‏نمایش پست‌ها با برچسب اصفهان. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب اصفهان. نمایش همه پست‌ها

۱۳۹۵ اسفند ۲۳, دوشنبه

ایران-چهارشنبه سوری ۹۵ مریم رجوی همراه با مجاهدان اشرفي پيام آوران بهار آزادي در ايران


در یک نگاه ۲۴ سیمای آزادی- گزارشاتی از مراسم چهارشنبه سوری تهران و شهرستانها۲۴اسفند۹۵

آتش زدن عکس خامنه ای لنگرود-ارومیه-سمنان در مراسم چهارشنبه سوری ۲۴اسفند۹۵

مراسم چهارشنبه سوری در زندان گوهردشت کرج ۲۴اسفند۹۵- 
شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه





بنا‌ به گزارشهای دریافتی یک مأمور نیروی سرکوبگر انتظامی که قصد اذیت و آزار و ایجاد جو رعب و وحشت بین جوانان در شب چهار شنبه سوری در منطقه افسریه تهران را داشت توسط جوانان این منطقه به‌شدت گوشمالی داده شد و راهی بیمارستان فارابی گردید.





شعارهای «مرگ بر اصل ولایت فقیه» و «آخوند باید کشته شه» در جشن چهارشنبه‌سوری


در تهران جوانان مناطق مختلف از جمله تجریش، نارمک و اکباتان به‌نحوی گسترده جشن چهارشنبه‌سوری را برپا کردند. در منطقه نظام آباد نیز مردم همزمان با پریدن از روی آتش شعار می‌دادند: «تق، تق، فشفشه، آخوند باید کشته شه»
در شهرهای رباط کریم، اراک، ارومیه، رشت، اردبیل، اصفهان، شیراز، مشهد، کاشان، عسلویه، یاسوج، شهر کرد، کرمانشاه، بانه، خرم‌آباد، سردشت و ماهشهر نیز جوانان با برافروختن آتش این جشن را گرامی داشتند.

ادامه



ساعت2030:



ساعت 1830


ساعت17 و 15دقیقه روز سه‌شنبه 24اسفند در خیابان پنجم نیروی هوایی تهران؛ جوانان این منطقه با انداختن مواد محترقه به سوی یک خودرو نیروی انتظامی قسمت جلویی آن را تخریب کردند. انفجار مانند صدای نارنجک شدید بود.


شباهت مراسم چهارشنبه‌سوری تهران با صحنه‌های جنگ




طنز چهارشنبه سوزی

استاندار رژیم در تهران در وحشت از تبدیل شدن مراسم چهارشنبه‌سوری به اعتراضات ضدحکومتی به تهدید متوسل شد و گفت:‌ «نیروی انتظامی با تمامی متخلفانی که به قوانین در چهارشنبه آخر سال دقت نکنند برخورد جدی خواهد کرد و این افراد تا پایان تعطیلات در بازداشت باقی می‌مانند». 
حسین هاشمی که عصر روز یکشنبه 22اسفند با رسانه‌های حکومتی مصاحبه می‌کرد افزود:‌ «باید خانواده‌ها در این زمینه نیز دقت لازم را داشته باشند و از حوادثی که طی سالهای گذشته ایجاد شده جلوگیری کنند».

فراخوان ستاد اجتماعی مجاهدین در داخل کشور به مناسبت جشن ملی چهارشنبه سوری

۱۳۹۵ خرداد ۸, شنبه

ایران-یادواره مجاهد شهید غلامرضا خسروی


تابلویی شورانگیز از یک زندگی - خاطراتی از غلامرضا خسروی نوشته زندانی سیاسی مجید اسدی

 از بذر کانون شورشی ۳۵۰ اوین، زندان به زندان، کوچه به کوچه و شهر به شهر هزار کانون شورشی و عصیان رویید و برخاست و به‌بار نشست تا بر جباریت و جاهلیت دوران بشورد و بشوراند و طرح چشم‌انداز میهنی عاری از غارت و ستم را بر پرده سیاسی اجتماعی ایران به تصویر کشد.


همراه سه تن دیگر جزء آخرین نفراتی بود که پس از بیست روز انفرادی وارد بند شد. با سری تراشیده و چهره‌ای تکیده ناشی از اعتصاب غذا، ناگهان در برابرمان ظاهر شد. تبسمی به‌لب داشت و با هم وارد اتاق شدیم. زخم‌های به‌جا مانده از باتونهای گارد در ۲۸فروردین هنوز بر تن‌اش خودنمایی می‌کرد. در همان ساعت اول شرح تمام اتفاقات آن بیست روز بارها از زبان این و آن برایش بازگو می‌شد، از خسارتهایی که وارد کرده بودند، اموالی که غارت شده بود، از کبودی و جراحتها، سخن‌ها میرفت. در آن حین وقتی شنید که عده‌یی از هموطنان به نشانه همبستگی با زندانیان، سرهای خود را تراشیده‌اند با این‌که تا آن لحظه ساکت و آرام تنها به صحبت‌ها گوش می‌داد، اما به ناگهان با دستپاچگی بلند شد و به هواخوری رفت. وقتی برگشت گفت باید پیام تشکری خطاب به مردم بنویسم. 
بعدها بود که فهمیدم چرا رغبتی نداشت تا از اموال به‌یغما رفته و ضربات باتون حرفی بزند. آخر از آن جنس نبود که مرغ خاطرش صید دام چنین وسوسه‌هایی شود و با آرمانش کسب و کار راه بیندازد و وجه آن را نقدا از مردم طلب کند، بلکه به‌خوبی می‌دانست که نبرد با خصم خدا و خلق تنها با شراره‌های عشقی بیکران نسبت به مردم روشن می‌ماند و عشق، قبل از هر چیز فدا کردن خویش است و این‌گونه با نفی خویش، خود را در برابر همه رنجها و آلام مردم، شریک و متعهد می‌یافت.
آن که مرگش، سرود توانستن بود
«سرود ستایش تو
قصیده مکرری‌ست
تا آزادی

عظیم‌ترین حادثه باشد... »


این روزها در پایداری زندانیان سیاسی نام و یاد مجاهد سرفراز غلامرضا خسروی میدرخشد
زندانی سیاسی سهیل عربی از او فرابشر یاد کرد و گفت غلامرضا برایم چون برادر بزرگتر و استاد شد

غلامرضا خسروی پرنده آزاده ای بودکه درس پرواز مبارزه و پایداری را به همه اطرافیانیش آموخت و این رسم و رزم را با پرواز خود جاودانه کرد 
در چهارمین سالگرد پر کشیدنش یادش را گرامی میداریم


زندگينامه مجاهد قهرمان غلامرضا خسروی 


پيام صوتی مسعود رجوي - 12خرداد1393 
اشرف 350 کانون شورشی 350 سوگند وفا و خروش مجسم «بیا ،بیا» مجاهد اشرف نشان غلامرضا خسروی

اعتراف به زیبایی، تنها گرامیداشت زیبایی نیست، آغاز تداوم زیبا شدن است. وجه و نمایی از این زیبایی، اعترافی است که در زندگی‌مان کسانی بودند، هستند و خواهند بود که در فلسفه‌ی حیات و مرگ خود، 


شهید غلامرضا خسروی  ” متولد 24 تیر 1344  ” سوادجان ، متاهل و پدر یک فرزند، متخصص جوشکاری، اولین بار در سن ۱۶ سالگی و در سال ۱۳۶۰ به اتهام هواداری از سازمان مجاهدین خلق دستگیر و مدت ۶ سال را در زندان گذراند.

پس از آزادی در کنکور دانشگاه قبول شد ولی به‌خاطر سابقه ‌ی هواداری از مجاهدین از ادامه تحصیل در دانشگاه محرومش کردند. وزارت اطلاعات شرط پذیرش او در دانشگاه را همکاری با رژیم اعلام کرد اما غلامرضای قهرمان به این شرط ننگین تف کرد.

غلامرضا در 5 اسفند سال ۱۳۸۶ بار دیگر در رفسنجان دستگیر و به اتهام اخوند ساخته (جاسوسی ) برای سازمان مجاهدین به سه سال حبس قطعی و سه سال حبس تعلیقی محکوم شد. دادگاه تجدید نظر اما محکومیت وی را تشدید و شش سال حبس قطعی را برای این زندانی تایید کرد.

اسنادی که بازپرس پرونده برای اثبات جرم جاسوسی به دادگاه ارائه کرده بود، شامل چند عکس از دیوار نوشته‌هایی در حمایت از سازمان مجاهدین بود که وی از طریق ایمیل برای این سازمان ارسال کرده بود. همچنین کمک‌های مالی ‌ای که آقای خسروی برای این گروه فرستاده بود.

غلامرضا پس از شکنجه های جسمی و روحی و بازجویی‌های طولانی برای مصاحبه ی تلویزیونی در بازداشتگاه اداره اطلاعات و زندان 64 وزارت دفاع، در آذر ماه 89، در حالی که تنها دو سال از حبس او باقی مانده بود، به ‌خاطر کمک مالی به مجاهدین و بدون حتی یک دقیقه گفتگو با وکیلش دوباره محاکمه و در دادگاهی غیر علنی به اتهام «محاربه» به اعدام محکوم شد.

دژخیمان رژیم در حمله وحشیانه 28 فروردین 93 به بند 350 اوین غلامرضا را با کینه و سبعیت خاصی مورد ضرب و شتم قرار داده و با بدنی خونین و کبود، به انفرادی بند 240 منتقل کردند.
دربند 350 غلامرضا همیشه یک آرم مجاهدین که خود روی مقوا ترسیم کرده بود داخل بوفه‌اش بالای سرخود نصب کرده بود

غلامرضا مجموعا 40 ماه از 6 سال دوم زندانش را در انفرادی گذراند و همزمان با روز ولادت امام حسین (ع) در زندان گوهردشت کرج  در تاریخ 11 خرداد 1393 سربدار شد .

رژیم پیکر این شهید سرفراز  را بر خلاف خواست خانواده و از ترس تجمع مردم، شبانه در آرامگاه باغ رضوان اصفهان به خاک سپرد.

مردم سوادجان زادگاه مجاهد شهید غلامرضا خسروی ، طی مراسمی در مسجد جامع، در اعتراض به اعدام جنایتکارانه این فرزند قهرمان خود به دست دژخیمان رژیم آخوندی مراسمی برگزار کردند.

سیزدهم خرداد 93 مردم سوادجان ، زادگاه غلامرضا تجمع کردند و در حرکتی نمادین و اعتراضی بسوی مسجد جامع راهپیمایی نمودند. جمعیت شعار می‌دادند: مجاهد گرانقدر شهادتت مبارکاین مراسم مورد یورش مأموران امنیتی و انتظامی قرار گرفت.

از یادگاریهائي که از غلامرضای قهرمان بجای مانده  است دست نوشته های اوست که موفق شد آن ها را به بیرون زندان بفرستد

از جمله دست نوشته ای از مجاهد شهید غلامرضا خسروی که در وصف یاران سرفرازش سروده بود

آه ای شقایقان، بهاران من! یاران من !  ، از خاک و خاره خون شما را ،حتیطوفان نوح نیز نیارد سترد ، زانک
هر لحظه گسترانگی اش بیش می شود،آن گونه ای که باران ، هر چند تندتر
رخسار ارغوان شاداب و سرخ گونه تر از پیش می شود.