۱۳۹۴ شهریور ۸, یکشنبه

ایران- اسطوره اشرف از سیمای آزادی

اسطوره اشرفدو سال پس از آن سحرگاه خونین، یک سال پس از قتل‌عام شقاوت‌بار 52 قهرمان اشرفی و گروگانگیری7تن دیگر، نیازی به یادآوری آنچه آن روز گذشت، نیست؛ همه بیش و کم از آن خبر دارند. اما بسیار ضروری است که ببینیم دشمن ضدبشری چرا به آن جنایت شنیع دست زد؟ چه اهدافی را دنبال می‌کرد؟ و آیا به اهداف خود رسید ؟  این واقعه که سرکردگان رژیم آن را راهبردی تلقی کردند، چه پیامدها داشت و چه تأثیری بر روند تحولات گذاشت؟ و سرانجام پس از یک سال از این واقعه مجاهدین و مقاومت ایران در کجا و رژیم آخوندی در چه نقطه و در چه موقعیتی است


تقریباً بلافاصله پس از قتل‌عام دهم شهریور، بالاترین سرکردگان رژیم، از سرلشکر پاسدار قاسم سلیمانی سرکرده نیروی تروریستی قدس، تا پاسدار نقدی سرکرده بسیج آخوندی، تا پاسدار سلامی، جانشین سرکرده سپاه پاسداران تا آخوند علوی وزیر اطلاعات رژیم و سایرین… یکی پس از دیگری به صحنه آمدند و بر اهمیت و ویژگی راهبردی واقعه اشرف تأکید کردند و آن را مهمتر از عملیات فروغ جاویدان، یا به قول خودشان عملیات مرصاد شمردند و بار دیگر به خود وعده دادند که کار مجاهدین تمام است. 
قتل‌عام اشرف، از جهات مختلف، یادآور قتل‌عام 30 هزار زندانی سیاسی در سال67 است؛ مهمتر از همه این‌که علت کشتار67، خوردن زهر آتش‌بس توسط خمینی بود. روح پلید شیطان به‌خوبی دریافته بود که تنها با شوکی به بزرگی قتل‌عام 30هزار زندانی سیاسی، می‌تواند رژیمش را از آن مهلکه برهاند. 
خامنه‌ای پلید نیز در آستانه خوردن زهر هسته‌یی، با الگوبرداری از خمینی، درصدد برآمد با قتل‌عامی دیگر، از این گردنه عبور کند، همزمانی این واقعه با برانگیختگی جهانی علیه کشتار شیمیایی دیکتاتور دست‌نشانده رژیم در سوریه و اقدام نظامی بین‌المللی که در آن مقطع، قطعی می‌نمود؛ همچنین اوجگیری قیام مردمی در عراق علیه مالکی، بر ضرورت و فوریت جنایتی که ولی‌فقیه در اشرف مد نظر داشت، ضریب می‌زد؛ به‌ویژه که او حساب کرده بود، با این کشتار و با این تیر، به ‌گمان خود، چند نشان بزند و مهمتر از همه مجاهدین را کمرشکن کند و از دور خارج سازد و به این ترتیب از کمند تنها نیروی هماورد خود، که منشأ اصلی خیزشها در داخل کشور و منبع الهام و انگیزه مردم عراق و منطقه می‌باشد، رهایی یابد. به عبارت دیگر، قتل‌عام جنایتکارانه اشرف، به‌رغم آنچه می‌نمود، در عمق، تدافع هراسناک رژیم در مواجهه با چشم‌انداز سرنگونی بود و ذوق‌زدگی آخوند ـ دژخیمان حاکم و جست و خیز و پایکوبی نفرت‌انگیز آنها، گویای همین محاسبه عجولانه بود. اما دیری نپایید که تمام آن حساب و کتابهای جنایتکارانه که رژیم از چند ماه پیش از آن به تدارک سیاسی ـ تبلیغاتی آن پرداخته بود، تماماً معکوس از آب درآمد. 
اکنون با گذشت یک سال، پس از درخشش خیره‌کننده کهکشان «هزار اشرف»، پس از به صحنه آمدن و ظهور و بلوغ بیش از 300 انجمن و تشکل هواداران مجاهدین در اروپا و آمریکا، پس از تبدیل زندانهای سیاسی به کانونهای شورشی فعال که رژیم با سرکوب جنایتکارانه بند 350 اوین، با اعدامهای جمعی بلاوقفه و به‌خصوص با اعدام جنایتکارانه مجاهد قهرمان غلامرضا خسروی تلاش کرد با آن مقابله کند، پس از زنجیره‌یی از کنفرانس‌های مقاومت ایران در کشورهای مختلف اروپا و آمریکا که هر کدام در نوع خود حادثه‌یی و تحولی شگرف محسوب می‌شود، همه و همه جهش و درخشش بی‌مانند مجاهدین و مقاومت ایران را، هم به‌لحاظ اجتماعی و هم به‌لحاظ سیاسی به‌نمایش می‌گذارد و ارتقای موقعیت آلترناتیو دموکراتیک شورای ملی مقاومت و انسجام و استحکام آن را، بیش از هر زمان دیگر، بارز و برجسته می‌سازد. 
شقاوت دشمن در آن جنایت بزرگ و پاکبازی قهرمانان به خون خفته‌اش، نه تنها مردم ایران، بلکه مردم منطقه و همه وجدانهای بیدار در سراسر جهان را تکان داد. مردم ایران بار دیگر به عینه دیدند که چه کسانی و تا کجا بر سر پیمان آزادی ایستاده‌اند و خامنه‌ای و پسمانده‌های خمینی تهدید رژیم منحوسشان را در کدام طرف می‌بینند. 
جهانیان نیز دیدند که قلب تپنده پایداری در برابر استبداد دینی و پادزهر بنیادگرایی در کجا می‌تپد و برجسته‌ترین اندیشمندان سیاسی اذعان کردند که جهان امروز، نیازمند مجاهدین و الگوی اشرف است و اگر اشرفی در کار نبود، ما باید کمک می‌کردیم که نه یک اشرف، بلکه ده اشرف ساخته شود؛ بینه‌یی بر صحت و حقانیت شعار هزار اشرف! 
از سوی دیگر، رژیم، نه در داخل خود و نه در عراق و سوریه، به هیچ‌یک از آنچه که می‌خواست، دست نیافت. امروز هر کس می‌تواند ببیند که شقه و تشتت در این رژیم زهر خورده، به نهایت خود رسیده، تاآنجا که باندهای رقیب یکدیگر را به جهنم حواله می‌دهند و به حذف فیزیکی تهدید می‌کنند. 
در عراق، با اوجگیری قیام مردم و عشایر، دیکتاتور دست‌نشانده ولی‌فقیه ساقط گردید و همه سرمایه‌گذاری رژیم بر باد رفت و با فرو ریختن خاکریز عراق، رژیم آخوندی یک ضربه استراتژیک و غیرقابل جبران دریافت کرده، ضربه‌یی که به‌زودی و خواه ناخواه دیکتاتور خون‌آشام دمشق را نیز به همان سرنوشت مالکی دچار خواهد کرد؛ ضربه‌یی که جبهه منطقه‌یی رژیم را متلاشی کرده و آثار آن تا لبنان و فلسطین و سراسر منطقه را در خواهد نوردید. 
به این ترتیب، سحرگاه خونین 10شهریور اشرف، به‌راستی واجد آثار و پیامدهای عمیق استراتژیک است، اما درست در جهت معکوس آنچه ولی‌فقیه جنایتکار می‌پنداشت؛ اشرف، از یک قطعه خاک، به پرچم هماره افراشته یک مبارزه بلاوقفه با دیکتاتوری، به تجسم آرمان آزادیخواهانه یک ملت و به اسطوره فناناپذیر یک انقلاب تبدیل شد. بذر خجسته و فزاینده‌یی که از آن دهها اشرف دیگر رویید و هم‌چنان می‌روید و می‌شکفد و «هزار اشرف» را به واقعیتی محض تبدیل کرده است
.

۱۳۹۴ شهریور ۷, شنبه

ایران-کهکشان اشرف-سروده زیبا ازاحمد شاملوشاعر جاودانه دروصف شهیدان کهشکان زهره


برای عاشق ترین زندگان
من  برگ را سرودی کردم سر سبزتر ز بیشه
من  موج را را سرودی کردم  پر نبض تر ز انسان
من عشق را سرودی کردم
 پر طبل تر ز مرگ سر سبز تر ز جنگل
من  برگ را سرودی کردم پر طبش تر از دل دریا

من  موج را سرودی کردم پر طبل تر از حیات

۱۳۹۴ شهریور ۶, جمعه

ایران-یادنامه کهکشان اشرف-چندین کلیپ ترانه و سروده زیبا

سروده زيباي الگوي ماندگار

ابليسيان شب زده در اين خيال خام
افتاده اند اشرفيان در حصار و دام
دزدانه با رذالت تاريخ امدند
.....
سردارهاي رزم يكايك بر آمدند
چون شيرهاي شرزه كه از بيشه و كنام
تا بر كنند ريشه اين صبح بادوام
يك زن كه از سلاله سيمرغ بود مهر از خون خود دميد و گرفت از شب انتقام
......
خواهد شكفت از دل خونت زهر گذرفريادهاي شعله ور شورش و قيام

https://www.facebook.com/sarvi.farahi/videos/1449426772013520/

ترانه زيباي جاودانه


دست خون ريز ستم به عبث مي كوشد هر شب اين دشت عزيز رخت نو مي پوشد 
بي گمان از دل خاك لاله ها خواهند رست خون اون لاله كه ريخت اين چنين مي جوشد

خون فشان ستاره باران خاك اشرف از شهيدان نامشان هماره جاري در قيام سرخ ايران
https://www.facebook.com/sarvi.farahi/videos/1450962968526567/

ایران-قتل عام اشرف10شهریوريادي از قهرمان شهید مجاهد خلق مریم حسینی

رازها در سینه صد چاکتان شد گر به خاک
گــفـتگو با گـل کنیــد آلاله ها هـمـرازتان
ایران-قتل عام اشرف10شهریوريادي از قهرمان شهید مجاهد خلق مریم حسینی
«خمینی دجال و خون آشام، خورشید را محبوس کرد و خلقی را به زنجیر کشید. خورشید از سرخی خون شهیدان رنگ گرفت. آسمان از غم از دست دادن شهیدان خون بارید و باغها از قطره های خون شهیدان پر از لاله و شقایق شد. پیام «هل من ناصر ینصرنی» مسعود به گوش رسید، کوهمردان و شیرزنان مجاهد و مبارز خلق، به میدان شتافتند. … اگر من در نبرد سرنگونی رژیم دجال خمینی سعادت شهادت نصیبم شد رستگارم. چون در پیشگاه خدا روسفیدم زیرا توحید و یگانگی را از مسعود و مریم آموختم و در راه خدا و خلق، جانانه بر سر پیمانم ایستادم و خونم را فدیه رهایی خلقم کردم.ـ از وصیتنامه مجاهد شهید مریم حسینی 9 مرداد 1370»
بی هیچ شکی در راه پر افتخاری که سی و اندی سال قبل انتخاب کردم پیش می روم و به وظیفه ای که به آن موظف شده ام یعنی سرنگونی رژیم منفور ولایت فقیه و پیروزی خلق قهرمانمان ثابت قدم می مانم و می دانم که پیروزی از آن ماست. ما مجاهدین با این رهبری چون کوهی هستیم که از توفانهای بنیان کن در زمان شاه و شیخ و به خصوص در 10سال اخیر مقاومت و پایداری قهرمانانه دلاوران اشرف نتوانست تکانمان بدهد...
بی شک راز این لاله ها که گلبرگهایشان برخاک اشرف فرو ریخت، بر زبان آلاله های دشتهای وطن مکرر در مکرر بازگو خواهد شد

مریم حسینی
ترانه زيباي من نيستم -با اجراي ماندانا وتصاويري از شهيد قهرمان مريم حسيني
آخه من يك تن و صد تن نيستم
آخه من حتي ديگه من نيستم
سيل خشمم كه دارم ميكوبم آره من اهل نشستن نيستم
برای دیدن کلیپ لینک زیر را کلیک کنید
https://www.facebook.com/100004788198375/videos/331271643709106/
برای مطالعه زندگی نامه اینجا کلیک کنید

ایران--یادبود نگين كهكشان اشرف ژيلا طلوع

آخرین تصویر مجاهد قهرمان ژيلا طلوع آنجا كه خود را سپر فرمانده زهره كرد و جاودانه شد برگ جديدي از عشق و فدا را حاودانه كرد و درسینه تاریخ تصویری ماندگار شد

درشـبـسـتان چنين سـرد وخـمـوش
مـیـروم تـا شـورشـی بــر پـا كـنـم
تـا سـكـوت تـلـخ سـاحــل بـشـكـنـم
سـيـنـه را جــولانــگـه دريــا كــنـم
«به راستی زندگی جز عقیده و جهاد در راه آن نیست. چنین زندگی چقدر شیرین است… باید مجاهد خلق بود تا به عمق زیبایی، طراوت و نشاط هستی پی برد و آنوقت می توان فهمید که زندگی جز پلی برای عبور نیست. … ایمان دارم که شب سرد و ظلمانی از میهن خمینی زده مان رخت برخواهد بست، و آفتاب عشق و زندگی و رحمت و رهایی بر سرزمینمان خواهد تابید.
«لحظه ای چند بر این اوج کبود، نقطه ای بود و سپس هیچ نبود.
«به رژیم و اعوان و انصارش که تمام قوا علیه ما صف بسته اند، می گوئیم اگر امروز اشرف از چهار طرف در محاصره است، شما در همه جهات در بن بست مطلق هستید و از هر طرف که بچرخید، راهی به پس و پیش ندارید. … در این نبرد همه جانبه به وظایف خود قیام می کنم»..
باسرمایه سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران، عصاره مبارزات خلق مان، ارتش آزادیبخش ملی ایران، یگانه پاسخ سرنگونی رژیم ضدبشر، با رود خروشان خون شهدایی که جان بر سر پیمان نهادند... به وظایف و مسؤلیتهای این دوران قیام می کنم... بر سر عهد و پیمان خون و نفس خود ثابت قدم هستم و خواهم بود. تا سرنگونی رژیم ضدبشری و آزادی خلق در زنجیرمان و تا تحقق آرمانهای والای مجاهدین، حاضر، حاضر، حاضر و این نبردی است تا پیروزی
تقديم به قهرمان كهكشان اشرف ژيلا طلوع كه يه نگين اشرفي بود كه تن حصار رو فرسود
زير رگبار گلوله تن زخمي شو سپر كرد در كنار يار موند و تا سپيده ها سفر كرد
برای دیدن کلیپ به این لینک کلیک کنید
https://www.facebook.com/100004788198375/videos/331268077042796/
برای مطالعه زندگی نامه اینجا کلیک کنید

۱۳۹۴ شهریور ۵, پنجشنبه

ایران-کهکشان اشرف-يادي ازمجاهد قهرمان فاطمه (زری) کامیاب شریفی

گیرم از ساقه بریدند بسی شاخه گل
ریشه ها هست که صد شاخ دگر رویانند
فاطمه کامیاب شرییفی عکس

فاطمه از خانواده اي مجاهد و گردپرور است. دو برادر فاطمه از شهيدان مجاهد خلق، به نامهاي بيژن و اسفنديار بودند
مجاهد شهيد بيژن كامياب شريفي دلاوري بود كه بخاطر اداي احترام شجاعانه اش بر پيكرهاي موسي واشرف، در 19بهمن سال60 در اوين توسط جلادان خميني تيرباران شد

فاطمه شرح شهادت برادر قهرمانش را چنين بيان كرده است
«سال 60 كه شهداي 19بهمن رو آورده بودند توي اوين، برادر من17 سالش بود اون موقع تو زندان بود كه با يك سري از بچه ها آوردند بالاي سر شهداي 19بهمن كه اونجا اداي احترام كردند، همه سرود خوندند، و برادر من پاي اشرف و موسي را بوسيد و همون جا درجا لاجوردي دژخيم، شهيدش كرد».
برادر ديگر فاطمة قهرمان، رزمندة دلير مجاهد خلق، اسفنديار كامياب شريفي بود كه در 4مرداد 1367 در عمليات فروغ جاويدان قهرمانانه به شهادت رسيد.
آخرين دست نوشته اي كه از فاطمه بجاي مانده است نوشته بود:
«… هر چه زمان می گذرد قدر و ارزش راهی که به آن پا نهاده ام در زیر چتر رهبری مسعود و مریم را بیشتر فهم می کنم و خدا را هزاران بار شکر می کنم که من را در این مسیر هدایت کرد و نمی دانم با چه زبانی شکر این همه نعمت را بکنم. … در این مرحله با ایمان به مرحله سین و تغییر دوران بار دیگر… پیوندم را هرچه مستحکمتر و پولادین تر می کنم که بار مسئولیت پذیری ام را در این دوران صد چندان بیشتر می کند. … بار دیگر از خدا می خواهم که: من را رهروی شایسته در این مسیر گردان! و مجاهد بدهکار باشم و شهادت را که هم چون شهدی شیرین در این مسیر است نصیبم گردان. مجاهد بدهکار می مانم. مجاهد بدهکار می میرم…».
برای مطالعه کامل زندگی نامه اینجا کلیک کنید

ایران-پیام زندانی سیاسی علی معزی، به‌مناسبت دومین سالروز دهم شهریور ۹۲- کهکشان زهره

  از اعماق سیاهی از دل نا امیدی جوانه ای همیشه رویان پر امید و سخت جنگاور و مبارز نه پیری نه بیماری نه زندان و شکنجه نه ترسی از مرگ هیچ چیز از جوهره سبز حیاتش کم نمیکند هیچگاه 
نمادی از هزار اشرف است

ایران-پیام زندانی سیاسی علی معزی، به‌مناسبت دومین سالروز دهم شهریور ۹۲- کهکشان زهره

پیامی از زندانی سیاسی علی معزی، به‌مناسبت دومین سالروز دهم شهریور ۹۲- کهکشان زهره


دهم شهریور 92 پایداری خونفشان و رشادت بار آخرین گروه اشرفیان، ایستادگی را تکثیر و اشرف را جاودانه ساخت.
درک اوج صدق و فدا و عظمت حادثه و نیز درک مظلومیت و معصومیت و تعهد آنها، از ظرفیت من خارج است اما احساساتی هست که درون انسان را منقلب می‌سازد.
جمعیتی معدود در کیفیتی عظیم و مقاومت با دستان خالی، امانت سنگین نسلها را از کوران حوادث گذر داده و به کهکشان زهره سپردند.
یاد باد از آن 52تن پاکباختگان و تابندگان ابدی، مجاهدانی هم‌چون زهره قائمی و ژیلا طلوع، گیتی و حسین و دیگر ستارگان جاودان.
صلوات‌الله علیکم و علی ارواحکم و علی اجسادکم و علی اجسامکم وعلی شاهدکم و علی غائبکم و علی ظاهرکم و علی باطنکم
درود و رحمت خداوندی بر شما و بر جانهای پاک و تن‌ها و پیکرهای شما باد.
در این مقطع نیز تثبیت شد که هیچ مانعی نمی‌تواند راه مبارزه برای حقوق مسلم مردم ایران را بر مجاهدانش ببندد.
اینگونه قربانی پرداختن برای آزادی و دموکراسی واقعی، آن هم در قرن بیست یکم ناشی از بی‌مسئؤلیتی مراجع و مجامع جهانی است. بلافاصله پس از پایان حادثه رژیم رنگ و رو باخته و مستاصل و درمانده خود را با ننگی که وبال گردنش شده بود تنها یافت.
بطوریکه در تلویزیون شعبده باز خود نخست اعلام کرد که مجاهدین داخل اشرف در درگیری داخلی بین خود همدیگر را کشته‌اند. اما ساعتی بعد مدعی شد که ملت عراق به اشرف حمله کرده است. در مرحله سوم هم که معلوم شد فاجعه و جنایت توسط نیروهای ویژه تحت‌امر مالکی و با همکاری و هماهنگی اربابانش صورت گرفته است.
بیگمان عزت و سر فرازی از آن مجاهدان متعلق به ملت ایران و خواری و شکست تاریخی از آن دشمنان مردم خواهد بود.
و سیعلم الذین ظلمو ای منقلب ینقلبون
علیمعزی. زندان مرکزی کرج. شهریور 1394