يادي از مجاهد قهرمان میترا باقرزاده
جملاتي ماندگار از مجاهد قهرمان میترا باقرزاده
«این خیلی وضعیت خوبیه. برای یک میهن و برای یک ملت. امید داشتن، دلگرم بودن. چشم انداز روشن داشتن. وقتی حضور این امید و این شور و خروش رو متوجه می شویم که بتونیم در نظر بگیریم وضعیت رو که چنین شور و
خروشی وجود نداشته باشه»
این جملات، یادگار مجاهد قهرمان، میترا باقرزاده است.
خروشی وجود نداشته باشه»
این جملات، یادگار مجاهد قهرمان، میترا باقرزاده است.
ایران امروز ما فوجهایی
از زنان آگاه و مسئول دارد که پدیده جدیدی در تاریخ این میهن بهشمار میروند. پدیدهای
بهنام زن توانا و رها و مسئول و شجاع و فداکار. زنی بهنام زن مجاهد خلق.
یکی از نمونههای این پدیده
جدید تاریخی در میهن ما، مجاهد شهید میترا باقرزاده است. زنی که از جوانی، از اولین
لحظات درک ضرورت رهایی مردمش از چنگال ارتجاع و واپسگرایی خمینی، پا به میدان نهاد.
شیرزنی از آبادان. دانشجوی
سال سوم مدیریت پرسنلی دانشکده انفورماتیک و مدیریت دانشگاه ملی تهران، که بیمحابا
درس و تحصیل را رها کرد از کار آگاهگرانه اجتماعی در جنوب شهر تهران شروع کرد، و
با وصل خود به سازمان پیشتاز میهنش، سالها با سختکوشی بسیار تلاش کرد و در قافله
آگاهی و فداکاری و مجاهدت، به قله مسئولیتپذیری رسید. و بهحق در قلب خطرناکترین
صحنهها در کام اژدها پایداری کرد؛ در پایان نیز با شهادتش، الگویی از عزم زن
مجاهد پیش روی زن و مرد ایرانی و غیرایرانی گذاشت. او اولین سالهای مبارزهاش را اینگونه
نوشته بود:
«در جریان قیام ضدسلطنتی از
طریق خواندن دفاعیات شهدای سازمان، و زندگینامههای آنها با سازمان آشنا شدم و بهدلیلی
عدم تناسبی که بین اندیشههای انقلابی، با برخوردهای خمینی و رژیم او میدیدم، و
تحت تأثیر آرمانهای سازمان به سازمان پیوستم... فعالیت حرفهایام با سازمان
آذرماه 58 در انجمن دانشجویان مسلمان بود».
سالهای آگاهگری در دو سال
و نیمه بعد از انقلاب، تا سی خرداد، کار میترا نیز مثل همه مجاهدان، تلاش برای حفظ
آزادیهای حاصل از انقلاب بود. و در این مسیر، او در بخش کارمندی سازمان مجاهدین
همه سختیهای آن دوره را که خمینی با هجوم چماقدارانش به مجاهدین تحمیل میکرد، به
جان خرید.
مجاهد قهرمان میترا
باقرزاده با شروع مقاومت سراسری علیه رژیم ولایت فقیه، در نشریه مجاهد و رادیو
مجاهد انجام وظیفه کرد. سپس تا تشکیل ارتش آزادی در بخشهای حفاظت، و ارکان، مسئولیت
داشت.
با تشکیل قرارگاههای ارتش
آزادی در منطقه مرزی، خواهر مجاهد میترا باقرزاده در موضع فرماندهی گردان خواهران
به میدانهای نبرد با رژیم ضدبشر شتافت. او در نبرد بزرگ آفتاب نیز فرمانده گردان
بود.
در عملیات چلچراغ، فرمانده
گردان مکانیزه، و در نبردهای فروغ جاویدان، مسئولیت ارکان تیپ خواهران را به عهد
داشت.
خواهر مجاهد میترا
باقرزاده یک از بینههای انقلاب آرمانی مریم بود. نمونهای برای اثبات شعار «میتوان
و باید» در زمینه کنار زدن همه توهمات ناتوانی زن. و اثبات توانایی زن برای انجام
خطیرترین مسئولیتهای سیاسی و نظامی و اجتماعی. و او بهحق در شورای رهبری مجاهدین،
در طی تمامی سالهای مجاهدتش، در هر کاری با اقتدار، امور را حل و فصل میکرد.
او عضو شورای رهبری مجاهدین
و همچنین عضو شورای ملی مقاومت در (کمیسیون مطالعات سیاسی) بود. از سال 1372-1375
از مسئولان دفاتر رئیسجمهور برگزیده مقاومت شد. پس از آن فرماندهی یکی از یگانهای
ارتش آزادی را برعهده داشت. او در توفانهای منطقه در سال 1382 در جریان جنگ آمریکا
و عراق، با تسلطی شگفت، در قلب خطرها و بمبارانها، و حمله و هجوم مزدوران رژیم به
ارتش آزادی، به اداره امور یکان خود پرداخت.
یک دهه پایداری اشرف، از
جمله حاصل مسئولیتپذیری زنان توانمندی چون میترا باقرزاده شورای رهبری مجاهدین، و
حل و فصل امور در ید توانای چنین زنانی بود.
او در مصاحبهای در مورد یکی
از دستاوردهای سیاسی آن دوران در اشرف، که حاصل تلاش و مدیریت شورای رهبری و زنانی
چون خود او بود گفته بود:
حتماً در جریان هستین. بیانیهیی
با امضای بیش از سه میلیون شهروندهای عراقی در حمایت از مقاومت مردم ایران و مجاهدین
خلق، ارائه شده و مجاهدین و این مقاومت را بهعنوان سد اصلی در مقابل نفوذ بنیادگرایی
رژیم، معرفی کردند. و حمایتهای بسیار گسترده و فعالی که تماماً برای اثبات حقانیت
مجاهدین و مقاومت ایران هست و اینکه این مقاومت راهحل اصلی در مقابل دیکتاتوری
حاکم بر ایران هستش».
خواهر مجاهد میترا
باقرزاده در یک برنامه تلویزیونی در تحلیلی سیاسی و تاریخی درباره خمینی گفته بود:
«در سال 57 که خمینی به
حاکمیت رسید. بایستی بگیم که خمینی هیچ رابطهای با جنبش آزادیخواهی مردم ایران، هیچگاه
نداشته. جنبش آزادیخواهی که از دوران صدر مشروطه ستارخان و باقرخان شروع شده بود و
تا به اون دورانها ادامه داشته».
اوج این توانایی و آمادگی
برای رویارویی با خطیرترین مسائل و مشکلات، در آخرین دوره یعنی سال آخر نگاهبانی
از اشرف بود. و او تعهد خود برای این دوره را در مرداد 91 چنین به شرح درآورد:
«الذین جاهدوا فینا، لنهدینهم
سبلنا». بیش از 33سال است که میهن عزیز ما در دستان مشتی زالوصفت و دیوسیرت گرفتار
شده و هر روز و هرشب با جرم و جنایتهای این دشمنان خدا و برگزیدگانش، حقوق (مردم)
ضایع میشود. … اینک در حساسترین دوران این مبارزه سترگ و در شرایطی که دشمن در
سراشیب سقوط، تمامی توان خود و مزدورانش را برای ضربه زدن به این مقاومت بسیج کرده
است، … و در شرایطی که مجاهدین پرتوان تر از همیشه، در قله انقلاب و در اوج فدا و
ایثار، برای خلق و میهنشان هستند، در شب شهادت مولای متقیان علی (علیهالسلام) بار
دیگر با رهبری عقیدتیام برادر مسعود و خواهر مریم پیمان میبندم با جنگ صد برابر
و مسئولیتپذیری هزار برابر، مجاهدی تراز این دوران باشم».
و بهحق که میترای قهرمان،
با عزمی هزار برابر در خطیرترین صحنه که صحنه یک پایداری تاریخی است، ایستاد و به
عهد خود وفا کرد. او همچنین در آخرین کلماتش در مرداد 92 همین عهد خود را تکرار
کرده و نوشته بود:
«در شب قدر و در ساعتهای
نزول قرآن و در شب شهادت امیر مؤمنان، الگوی تاریخی مجاهدان، یکبار دیگر میخواهم
نقشه مسیر خود را برای سال آینده رقم زده و با خواهر مریم و برادر مسعود، راهبران
عقیدتیام تجدید عهد و پیمان میکنم که تا جان در بدن دارم، با آخرین ظرفیت ایدئولوژیکم
در رکابشان با هر آنچه ضدارزشهای علی (ع) است بجنگم - میترا باقرزاده».
سلام بر شیرزن قهرمان
مجاهد خلق، میترا باقر زاده. روزی که عزم رهایی مردم کرد، روزی که در صحنههای پیکار
جنگید، روزی که نقشه مسیر خود را با عزم جنگ هزار برابر امضاء کرد و روزی که در
اشرف بهشهادت رسید. بیشک، نام و اراده و عزم او، برای هر زن و مرد ایرانی، سرچشمه
انگیزه برای سرنگون کردن رژیم مردم ستیز و زنستیز و استبدادی ولایت فقیه است.
آخرین عهد میترا در مرداد 92
تا جان در بدن دارم، با آخرين ظرفيت ايدئولوژيکم با هر آنچه ضد ارزشهای علی ع) است می جنگم