‏نمایش پست‌ها با برچسب کمپ لیبرتی. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب کمپ لیبرتی. نمایش همه پست‌ها

۱۳۹۴ آذر ۱۹, پنجشنبه

ایران-عر اق-کمپ لبیرتی،قصه مجاهد پیرنورمراد 82 ساله

دوستان این مطلب سال گذشته است ولی بعدازشلیک 80 موشک در لیبرتی دیدم خالی از لطف نیست و شک ندارم الان
نور مراد82ساله چندبرابر داره کشت وکار میکنه و لیبرتی را سر سبزتر از قبل میکنه

روزنامه السياسه- كويت 13/9/93

نورمراد 81 ساله اهل خرم‌آباد ايران در حال تلاش براي كاشت بيدهاي كوچك در گلخانه خود در كمپ ليبرتي مي‌باشد گلخانه او پر از بيدهاي نونهال است او آنها را براي فصل بهار آماده مي‌كند. اين عادت او و عادت همه آنهاست، و هرجا كه رفته‌اند شكل زندگي و صورت زمين را تغيير داده‌اند. آنها بودند كه از زمين خشك و لم يزرع در كمپ «اشرف» يك شهر سر سبز ساختند و اين همان چيزي است كه نور مراد و ساكنان «ليبرتي» مي‌خواهند در زمينهاي مرده و ميراننده ليبرتي نيز انجام دهند. اين مبارزه ما براي پيشرفت زندگي در دو جنبه مادي و معنوي آن و آن‌چه كه از تغيير و ترقي در قوانين و ديدگاهها ايجاد مي‌كند مي‌باشد. او شرح مي‌دهد كه بذر اين درختان را با زحمت زياد از تنها درخت تنومند و قديمي داخل كمپ به‌دست آوردم و آنها را ابتدا نشا و بعد شروع به كاشتن كردم او كنار هر نهالي كه كاشته بود اسم يك شهيد را روي پلاكارد كوچكي نوشته بود، و بدينسان او زندگان را شاد و مردگان را گرامي مي‌دارد.
او مي‌گويد آن چه بعد از به داركشيدن ريحانه جباري در صحنه سياسي بين دنيا و رژيم گذشت و جهان را تكان داد، فقط يكي از جنبه هاي واقعيت زندگي شهداست، آنها كه در مقابل بي عدالتي ايستادند و از خود ضعف و سستي نشان ندادند آنها مثل درخت استوار شاخ و برگشان در فضاي اجتماعي و سياسي جامعه بال و پر مي‌گشايد، همان‌طوريكه در قرآن كريم آمده” و لا تحسبون الذين قتلوا امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون (آل عمران 162)
نورمراد با تبسمي آكنده از اطمينان و اميد باغچه كناري را نشان داد و گفت گيرم كه يك بوته گل تاج خروسي را از ريشه در بياوري با هزاران دانه اش كه در زمين ريخته و با رويش جوانه هاي آن چه كار مي‌كني و حقيقتاً نمي‌دانم امروز رژيم در جامعه ايران با خيزش رشديابنده جوانان چه كار خواهد كرد. من نيز دوست داشتم، واقعيت اين رويش و بالندگي مبارزاتي را با كاشت يك نهال در كمپ ليبرتي نشان بدهم تا عصيان همه شهداي اعدام شده را در برابر بي عدالتي زنده نگاه دارم. در كنار اين نهال، درخت سرسبز تنومند تر ديگري ديده مي‌شود كه روي پلاكارد آن اسم غلامرضا خسروي (زنداني اعدام شده بند350زندان مخوف اوين) نوشته شده است كه تاريخ كاشت آن مرداد 93 است.
نور مراد مي‌گويد با كاشتن درخت در كمپ ليبرتي و سرسبز نگاه داشتن آن من به جاي تسليم و ذلت، زندگي و سرشاري و اميد و نبرد را انتخاب مي‌كنم تا به رژيمي كه مي‌خواهد ما را از بين برده و زندگي را در ما بميراند و توسط عواملش يك محاصره ضد انساني را بر اين كمپ كه آن را ” ليبرتي “ نام نهاده اند، اعمال مي‌كند، بگويم شما جز سستي و مرگ و نابودي - و دست برداشتن از پيمودن راه آزادي كه آن را در راه آرمانهاي عادلانه مان آرمان انسانيت و عدالت اجتماعي پي گرفته ايم - براي ما نمي‌خواهيد ولي به شما مي‌گويم كه من سربلند و راست قامت و استوار باقي خواهم ماند و از وحشت شما از مسيرمان كه مسير حق است، مسرور و مفتخرم. و بدانيد كه اعمال جنايتكارانه تان جز بر فخر و سربلندي و پايداري و شجاعت من نخواهد افزود و روز بروز مصمم تر و قدرتمند تر مي‌شوم اين‌طور است كه بر شما پيروز مي‌شوم به‌رغم اين‌كه خروج آزادانه جهت رفتن به بيمارستان و درمان كه حق اوليه هر انساني و به‌طور خاص هر پناهجويي است را از من و ساير ساكنان كمپ دريغ كرده ايد اما بدانيد خستگي و كلافگي و سستي و تن دادن در فرهنگ مبارزاتي ما جايي ندارد “.
نورمراد خاك اطراف نهال را براي آبياري آماده مي‌كند و با لهجه شيرين لري ترانه لري ” دايه دايه.. وقت جنگه ” را زمزمه مي‌كند.
او مي‌گويد آخر براي رژيم ايران كه زندگي مردم اهميتي ندارد آنها مي‌گويند ” مردم مي‌ميرند. به درك ! من به بمب مي‌رسم ! زنان صورتشان با اسيد ميسوزد و از بين مي‌رود به درك ! زن نبايد بپاخيزد و عليه انديشه ارتجاعي زن ستيز قيام كند! مخالفين من بايد در كمپ ليبرتي از بين بروند اگر با موشك ديگر جواب ندارد آنها را با زجر كش كردن و كارشكني در بردن آنها به بيمارستان به‌صورت قطره اي هم شده زجركش مي‌كنم و از پاي درمي‌آورم و عمرشان به درك !
نور مراد مي‌گويد 52 ساله بودم كه به كاروان مبارزه براي آزادي ميهنم پيوستم آنموقع خيلي ‌ها مي‌گفتند كه تو با اين سن و سال كه ديگر كاري نمي‌تواني بكني اما من از دلاوريهاي مجاهدين و شهر اشرف شنيده بودم آنموقع كتابي خواندم از سرگذشت ماهي سياه كوچولو كه عكس جريان آب شنا كرد و تسليم امواج خروشان رود نشد و آن‌قدر در پيچ و خم موجهاي كف آلود و ضربه هاي كشنده سنگلاخ هاي بستر اين نهر يا آن رودخانه، دست و پنجه نرم كرد و تسليم نشد تا سرانجام به دريا رسيد، و اكنون كاشتن درخت در ليبرتي برايم همان حركت ماهي سياه كوچولو را تداعي مي‌كند. رژيم و نيروهاي وفادارش با محاصره پزشكي كمپ ليبرتي مي‌خواهند ما را هلاك كرده و اراده مان را بشكنند اما آنها هرگز نخواهند توانست آرمانها و اصول ما را محاصره كنند. اين‌جاست كه به بنيادگراها بايد گفت به گروگان گرفتن عقيده و آرمان هرگز امكانپذير نيست.
خورشيد در حال غروب است و نورمراد از يك روز پركار بيرون مي‌آيد او صحبتهاي خود را اين‌گونه به پايان برد راستي نمي‌شود با غربال جلوي خورشيد آزادي را گرفت اين بيدها روزي تنومند خواهند شد و داستان حقيقت پنهان خود را براي نسلهاي بعدي و پيامي كه به‌همراه دارند بازگو خواهند كرد. پيام ماندگاري و رويش و جاودانگي، زندگي وفا و پايداري.

۱۳۹۴ آبان ۲۲, جمعه

ایران- اشعارونامه هائی برای مجاهدان اشرفی بعدازحمله جنایتکارانه به کمپ لیبرتی آبان94


 در وصف مجاهدان اشرفی در کمپ لیبرتی شعرقارّه‌ی ششم
پیچش الفبا‌های خبری در گـره بـاد است:
ـ قارّه‌یی می‌آید...
افقهای قاره‌ی ششم
رو به اشراق‌اند
و فکرها
در گهواره‌ها
زبان باز می‌کنند...
پنجره‌های مشعوف
آبستن کوکب‌هایند...
در سکوتهای قاره‌ی ششم
همیشه غنچه‌ی فکری لب می‌زند
واژه‌یی می‌شکفد...
در باغ‌های قاره‌ی معنا
انسان از شاخه‌های قرائتهای مقدّس
خود را می‌چیند
و در میلادی بی‌جنس و بی‌نـام
رواق‌ها‌ی قارّه‌ی ششم
تصنیف آزادی می‌نویسند...
ع. نسیم22آبان 94
شعری زیبا از جمشيد پيمان



جمشيد پيمان

خواهيد اگر به سينه ى ظلمت شرر كنيد
بايدسياوشانه از آتش گذر كنيد
با عاشقان مهرِ فروزان يكى شويد
شب را به عشق ديدن خورشيد سركنيد
تا بشكنيد هيبت شب، شعله بر كشيد
وآن شعله را به آتش جان مستمر كنيد
با همرهان يكدله، پويان به ره شويد
از خيل خواب ديده ى حيران حذر كنيد
موجيد و نيست در دلتان خواهش سکوت
خيزيد و عاشقانه به توفان سفر كنيد
با پتک عزم، گرده ي تقدير بشكنيد
با رزم خويش حادثه را بى اثر كنيد
با عشق اگر که وعده ى ديدار كرده ايد
بايد که جامه ى همت به بر كنيد !
ضحاک از اين ديار ،به خود، دل نمى كند
بر آن چه کرد کاوه، به عبرت نظر كنيد

قطعه زير، با عنوان «در اندوه ليبرتى» سروده اى است از شاعر و ترانه سراى گرانقدر و تواناى  ميهنمان، آقاى جنتى عطايى. ايشان اين شعر را چند روز پس از موشك باران جنايتكارانه كمپ ليبرتي توسط رژيم آخوندى سرودند.

جنتى عطايىچرا؟چرا سکوت مي كنم،چرا؟
رو به کشتار جوان جوان گريخته، جان به دست گرفته، سکوت مى کنم، پشت مى کنم به اينكم، که ديروز يا فردايشان همرنگ رخداد هاى من نيست؟
چرا؟چرا سکوت مى کنم، چرا؟
هم جبهه باشادمانگى کشندگان آينده ى خود سکوت مى کنم چرا که از نهالى ميوه مى سوزانند که سايه اش را بر نمى تابم؟
چرا؟ چرا سکوت مى کنم، چرا؟
در راستايى چنين خونبار و مثله مثله کن، با سينه يى برهنه و دستانى بسته ،در برابر جوخه يى آتشبار در چنگال و تا بن دندان زره پوش، که زادگاهم را مرگ آفرين کرده است، پس پشت نوبت خود پنهان مى شوم تا براى همزادگانى ويران شده که روياهايش با پسند من بيگانه بوده است ، فریادی سر ندهم؟ اشكى نرزيم؟ آهى نکشم؟
چرا؟ چرا سکوت مى کنم؟ چرا؟چرا؟ چرا؟
چرا سکوت مى کنم، چرا؟
ايرج جنتى عطايى
۲/۱۱/۲۰۱۵
مادر مجاهد فاطمه عباسی



«قسم خورم همه چیزم «مجاهدین» باشد» - «به مادر مجاهد فاطمه عباسی»

دهان آذری‌اش فارسی سخن می‌گفت
و گوش میکروفون از شوق او تعجب کرد
تمام قلب من آن لحظه در توقف بود

که: مادریست، ببین! غیرتش تماشایی ست
جوان که نیست و هفتاد سال پشت سرش
گذشته در تحمل داغ شهادت فرزند

و او دوباره نشانده به لب چنین لبخند
سه سال هم که به زندان و بند و در سلول
و روی تخت شکنجه، و بازجو می‌زد

ولی دوباره همیشه قوی‌تر از قبلش
ز مرز رد شد و خود را رساند تا گوید
قسم خورم همه چیزم مجاهدین باشد

و غیرت مجاهدی‌ای دوست این‌چنین باشد
من جوان ز تماشا به حیرت افتادم
اراده‌ام چو چنین پیر، آهنین باشد

دهان آذری‌اش فارسی سخن می‌گفت
«گسم» خورم همه چیزم مجاهدین باشد

از «م. شوق».


سلام ای پیام آوران راه آزادی ،
ای شایستگان آفرینش ،
سلام ای ذات حقانیت ای فروتنان ،
سلام ای فرزندان نور و روشنائی و دشمنان ظلمت ،


شما وارسته گان ، وارث این زمین اید ، ای ذات متبلور خداوند ،سلام بر شما ای گلستان عشق و معرفت در شوره زار زمین ،
از وجود پر مهر شما جهان معنا گرفت ،
سلام ای معلمان پایداری و استقامت ، ای آموزگاران لطف و صفا ،،، سلام ،
شما گنجینهَ آزادی ، رها بخش ملتی در بند ، منتخب خداوند برای ملتی دردمند ،
و شما هدیه روزگار به ملت ستم دیده ایران .
ای حاملان پیام آزادی به ملتی داغ دیده بر زیر آوارهای ظلم و ستم ،
ای شیر زنان ، کوه مردان دیری نخواهد گذشت که جهان را به بهشتی مبدل خواهید کرد ، قهر را به آشتی ، غم را بشادی ، نور را به تاریکی ،
کویر را گلستان ، نفرت را به عشق و هزاران تبدیل ، صلح و دوستی و جهان در برابرتان سر تعظیم فرود خواهد آورد ، و دیری نمیگذزد که
ملتی را از چنگال اهریمن برای همیشه آزاد خواهید کرد ،
سلام ای ناجیان آزادی ،
ای درختان پر بار که سایه افکندید بر سر دردمندان و بی بیکناهان و ستم کشان،
میوه های درخت عشق تان را بر عاشقان همچنان ارزانی داشته اید بدون چشم داشتی ،
نامتان تا ابد بر زبانها جاری خواهد ماند ،
حقا که نمونه انسان حقیقی شمائید ،
ای صالحان ای بزرگان صدق و فدا گناه مرا ببخشید که درکنارتان نیستم ، ایکاش هزاران چو من فنا بود و زخمی بر شما نمی بود ،
قلب من است که مینویسد ، می کوید و می خروشد ،
شما که جهان را به صلح و دوستی برابری و برادری به عشق و صلح دعوت کردید اما این اهریمنان و ضحاکان دوران با آتش از شما
استقبال کردند ،
ای سایه های حق میدانید که آنچنان نماند اینچنین نیز هم نخواهد ماند ،
خوشا بسعادتتان که از جنس نور هستید از جنس بلور از جنس صبح روشن شما او هستید و خداوند خواند شما را که رها بخشید جهان را ،
ازکاسه استارگان وز خون گردون غافلم – یکبار زائید آدمی من بارها زائیده ام
سلام بر شما ای بنده گان بیدار ، ای نماینده گان صدق فدا ،
این شمایئد که جهان را از شر اهریمن آزاد خواهید ساخت ، سلام بر شما ای ستارگان آسمان ای خورشید شرف و آبروی زمین ای گرمی
بخش امید به زندگی ،
شما اعتبار و امنیت جهان اید ،
سلام و هزاران سلام .
امیر آرام


شعری زیبا از شاعر مجاهد اشرفی در کمپ لیبرتی ع. طارق

می‌توانی ظریف‌ترین هم بافتی استخوانهایمان را
با گردبادی از شرارت ترکش‌ها
شخم زنی، غربال کنی، در هم بتوفانی
می‌توانی شادی سکه‌های باران را
با نفس‌های غافلگیرانه تموزت
به تاریکی‌های مرگ پیوند زنی
می‌توانی داس‌های شریر شبانگاهی‌ات را
بر شریان زندگی
به گردش درآوری
می‌توانی کارد بر گلوی ترانه‌ها بنهی
و اعتماد آدمی را
در مسلخ ناباوری
بر نطع خون سرشت بنشانی
می‌توانی آری... الماس برتاج نشانان مرصع شمشیر،
آسیاب به خون چرخانان منخرین پرباد
مناره سازان چیره دست
با خشت -کله‌های آدمی،
پیش از تو بسا توانسته‌اند.
دانش جنگ بزدلانه خفاش،
با جوانه نور در گریوه شب
تدارک پیانویی مخوف از موشکهای مجهز به کلاهک مرگ
برای نواختن سمفونی رعب
در جغرافیای کوچک یک کمپ بی‌دفاع
بارش پتک‌های هیز انفجار
بر ظرافت نظمی از قوطی کبریت
نوعی توانستن است؛ توانستن کفتار در پوزچرخانی در آخال

مرگت باد!
ای آن که ننگ از تراکم خبث تو
در شرم پنهان می‌شود.
می‌توانی... آری
اما نمی‌توانی
طنین گل سرخ را
در عروج تا اریکه آبی‌های بلند
با هیچ خبث مسلح
مانع شوی.
می‌توانی... اما... . نمی‌توانی.









مجاهد شهید حسین ابریشمچی
چون که امثال تو را می‌دیده این ایران من،
در تمام سالهای چرکی آخوندناک
حس خواری هیچ لحظه در تن‌اش جا خوش نکرد
از کسانی چون تو بود
حس این عطر شرف
از کسانی چون تو ای افتاده مرد
از کسانی چون تو، ای!
شیر میدان نبرد
من در این فکرم که نامت را چه کس این نام کرد؟
چون که از حس ت و و یاران مانند تو،
می‌شد،
قدری از راه حسین و بوی او بویید و رفت
ـ من از اعماق صداقت خیز قلبم می‌زنم این حرف را ـ
وقتی امثال تو را من دیدم و یک نسل دید،
سالها
تردیدهای خویش را یک سو نهاد و
در پی آزادی مردم دوید
ای برادر!
قهرمانی خفته در خونی کنون
اما خدا گفته ست در ما زنده ای!

آن‌چنان صاف و صمیمی می‌گذشتی هر کجا
که نمی‌فهمید آدم،
این‌که این‌گونه فروتن خنده زد بر روی من،
این‌که اینسان خاکی آمد،
با نگاهی مهربان و گرم چیزی گفت و رفت!،
قهرمانی بوده در میدان رزم.

میهن ما
با تماشای تو و امثال تو
قد راست کرده در همه این سالها
پیش این دجالها
حس این عطر شرف که از تو و امثال تو
منتشر گردیده در ایران ما
بهترین چیز ضروری بهر هر هم میهنی‌ست
اخترانی چون تو دارد آسمان این وطن!
هم ازین روی است که تعبیر من،
و حس ما، از چهره‌ی ایران فردا، «روشنی» ست.

از: م. شوق
11/3/2015

۱۳۹۴ مهر ۳۰, پنجشنبه

ایران- محرم با مجاهدان اشرفی در کمپ لیبرتی نوحه زیبای نیما در آینه کربلا



برخیز و بگو با نام خدا ظلم و جنایت کافی است
پیغام حسین این بود که هرکس که به ظلم تن در دهد از من نیست
با لشگر گرد و فدائيش بشنو ای یزید مرگت در رسید
آه ای یزید سر زده ز جامه فقیه
خوب در دلت ز کربلا هراس است
باش کین زمان زمانه تقاس است
بشنو ای یزید مرگت در رسید
 ای خلیفه ستمکار حق ستیز
بر تو بسته ایم  زهر سو ره گریز
ما تو را به خاک ذلت کشیدیم
کرچه کو به کو پر از کشته گشته است
آب از سر حسینیان گذشته است
ما کمر به سرنگونی تو بسته ایم
در جوار کربلا کمین نشستیم
ای که در جهان طنیده تار ننگ تو
لشگری حسینی آمده به جنگ تو
پاک می شود زمین ز دین فروشان
می تراود عشق همچو چشمه جوشان

محرم با مجاهدان اشرفی در کمپ لیبرتی نوحه زیبای نیما در آینه کربلا

۱۳۹۴ مهر ۱۰, جمعه

ایران-عراق-جلوگيري از ورود نيازهاي اوليه و الزامات تداركاتي و تأسيساتي به ليبرتي


     
در روز چهارشنبه 8مهر 94 (30سپتامبر2015) مأموران عراقي به دستور كميته سركوب مجاهدان اشرفي در ليبرتي، تحت نظارت فالح فياض، در يك اقدام غيرقانوني بار ديگر از ورود وسايل تأسيساتي و سرويس و نگهداري زيرساخت‌هاي كمپ و اقلام تداركاتي و نيازهاي اوليه ساكنان جلوگيري كرده و آنها را از ورودي كمپ برگرداندند.

برخي از اين اقلام عبارت بودند از : لوازم التحرير، پارچه، نايلون براي ميزهاي غذا خوري، الكترود براي جوشكاري منابع فرسوده سپتيك، وسايل  برقي ساده مانند پريز، كابل برق و....

از ورود بسياري از قطعات يدكي دستگاهها نيز  از دو ماه پيش ( 4 اوت گذشته) تاكنون    جلوگيري شده است.

علاوه بر اين كميته سركوب بيش از دو سال است مانع ورود پيمانكاران براي تعمير سيستمهاي سرمايش و گرمايش كمپ شده اند. اين اقدامهاي ضد انساني نقض فاحش يادداشت تفاهم امضاشده بين دولت عراق و ملل متحد در 25دسامبر 2011 است كه بنا بر آن ساكنان مي توانند بر اساس آن با پيمانكاران مختلف در مورد بازسازي و تعميرات كمپ قرار داد ببندد.

جلوگيري از ورود نيازها  و وسايل اوليه كه هزينه آن توسط ساكنان پرداخته شده است، نقض استانداردهاي انساندوستانه و حقوق بشري است. ملل متحد متأسفانه براي پايان دادن به اين محاصره هيچ اقدام جدي به عمل نياورده است. اين در حالي است كه ساكنان اين اقدامها را به طور مستمر به يونامي گزارش كرده اند.

مقاومت ايران ملل متحد و دولت آمريكا را كه به طور مكرر و به صورت مكتوب نسبت به سلامت و امنيت ساكنان ليبرتي متعهد شده اند و همچنين اتحاديه اروپا را به اقدام فوري براي پايان دادن به محاصره ضد انساني كمپ ليبرتي فرا مي خواند.

دبيرخانه شوراي ملي مقاومت ايران

9 مهر ماه 1394 (اول اكتبر  2015)

۱۳۹۴ شهریور ۲, دوشنبه

ایران -آخرین اخبار درباره محاصره ضد انسانی کمپ لیبرتی


تاریخ انتشار2شهریور94



جلوگیری از رفتن ۸ بیمار به بیمارستان برای جراحی چشم و درمان گوش

کلیپ ویدئوئی صحبتهای پرفسور در مورد محاصره ضد انسانی کمپ لیبرتی


تأکید پروفسور ژان زیگلر بر تضمین امنیت مجاهدان اشرفی در لیبرتی تحت قانون بین‌الملل
پروفسور ژان زیگلر عضو کمیته مشورتی حقوق‌بشر ملل‌متحد طی مصاحبه‌یی پیرامون بیانیه 7 عضو این کمیته درباره اعدام‌های فزاینده و نقض حقوق‌بشر در ایران، بر لزوم تضمین امنیت مجاهدان اشرفی در لیبرتی تحت قانون بین‌الملل تأکید کرد