‏نمایش پست‌ها با برچسب اشرفی. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب اشرفی. نمایش همه پست‌ها

۱۳۹۶ شهریور ۷, سه‌شنبه

ایران یادواره مجاهد شهید قهرمان مجید فردی شیویاری



خونی که چراغ امید یک خلق شد، نگاهی به‌ زندگی انقلابی مجاهد شهید قهرمان مجید فردی شیویاری

اشرفی، یعنی در تاریکی محض چراغ امید بودن
از دست‌نوشته‌های مجید شیویاری
در سال57 و در جریان قیامهای ضدسلطنتی، مردم خیابان پیروزی و میدان ژاله تهران دانش‌آموز ریز اندام اما پرشوری را می‌دیدند که یکپارچه تلاش و خروش، با دوستانش به خیابان می‌آیند و آتش تظاهرات و قیام را با شعارهای خود روشن می‌کنند. در خانه‌ها را می‌زنند و به‌هم‌محلهی‌هایشان می‌گویند بیایید تظاهرات! بیایید به‌خاطر زندانیان سیاسی، بیایید برای آزادی. مجید در آن روزها، 13سال بیشتر نداشت و با تلاش و خون او و همرزمانش بود که سرانجام نظام سلطنتی واژگون شد. او که در جریان فعالیتهایش در سال57 و درگیریها و شهادتهایی که به چشم دیده بود، ارزش آزادی و قیمتی را که برای آن باید پرداخت، به‌خوبی درک کرده بود، به‌زودی و در همان اولین ماههای پس از پیروزی انقلاب دریافت که خمینی و اراذلی که با موج انقلاب روی کار آمده‌اند، دزدانی بیش نیستند. اما او ناامید نشد و از تلاش برای تحقق آرمانهای انقلاب و در صدر آنها، آزادی دست برنداشت و در همین رابطه بود که با سازمان مجاهدین آشنا شد. مجید در خرداد58 در بخش دانش آموزی سازمان فعالیتش را آغاز کرد.
مجید که به‌دلیل فعالیتهای مختلف تبلیغی، به هواداری از سازمان شناخته شده بود در 23خرداد 60 دستگیر شد و در حالی که 16سال بیشتر نداشت، به‌شدت شکنجه شد و به 3سال زندان محکوم گردید.
به گواهی هم بندانش مجید از مقاوم‌ترین زندانیان زندان بود. دژخیمان در زیر شکنجه دست راست وی را از کتف شکستند و به‌دلیل ایستادگی او بر مواضعش، او را بعد از اتمام 3سال محکومیتش هم آزاد نکردند و مجید، یک‌سال اضافه بر مدت محکومیتش در زندان ماند و در خرداد 64 آزاد شد.
عشق و عطش مجید شیویاری برای وصل مجدد به سازمان باعث شد که به‌محض خروجش از زندان به فکر برقراری ارتباط با سازمان باشد. از همین رو بی‌اعتنا به همه تهدیدها و فشارهای اطلاعات آخوندی بعد از 4ماه، در مهر64 از طریق کردستان خود را به سازمان رساند.
مجاهد شهید قهرمان مجید فردی شیویاری
مجید با این‌که از انحراف ستون فقرات و شکستگی کتف و ناراحتی ریه رنج می‌برد و درد بسیاری را تحمل می‌کرد ولی همرزمانش هیچ‌گاه اثری از این نقص‌عضو و مشکلات جسمی در کارها و مسئولیتهایی که او برعهده می‌گرفت حس نمی‌کردند. مسئولیت پذیری و دقت و جدیت وی در انجام کارها چشمها را خیره می‌کرد. با تشکیل ارتش آزادیبخش ملی، مجید که احساس می‌کرد پاسخ همه آمال و آرزوهایش برای رهایی خلق در زنجیرش را یافته، سر از پا نشناخته به‌رغم همه مشکلات جسمی در بسیاری از عملیاتی یکانهای رزمی با تمام توش و توان، شرکت داشت.
اما شخصیت انقلابی مجاهد قهرمان مجید شیویاری در پرتو انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین به کمال رسید. نوشته‌های او از عمق درک و ایمان این مجاهد پاکباز و انقلابی وارسته حکایت می‌کند. در یکی از آخرین نوشته‌های مجید که به‌عنوان نقشه ‌مسیرش در 28مرداد 92 نوشته از جمله چنین می‌خوانیم:
مجاهد شهید قهرمان مجید فردی شیویاری

 « انقلاب خواهر مریم هر روز عمیقتر، زیباتر و آرمانی‌تر می‌شود، امروز و در این مرحله، بالاترین ارزشهای آن، همان ارزشهایی است که مولا علی برترین الگو و شاخص آن بوده و می‌باشد یعنی خاکی و خاکسار بودن، بدهکاری مطلق و خود را کمترین خدمتکار مردم و سایر مجاهدین دانستن… ما نسل خجسته مسعود و زادگان مریم پاک رهایی عهد بسته‌ایم که با تمسک به انقلاب خواهر مریم و با زدودن تمام ذرات باقیمانده از هرنوع ایدئولوژی استثماری و منفعت طلبانه فردی و زدودن ناخالصیها در صفوفمان و بنیان ریختن تشکیلاتی نوین درسی زرین از حماسه پایداری به جای بگذاریم».
مجید در نوشته دیگری که از نگاه ژرف وی نسبت به جایگاه و قدر اشرف در انقلاب ایران حکایت می‌کند، می‌نویسد: ”اشرفی یعنی درتاریکی محض چراغ امید بودن، اشرفی بودن یعنی شکافتن بن‌بستهای غیرممکن، اشرفی بودن یعنی فدای بی‌حد و مرز، اشرفی بودن یعنی عشق به همرزم و نثار یک طرفه و بی‌چشمداشت، اشرفی بودن یعنی شاد و سبکبار زیستن در روزگاری که خنده را روی لبها شکار می‌کنند. اشرفی بودن یعنی سلام گفتن بر ابتلائات، اشرفی بودن یعنی جنگ صد برابر و تعهدپذیری هزار برابر در هرکجا که باشیم.

مجید هم‌چون همه مجاهدین، آنچه را که می‌گفت و به آن اعتقاد داشت، در صحنه تلاش بی‌وقفه خود در کار و رزم روزانه و سرانجام در نبرد آخرین خود، در روز 10شهریور، با رزم پرشکوه شرف و ایستادگی در اشرف اثبات کرد و خونش چراغ امید یک خلق شد.

۱۳۹۵ دی ۴, شنبه

ایران-یادواره قهرمانان مجاهد پنجمین حمله به لیبرتی در ۵دی سال۱۳۹۲




سالگرد حمله موشکی جنایتکارانه به لیبرتی در ۵دی ۱۳۹۲
روز ۵ دی، در ساعت ۲۱ و پانزده دقیقة شب، ناگهان صدای گوش‌آزار انفجار موشک‌ها، دوباره آسمان زندان لیبرتی را پر کرد. این چهارمین حمله موشکی به لیبرتی بود. در چنین شرایطی حیات و مرگ هر مجاهد خلق در کمپی کوچک ـ که تنها دیوارهایش، پنل‌های چوبی و ورق‌های نازک بنگال‌ها بود ـ  بستگی به این داشت که در ۳ الی ۵ ثانیه خود را به سنگر برساند؛ تازه این در شرایطی بود که موشک درست روی سنگر او فرود نیاید.
رزمندگان مجاهد خلق در اثر تمرین‌های مکرر و ناگهانی،‌ به صدای سوت یا آژیر خطر یا شنیدن صدای اولیة موشک مشروط شده بودند. در این هنگام نخستین وظیفة آنها در هر حالتی که بودند،‌ اتخاذ چان پناه مناسب بود. موشک خبر نمی‌کرد. ممکن بود وسط استراحت شب، حین غذا خوردن،‌ ورزش یا در هر حالت دیگر فرود بیاید. 
این بار نیز با شنیده شدن صدای زوزة موشک‌ها رزم‌آوران در سنگرهای حفره روباهی و نیز در سنگرهای پیش ساختة بتونی پناه گرفتند اما نگران بودند که ممکن است در همین زمان برخی از همرزمانشان نتوانسته باشند جان پناه مناسب اتخاذ کنند.

شامگاه ۵ دی سال ۱۳۹۲ كمپ ليبرتي با دهها موشك هدف قرار گرفت
در پنجمین سالگرد شهادت این قهرمانان مجاهد یادشان را گرامی میداریم و زندگی پر بارشان را مرور میکنیم



پنجمین سالگرد شهادت مجاهندین در حمله لیبرتی ۵ دی ۱۳۹۲

قهرمان مجاهد خلق بیژن تهرانی (محمد جواد صالح تهرانی):

از برجسته‌ترین مسئولان ویژه حفاظت و ضداطلاعات ارتش آزادیبخش با  ۳۴سال مبارزه حرفه‌ای و تشکیلاتی در سازمان مجاهدین خلق ایران
بیژن قهرمان که مانند بسیاری از مجاهدان، درخشانترین فصل زندگی سراسر مجاهدتش را در دوران ده ساله پایداری اشرف رقم زد، از معاونان فرمانده گیتی و از برجسته‌ترین مسئولان ویژه حفاظت و ضداطلاعات ارتش آزادیبخش بود.
بیژن درباره تجربه سه دهه پیکار آزادی و نقشه مسیر آینده در 19مرداد92 نوشته است:
«34سال از سابقه حضورم در سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران می‌گذرد و به خود می‌بالم که رهرو مسعود و مریم رجوی هستم و با تمام وجودم از کیان این سازمان دفاع کرده و سر دشمن ضدبشری و هم‌پیمانان بین‌المللی اش را برای فروپاشی این تشکیلات به سنگ میکوبم. ما… به رژیم می‌گویم بجنگ تا بجنگیم ما وارثان اراده سترگ رجوی هستیم و هیچ باکی نداریم. قدرت ما در اراده ما یعنی انقلاب خواهر مریم است».
درود بر او روزی که‌زاده شد، روزی که در راه آزادی مردم سلاح به‌دست گرفت و روزی که به عهد خود وفا کرد و جاوندانه شد.



یکی از قهرمانان شهید مجاهد محمود برنافر بود. بر اثر شدت انفجار در ابتدا چهره  او به سختي قابل تشخيص بود.

قهرمان مجاهد خلق عباس نامور :

 از مسئولان پشتیبانی ارتش آزادیبخش لیسانسیه شیمی، 35سال مبارزه حرفه‌ای و تشکیلاتی در سازمان مجاهدین خلق ایران شهادت در اثر ایست قلبی در زیر حملات موشکی در لیبرتی
قهرمان مجاهدی از خطه شمال، مجاهد قهرمان شهید عباس نامور پس از 35سال مجاهدت بی‌وقفه در روز پنجم دیماه در اثر اصابت و انفجار موشکی در نزدیکی او دچار ایست قلبی شد و در دم به‌شهادت رسید.
همرزمانش او را همواره مجاهدی مسئول، یاری دلسوز، برادری کمک‌کار، رزمنده‌ای صلحشور و فرمانده‌ای راهگشا می‌شناختند، فرمانده‌ای که حضورش در هر عرصه موجب دلگرمی یارانش و تضمین موفقیت بود. همرزمانش می‌گویند در مواجهه با سخت‌ترین تضادها نیز خنده از لبانش دور نمی‌شد و به جمع پیرامونش شادی و آرامش و استواری می‌بخشید.
عباس نامور در عرصه نبرد ایدئولوژیک نیز یلی بود.

مجاهد قهرمان یحیی زیارتی:

مجاهد قهرمان یحیی زیارتی:

۲۵سال مبارزه در صفوف مجاهدین و ارتش آزادیبخش ملی شهادت در اثر سکته قلبی در زیر حملات موشکی در لیبرتی
مجاهد خلق یحیی زیارتی، فرزند دلیر مردم گرگان در سال1346در خانواده‌یی کشاورز و زحمتکش در گرگان به دنیا آمد. از نوجوانی به صفوف میلیشیای مجاهد خلق پیوست و در توزیع سراسری نشریه مجاهد و دیگر تلاشهای روشنگرانه، به مبارزه با ارتجاع و استبداد غدار مذهبی برخاست.
از زمانی که مجاهدین را شناختم و راه آرمان مجاهدین را برای مبارزه با این رژیم خمینی که میهنمان را به اسارت درآورده انتخاب کردم، از همه چیز خود گذشتم که همه چیز را برای میهنمان ایران و خلق اسیر آن به‌دست بیاوریم. من در این سالیان که لباس شرف و افتخار را به تن کردم از هزاران ابتلا و آزمایش گذشتم و همیشه چیزی که مرا در این آزمایشات سربلند و قدرتمندتر می‌کرد همان انقلاب خواهر مریم بود».
ویژگی بارز یحیی نشاط و سرزندگی و روحیه جنگاور و رفتار صادقانه و صمیمانه در رابطه با همرزمانش بود.
ادامه زندگی نامه