بروم
اما اين فاصلة طولاني ميان بيژني كه آرزويش اين بود كه استاد دانشگاه شود، با بيژن مجاهد و قهرماني كه جز فدا شدن در راه خدا و خلق خواسته و آرزوي ديگري نداشت، چگونه طي شد؟ يكي از همرزمانش مينويسد:
اولين بار كه بيژن را ديدم سال 61 در شهر بوستن آمريكا بود.ما هواداران سازمان در آن شهر يك خانه دو اتاقه خيلي كوچك داشتيم كه بيست نفر در آن زندگي وكار ميكردند.هيچكس براي خودش نه اتاقي داشت، نه ميزي و نه حتي كمدي.قفسه اي داشتيم كه هر كس ساكش را در آن گذاشته بود.وضع مالي خوبي نداشتيم.بيژن مهندس كامپيوتر بود كه در يك شركت كامپيوتري كار ميكرد و حقوقي خوبي ميگرفت.عليرغم اينكه خودش تمايل نداشت، قرار شده بود كه او شغلش را حفظ كند تا منبع درآمدي براي جمع مان باشد.بيژن هر روز از صبح زود تا غروب در شركت كار ميكرد و حتي اضافه كاري ميگرفت و اين در شرايطي بود كه توضيح دادم.تازه وقتي او غروب بعد از 10، 11ساعت كار طاقت فرسا به خانه برميگشت، سرحال و خستگي ناپذير تا آخر شب در كارهاي مختلفي كه داشتيم، از بسته بندي نشريه هاي مجاهد قطع كوچك براي ارسال به داخل كشور تا كارهاي ريز و درشت زندگي جمعي، شركت ميكرد
مجاهد قهرمان بيژن ميرزايي پس از چند سال كار و تلاش شبانه روزي در انجمن دانشجويان هوادار، در سال 65 و به دنبال درخواستهاي مصرانه اش براي پيوستن به ارتش آزاديبخش، به منطقه اعزام شد و در يكانهاي رزمي سازماندهي شد.او در كسوت رزمندة آزاديبخش سر از پا نميشناخت و همة مسئوليتها و وظائف مختلفي را كه به او محول ميشد، با انگيزة بسيار به احسن وجه انجام ميداد.
اما اوج درخشش گوهر مجاهدي بيژن، در 10سال پايداري پرشكوه در اشرف و به رغم آن همه توطئه ها و فشارها بود.خود او در اين باره مينويسد
هزاران بلا بر سرمان آوردند,تروريست خواندند,بمباران كردند، سلاحهايمان را گرفتند,با هدف «فروپاشي نرم»بريده خانه يي تحت نام تيف درست كردند,محاصره كردند,در 6 و 7مرداد88 با تيغ و تبر بر سر و رويمان زدند,در 19فروردين 90,با رگبار گلوله سوراخ سوراخمان كردند و با هاموي و لودر زيرمان گرفتند,با مگاتن فشار…در نيم كيلومتر مربع زندان ليبرتي به بند كشيدند با اين اميد كه تشكيلاتمان را از هم پاشيده و نيروهاي آن را پراكنده و مضمحل كنند,ولي هيهات!بيچاره شب پرستان كه مجاهدين را نشناخته بودند
بيژن آنچه را كه گفته و نوشته و آنچه را كه طي 4دهه زيسته، با خون خود و با حماسة فراموشي ناپذير 10شهريور اشرف كه او خود يكي از قهرمانانش بود، به اثبات رساند.راستي كه رژيم پليد آخوندي مجاهدين را نشناخته و هرگز نخواهد شناخت و نميداند مقاومتي كه با انسانهاي آرمانگرايي مانند بيژن بنا شده فنا ناپذير و شكست ناپذير است.هر يك از اين شهادتها، باعث انگيزاندن و به ميدان آوردن هزاران جوان بي تاب آزادي خواهد شد.
ما زندگي را
در يك نفس عطر شرافت ساده كرديم
ما خويش را بهر گذر از تيغ زار درد و تهمت
آماده كرديم
در برهه اي كه كوه جنبيد
ما مرگ را
از اسب خود ، پياده كرديم
در اين جهان غرقه در وابستگيها، ننگها، نيرنگها
ايجاد يك فصل نوين را در رهايي
اراده كرديم

۱۳۹۴ مهر ۱۰, جمعه

ایران-عراق-جلوگيري از ورود نيازهاي اوليه و الزامات تداركاتي و تأسيساتي به ليبرتي


     
در روز چهارشنبه 8مهر 94 (30سپتامبر2015) مأموران عراقي به دستور كميته سركوب مجاهدان اشرفي در ليبرتي، تحت نظارت فالح فياض، در يك اقدام غيرقانوني بار ديگر از ورود وسايل تأسيساتي و سرويس و نگهداري زيرساخت‌هاي كمپ و اقلام تداركاتي و نيازهاي اوليه ساكنان جلوگيري كرده و آنها را از ورودي كمپ برگرداندند.

برخي از اين اقلام عبارت بودند از : لوازم التحرير، پارچه، نايلون براي ميزهاي غذا خوري، الكترود براي جوشكاري منابع فرسوده سپتيك، وسايل  برقي ساده مانند پريز، كابل برق و....

از ورود بسياري از قطعات يدكي دستگاهها نيز  از دو ماه پيش ( 4 اوت گذشته) تاكنون    جلوگيري شده است.

علاوه بر اين كميته سركوب بيش از دو سال است مانع ورود پيمانكاران براي تعمير سيستمهاي سرمايش و گرمايش كمپ شده اند. اين اقدامهاي ضد انساني نقض فاحش يادداشت تفاهم امضاشده بين دولت عراق و ملل متحد در 25دسامبر 2011 است كه بنا بر آن ساكنان مي توانند بر اساس آن با پيمانكاران مختلف در مورد بازسازي و تعميرات كمپ قرار داد ببندد.

جلوگيري از ورود نيازها  و وسايل اوليه كه هزينه آن توسط ساكنان پرداخته شده است، نقض استانداردهاي انساندوستانه و حقوق بشري است. ملل متحد متأسفانه براي پايان دادن به اين محاصره هيچ اقدام جدي به عمل نياورده است. اين در حالي است كه ساكنان اين اقدامها را به طور مستمر به يونامي گزارش كرده اند.

مقاومت ايران ملل متحد و دولت آمريكا را كه به طور مكرر و به صورت مكتوب نسبت به سلامت و امنيت ساكنان ليبرتي متعهد شده اند و همچنين اتحاديه اروپا را به اقدام فوري براي پايان دادن به محاصره ضد انساني كمپ ليبرتي فرا مي خواند.

دبيرخانه شوراي ملي مقاومت ايران

9 مهر ماه 1394 (اول اكتبر  2015)