۱۳۹۴ شهریور ۱۰, سه‌شنبه

ایران-یادبودرحمان منانی شرح عاشقي اش رو ميشه توي عكس آخرش ديد

شرح عاشقي اش رو ميشه توي عكس آخرش ديد...

مجاهد شهید رحمان منانی

پر كشيد با دست بسته يه ستاره رها شد چه سبك بال غزل خون رفت و مهمون خدا شد 
كوه مرد عاشق و دلاوري كه حريفش نشدن زلزله ها
چه شهيدي چه شهيدي آه چه سرو رشيدي
دستخوش خداي رحمان چه گلي رو برگزيدي

 برای دیدن کلیپ ترانه ستاره کلیک کنید

يادي از مجاهد شهید رحمان منّانی
براي او كه بهترين زندگي و آسايش در خارج از كشور را رها كرد و به صفوف رزمندگان در ارتش آزاديبخش پيوست 
آگاهی او نسبت به ظلم و ستم ارتجاع حاکم در ایران، مانع از آن شد که بتواند در کشورهای اروپایی زندگی آرام و بی دغدغه اش را ادامه دهد. منصور قدرخواه یکی از اعضای شورای ملی مقاومت ایران در خاطره ای از رحمان نوشته است:
«فقط یک دیدار با رحمان کافی بود تا عاشقش بشوی. همیشه می گفت: ”برایم از ایران بگو من ایران را ندیده ام“. به او می گفتم بعد از سرنگونی می برمت تهران همه جا را نشانت می دهم.
می گفت: اگر شهید شدم به بچه محلهایتان بگو یک رحمانی بود که برای آزادی ایرانی که ندیده بود شهید شد».
او خود در نامه یی به تاریخ 27آبان 86 به خواهر مریم نوشت:
بدانید این جا فرزندانی دارید که تا به آخر سر به راهتان گذاشته اند یعنی خیلی به قدرتی که پیدا کرده بودم می نازیدم و سر افراز بودم…
رحمان قهرمان خود بارها از جمله در یکی از دست نوشته هایش در آبان 91 تأکید کرده است:
«هیهات مناالذله… بالاترین منت بر من گذاشته شده که نگهبان اشرف و مزار شهیدان باشم
دشمن زبون هر چقدر که بخواهد توطئه و مکر و نیرنگ کند، چنان درس طلایی به او بدهیم که از کرده خود پشیمان شود. در این شرایط با تمسک به انقلاب مریم و رهنمودهای برآمده از آن تلاشم را خواهم کرد که سربازی لایق و آجری محکم زیر پای مسؤلان و شورای رهبری باشم. زندگی مطلوب من همانا در زیر سایه رهبری مجاهدت کردن و در نهایت وفای به عهد می باشد
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست
«دشمن زبون گمان می کند که اگر عرصه را هزاران برابر بر ما تنگ کند و فشارهای زندان را افزایش دهد… می تواند خللی در عزم ما ایجاد کند».
آخرین کلمات مجاهد قهرمان رحمان منانی نیز هم چنان گویای همین پیام است. او در مرداد 92 و اندکی قبل از شهادت قهرمانانه اش نوشت:
«ای علی، مرا جزو لشگریان کوی ات بپذیر. همانها که برای رسیدن به تو برای جامه عمل پوشاندن به آرمانهای تو هر آنچه که از جانب پروردگارشان به آنها رسید جز بر ایمانشان افزوده نشد و در این راه نه سستی و نه ضعف نشان ندادند و با شعار هیهات منا الذله به همه ابتلائات لبیک گفتند. رحمان منانی 13مرداد 92».
«برای میهنی که ندیده بود…»
به جوانان وطن نام تو را خواهم گفت
به یقین آتشی از عشق تو را می گیرند
همچو تو با دل دریایی و با عشق بزرگ
چون که تازند به کفتار زمان چون شیرند
برای دیدن کلیپ صحبتهای رحمان کلیک کنید

عجب سازماني داريم عجب قدرتي داريم اولين لحظه اي كه بعداز شهادت جگر گوشه ام رحمان داشتم اين بود كه او به آروزويش رسيد
وقتي عكسش را ديدم كه با دست بسته شهيدش كردند يك لحظه داشتم كه عجب دليري هستيد كه دشمن حتي نتونست دست بسته شما را تحمل كند شهيدتون كرد

مجاهد شهید رحمان منّانی

گفتگو پدر با فرزندش 

مطلب زير خلاصه اي است از نوشته فرهاد منامي پدر قهرمان شهيد رحمان مناني است 
رحمان يک گرافيست کامپيوتر و طراح بود. او همچنين در طراحيهای سه بعدی در کامپيوتر و انيميشنهای کامپيوتری سررشته داشت و در فن فيلمبرداری تجربه و سابقه زيادی کسب کرده بود. ولی قبل از هر چيز يک انسان آزاديخواه بود که آزادی را نه فقط برای خودش بلکه برای همه مردم ايران می خواست و برای رسيدن به آن از دادن هيچ بهايی فروگذار نمی کرد. اوخيلی شوخ طبع بود.. 
وقتی خبر شهادت تنها فرزندم را در ميان خبر شهادت ديگر همرزمانم در اشرف شنيدم ناخودآگاه به اين فکر افتادم که رحمان هرگز ايران را نديده بود. وقتی چهار ساله بود از مرز ترکيه ايران را به اتفاق او ترک کردم. يک سال قبل يکی از عموهايش در سن 20سالگی در اصفهان زير شکنجه پاسداران به شهادت رسيده بود. يک سال پس از خروج ما از ايران مادر بزرگ رحمان در سن 45سالگی در زير شکنجه به شهادت رسيد. تنها عموی باقی مانده اش در سال 1987 در سن 23سالگی دستگير و به دليل ارتباطی که با ما داشت اعدام شد.
وقتی به اشرف آمد جوان رشيدی شده بود و 18سال داشت...از او پرسيدم: «چرا به اين جا آمده يی؟ مگر چيزی کم داشتی؟» او به من پاسخ داد: «برای آزادی. برای يک ايران دمکراتيک». به او گفتم: «مگر در آلمان آزادی نبود؟!». گفت: «برای مردم ايران نبود». به او گفتم: «راه ما سخت و طولانی است». گفت: «می دانم. آزادی دادنی نيست، گرفتنی است».

 به عنوان يك مجاهد خلق ميخواستم به دشمن زبون بگم كه با تمام توش و توانت هر چي تو چنته ات داري دريغ نكن، اگر تو قتل عام 30 هزار زنداني تونستي مجاهدين رو نابود كني، اينجا هم ميتوني نابود كني، ولي بدون كه بالا بري پايين بياي سرنگونت ميكنيم




رحمان! نامت هميشه براي بچه هاي ايران زنده و جاويد و آشناست. تويي كه گفته بودي به خاطر وطني كه هرگز نديدي شهيد مي شوي...

برای مطالعه کامل زندگی نامه اینجا کلیک کنید 

ایران-کلیپ ترانه زیبای اسطوره – بااجرای جمعی هنرمندان اشرفی

 ایران-کلیپ ترانه زیبای اسطوره – بااجرای جمعی هنرمندان اشرفی

ایران-سیمای آزادی-جنایت علیه بشریت مستند حمله به اشرف- گروگانگیری- اعدام جمعی

ایران-پیامهای وکلا مهدی عطیات رئیس هیات عربی دفاع از اشرفیان و محمد عبد عبود کرخی

پیام وکیل مهدی عطیات رئیس هیات عربی دفاع از اشرفیان در دومین سالگرد حمله ۱۰ شهریور ۹۲به اشرف

 ایران-پیام وکیل مهدی عطیات رئیس هیات عربی دفاع از اشرفیان



پیام وکیل محمد عبد عبود کرخی – مرتکبان جنایت ۱۰ شهریور باید محاکمه شوند



۱۳۹۴ شهریور ۹, دوشنبه

ایران-کلیپ درخت پاک - اثری از شهید قهرمان مجاهد خلق یاسر حاجیان

«درخت پاک»
گذری کوتاه از میان تابلوهای باشکوه «صدق و فدا» و نگاهی گذرا به درخت پاک و رویان مجاهدین
این قطعه تصویری، آخرین اثر تلویزیونی قهرمان شهید، مجاهد خلق یاسر حاجیان است. یاسر، کارگردان و تدوین‌گر بسیاری از آثار هنری پخش شده در سیمای آزادی بود و قطعه «درخت پاک» را نیز با حضور همرزمش، قهرمان شهید، مجاهد خلق امیرحسین افضل نیا به‌مناسبت آغاز چهل وهشتمین سال تأسیس سازمان مجاهدین خلق ایران تهیه کرد. چند روز بعد از پایان ساخت این قطعه، قتل‌عام 10شهریور در اشرف رخ داد و امیرحسین و یاسر همراه با 50 اشرفی قهرمان دیگر، خون سرخ و جوشان خود را نثار «درخت پاک» کردند و هر یک شکوفه‌ای شدند بر شاخسار شجره طیبه مجاهدین.
در آغاز چهلمین سال تأسیس سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران، قطعه «درخت پاک» تقدیم می‌شود به 
کهکشان شهیدان حماسه 10شهریور در اشرف.

برای دیدن کلیپ به این لینک کلیک کنید
http://bit.ly/1NTg8wJ 

ایران-الگوی ماندگار و جاودانه در درس درخشان شهید مجاهد خلق گیتی گیوه چیان



الگوی جنگندگی و صبر و صلابت
«دلم می‌خواهد از خواهر عزیزم گیتی با همه جنگندگی، صبوری و ظرفیت و صلابت و صلاحیتهایش یاد کنم». مریم رجوی. 15شهریور 92.

 شهید مجاهد خلق گیتی گیوه چیان

زن قهرمان و دلاور و با صلابتی که سالها، هم‌چون لنگری، در سازمان مجاهدین خلق ایران، حضورش و مدیریتش، راهگشا و انگیزه بخش رزم مجاهدان و رزمندگان ارتش آزادی بود، گیتی گیوه چیان نام داشت.
او هم از نسل زنان و دخترانی بود که با پیام پیشتازان مبارزه رهایی بخش، سدها و موانع ورود و حضور زنان در عرصه‌های تعیین کننده اجتماعی را کنار زدند، در راه پرسنگلاخ رهایی زن گام برداشتند. زنانی که از الگوهایی هم‌چون فاطمه امینی و اشرف رجوی و از انقلاب مریم رهایی پیام گرفتند، و این پیام را به‌کار بستند و خود به قله‌هایی در توانمندی در زمینه‌های سیاسی، تشکیلاتی، نظامی و ایدئولوژیک تبدیل شدند.
مجاهد قهرمان گیتی گیوه‌چینیان، تا قبل از آشنایی با سازمان در سال 57، فعالیتهای سیاسی خود را در ارتباط با دانشجویان مبارز شروع کرد وبا شرکت در تظاهرات و مطالعه و شرکت در جلسات کتاب خوانی قدم در راه مبارزه برای آزادی گذاشت. او در مورد آشنایی‌اش با مجاهدین نوشته است:
«بعد از قیام و بعد از سخنرانی برادر در دانشگاه تهران در اسفند 57 با سازمان آشنا شدم. و از طریق بچه‌هایی که ارتباط داشتند شناختم بیشتر شد… با شناختی که به‌دست آورده بودم به انجمن (دانشجویان) پیوستم و نیمه وقت کارمی کردم. تابستان 58 به‌طور حرفه‌یی مشغول کار شدم».
او فعالیت خود را در صفوف میلیشیای مجاهد خلق از عضویت در تیم فروش نشریه شروع کرد و در اواسط سال 58 مسئول دانش آموزی شرق تهران شد. پس از 30خرداد وارد بخش ضداطلاعات سازمان گردید، و در اوایل سال 61 به خارج از کشور اعزام شد.
گیتی قهرمان در تمام مسئولیتهایی که به او واگذار می‌شد با تمام جدیت و توان وارد می‌شد. مسئولیتهای بسیار متنوع و پر تضاد و مشکل را با صبر و توانمندی خاص خود، به عهده می‌گرفت. از سال 62 تا سال 66 مسئولیت مجموعه آموزشی کودکان و فرزندان مجاهدین در فرانسه و بغداد و کرکوک را برعهده داشت. سپس مسئولیت قرارگاه حنیف در بغداد را در سال 66 برعهده گرفت. با تشکیل ارتش آزادیبخش ملی ایران، گیتی عرصه‌ای صعب از امور نظامی را فتح کرد و در 4عملیات بزرگ جنگید. در عملیات آفتاب در موضع فرمانده آتشبار، در نبرد چلچراغ فرمانده گردان مکانیزه، و در فروغ جاویدان فرمانده گردان پیاده و بالاخره در نبردهای دفاعی مروارید فرماندهی محور چهارم را به عهده داشت.
او در سال 71 ریاست ستاد تخصصی ارتش آزادیبخش را برعهده گرفت. مسئولیتهای بعدی او فرماندهی ضداطلاعات ارتش آزایبخش ملی ایران بود.
مجاهد قهرمان گیتی گیوه چیان در حالی که عضو ارشد شورای رهبری بود، در هر رده و در هر سمتی که قرار می‌گرفت حداکثر مایه‌گذاری و سخت‌کوشی و توان خود را بارز می‌کرد. حضور و نقش او در حل و فصل بغرنج‌ترین مسئولیتهایی که برعهده می‌گرفت، بر افسانه ناتوانی زن مهر باطل می‌زند.
این میزان از مسئولیت‌پذیری و صلابت در برخورد با مشکلات و حل و فصل آن، به‌ویژه در دهه 80 و در دوران پایداری پرشکوه اشرفیان، الگوی صبر و استقامت برای تمام همرزمانش بود.
آخرین کلماتش، باز هم از همان عزم و اراده و صلابت حکایت دارد:
«در شب قدر مولای متقیان علی (ع) قدر خودم را رقم می‌زنم و متعهد می‌شوم که من مجاهد اشرفی، به ‌پشتوانه خون شهدای سرفراز مجاهدین، به‌پشتوانه 48سال تاریخچه بی‌نظیر فدا و صداقت سازمان، به پشتوانه رهبری ذیصلاح یعنی رهبری عقیدتی ضد ظلم و استثمار و ارتجاع… متعهد می‌شوم که تا آخرین قطره خون و تا آخرین نفس در مسیر علی (ع) که پرچمدار آن خواهر مریم و برادر هستند، بجنگم و همواره یک مجاهد بدهکار و شکرگزار و تمام‌عیار در تمام صحنه‌های نبرد این دوران باشم و از هیچ چیزی فروگذار نکنم».

ایران-پيام جمعي از زندانيان سياسي زندان گوهردشت كرج در سالگرد دهم شهريور ١٣٩٢ ( حمله جنايتكارانه به اشرفيان )

واقعه سخت هولناك بود..... هرلحظه شهيدى درخون مى غلطيد،بى سلاح وبا دستانى بسته.... در عملى بى ترديد جنايتكارانه ومصداق بارزقتل عام ...!!! دليل ايستادگى ومقاومتشان راشايد آنموقع كسى نميدانست، گويىا تنها ندايى دروجودشان آنهارابه ايستادگى واستقامت فرا ميخواند، همانگونه كه پيامبرشان را .... فاستقم كمآ امرت .. و دنياهم بهت زده اين صحنه ها را نظاره ميكرد....و هم على مايفعلون باالمومنين شهود ....!!!! تا ازخانه وحقشان در برابرزور، ستم ، خيانت وگلوله حتى بادستان بسته ،با خونشان دفاع كنند .... تا شايد اين پيام را با خونشان به جهانيان بفهمانند كه تنها راه نجات " مقاومتى است تا پاى جان " وهيچ راه ميان بر و گريزى از آن نيست ، يا تمام قد مى ايستند واز حقوقشان تا پاى جان دفاع ميكنند ويا با اكراه از آن سرباز مى زند و "برندهاي" مختلف گفتگو و مذاكره و خلاصه مماشات را بر مى گزينند و لاجرم هر روز بند هاى اجحاف و ستم و تجاوز را بر گرده هايشان تنگتر احساس ميكنند....ولو اينكه اسمش را پذيرفتنى تَر انتخاب كرده" هزينه -فايده "، " برد-برد "يا " احترام متقابل " وغيره بگذارند....!!!

ایران-پيام جمعي از زندانيان سياسي زندان گوهردشت كرج در سالگرد دهم شهريور ١٣٩٢ ( حمله جنايتكارانه به اشرفيان )

راه مبارزه قبلا گشوده شده بود وحال گوييا اين ٥٢ شهيد مى خواستند درس ايستادگى و مقاومت را هم به جهانيان بياموزند ...!!!!ا البته اكنون كه ٢ سال از آن حماسه مقاومت فاصله گرفته ايم ، آنچه را آنها در همان لحظه واز نزديك مى ديدند ، تا حدودى در دو سطح جهانى و منطقه ايى شاهديم ، بخصوص در سطح منطقه ايى بارقه هاى ايستادگى و مقاومت را در هيّئت ائتلاف هاى منطقه اي هر روز جديتر مى ببينيم كه نبايد چندان دل به امريكا وغرب و.... ببندند و بايد خود دست بكار شوند ، يعنى همان شعار " كس نخارد پشت من ..." واينكه : اناني كه يك " مبارزه " و "آزادى" ساده و ارزان را انتظار ميكشند،هيچ سپيده دمى براميدشان متصورنيست ...!!! و حال امروز مى ببينيم كه مالكي و ديگر مزدوران ولايت فَقِيه كه عوامل اصلى آن قتل عام بودند، متهمان اصلى بسيارى مفاسدوجنايات ديگر هم هستتد واين همان چيزي است كه آن ٥٢ اخگر فروزان با ايستادگى و شهادتشان فرياد زدندوامروز مطالبه همه مردم ايران و عراق وسراسر منطقه است ...
سلام بر آنان بدانچه كه بر آن استقامت ورزيدند .... كه اين سنت و قانون مبارزه بوده وهست و هم ازاينرو خداوند هم همين وعده را ميدهد كه : أنى جزئتهم اليوم بما صبروا ،انهم هم الفائزون
راه و يادشان گرامي باد
پا ورقى :
١- "فاسقم كمآ امرت ":خطاب به پيامبر، بر آنچه كه امر شده اي استقامت كن .... هود / ١١٢
٢- "و هم على مايفعلون بالمؤمنين شهود" وآنها شاهد بودند كه با مؤمنان چه ميكردند البروج /٧
٣- "انى جزيتهم اليوم بما صبروا انهم هم الفائزون " امروز اجر ايستادگى را خواهم داد مؤمنون /١١١

جمعي از زندانيان سياسي زندان رجايي شهر ( گوهردشت كرج ) – شهريور ۱۳۹۴