اينجا ديهيمي ازستاره را به تقديس نشستهام برفراز سيماي كسي كه درخشش ديدگانش خلاصهٌ پاكيهاي بشري است
هر كسي را كه حتي كمي با او صحبت ميكرد، تحت تأثير قرار ميداد، از تسلط و اشرافي كه نسبت به مسائل سياسي و حقوقي داشت و از ديدگاه عميق و استراتژيكش نسبت به روند حوادث. يكي از نمايندگان پارلمان عراق هنگامي كه خبر شهادت مجاهد قهرمان حسين مدني را شنيد، از سر درد فريادي كشيد و گفت بخدا اگر عراق 5نفر مثل حسين مدني داشت، سرنوشتش تغيير ميكرد و پائولو كازاكا نماينده پيشين پارلمان اروپا از پرتقال دربارة او گفت حسين مدني براي من خيلي ارزشمند بود. در سال 2004 وقتي نتوانستم وارداشرف شوم اين او بود كه مرا در آن صحرا تحويل گرفت
ساعتها در شب با هم صحبت مي كرديم و او مطالب بسيار عميقي را بيان مي كرد كه من كه از او سن بيشتري داشتم نتوانسته بودم فهم كنم من انسانهايي به شجاعت، استحكام اراده و به ارزشمندي اين ايراني هايي كه در اشرف و ليبرتي هستند نديده ام. نيروي آنهاعظيم است
اما براي همرزمانش و همة كساني كه مجاهد قهرمان حسين مدني را از نزديكتر ديده و ميشناختند، فراتر از توانمنديهاي سياسي و دانش و ژرف بيني اش نسبت به مسائل، آنچه بخصوص آدمي را مجذوب و شيفتة او ميكرد، تواضع و صفاي باطن و پاكباختگي و شور انقلابي اين مجاهد والامقام بود
حسين كه در خانواده اي نسبتاً مرفه به دنيا آمده بود، در 16سالگي و در حالي كه بسيار جوان بود براي ادامة تحصيل به آمريكا عزيمت كرد و در دانشگاه ايالتي ويرجينيا به تحصيل پرداخت؛ اما اين همزمان بود با انقلاب ضدسلطنتي و ماجراها وكشاكشهاي مجاهدين با سارق انقلاب، خميني دجال. تشخيص حق و باطل در اين جنگ بيامان براي ذهن وقّاد حسين كه ضمناً هيچ كيسهاي هم براي خود ندوخته بود، به هيچوجه دشوار نبود. حسين آرمانگرا بود يعني از زمرة آن انسانهاي كميابي كه وقتي حق و جهت درست را تشخيص ميداد، بي محابا و بدون محاسبة سود و زيان فردي گام در آن ميگذارند و تا انتها پيش ميروند. بنابراين به سرعت درس و تحصيل را در حالي كه سال آخر مهندسي الكترو مكانيك بود، كنار گذاشت و به طور تمام وقت در انجمن دانشجويان هوادار مجاهدين، تمام وجود خود را وقف آرمان مجاهدين كرد. اما فعاليت در خارج كشور، حسين را راضي نميكرد از اين رو در سال 65 عازم منطقة مرزي شد و در كسوت رزمندة آزادي، سلاح مجاهدت به دست گرفت و با شهامت و لياقتي كه در جريان جنگ رويارو با دشمن ضدبشري و در چند عمليات ارتش آزاديبخش از جمله در آفتاب، چلچراغ و فروغ جاويدان بارز كرد تا بالاترين مدارهاي فرماندهي ارتقا يافت
شجاعت و لياقت حسين نه صرفاً به خاطر توانمنديها و خلاقيتهاي نظامي، بلكه نشأت گرفته از دستاوردهاي عقيدتي درخشان او، بخصوص پس از انقلاب ايدئولوژيك بود. همان صلاحيت بنيادين كه در صحنه هاي سياسي و نبرد سياسي نيز او را از چنان اعتماد به نفس و توانمندي خيره كننده اي برخوردار ميكرد كه طرف مقابل نيز ناگزير به آن اذعان مينمود؛ اين تراز بالاي ايدئولوژيك را به وضوح ميتوان در نوشته هاي حسين ديد
دانشجوي سال آخر مهندسي الكترو مكانيك در دانشگاه ايالتي ويرجينيا
از اعضاي شوراي ملي مقاومت ايران كميسيون خارجه
گنجينه يي كه فدية آزادي شد
هر كسي را كه حتي كمي با او صحبت ميكرد، تحت تأثير قرار ميداد، از تسلط و اشرافي كه نسبت به مسائل سياسي و حقوقي داشت و از ديدگاه عميق و استراتژيكش نسبت به روند حوادث. يكي از نمايندگان پارلمان عراق هنگامي كه خبر شهادت مجاهد قهرمان حسين مدني را شنيد، از سر درد فريادي كشيد و گفت بخدا اگر عراق 5نفر مثل حسين مدني داشت، سرنوشتش تغيير ميكرد و پائولو كازاكا نماينده پيشين پارلمان اروپا از پرتقال دربارة او گفت حسين مدني براي من خيلي ارزشمند بود. در سال 2004 وقتي نتوانستم وارداشرف شوم اين او بود كه مرا در آن صحرا تحويل گرفت
ساعتها در شب با هم صحبت مي كرديم و او مطالب بسيار عميقي را بيان مي كرد كه من كه از او سن بيشتري داشتم نتوانسته بودم فهم كنم من انسانهايي به شجاعت، استحكام اراده و به ارزشمندي اين ايراني هايي كه در اشرف و ليبرتي هستند نديده ام. نيروي آنهاعظيم است
اما براي همرزمانش و همة كساني كه مجاهد قهرمان حسين مدني را از نزديكتر ديده و ميشناختند، فراتر از توانمنديهاي سياسي و دانش و ژرف بيني اش نسبت به مسائل، آنچه بخصوص آدمي را مجذوب و شيفتة او ميكرد، تواضع و صفاي باطن و پاكباختگي و شور انقلابي اين مجاهد والامقام بود
حسين كه در خانواده اي نسبتاً مرفه به دنيا آمده بود، در 16سالگي و در حالي كه بسيار جوان بود براي ادامة تحصيل به آمريكا عزيمت كرد و در دانشگاه ايالتي ويرجينيا به تحصيل پرداخت؛ اما اين همزمان بود با انقلاب ضدسلطنتي و ماجراها وكشاكشهاي مجاهدين با سارق انقلاب، خميني دجال. تشخيص حق و باطل در اين جنگ بيامان براي ذهن وقّاد حسين كه ضمناً هيچ كيسهاي هم براي خود ندوخته بود، به هيچوجه دشوار نبود. حسين آرمانگرا بود يعني از زمرة آن انسانهاي كميابي كه وقتي حق و جهت درست را تشخيص ميداد، بي محابا و بدون محاسبة سود و زيان فردي گام در آن ميگذارند و تا انتها پيش ميروند. بنابراين به سرعت درس و تحصيل را در حالي كه سال آخر مهندسي الكترو مكانيك بود، كنار گذاشت و به طور تمام وقت در انجمن دانشجويان هوادار مجاهدين، تمام وجود خود را وقف آرمان مجاهدين كرد. اما فعاليت در خارج كشور، حسين را راضي نميكرد از اين رو در سال 65 عازم منطقة مرزي شد و در كسوت رزمندة آزادي، سلاح مجاهدت به دست گرفت و با شهامت و لياقتي كه در جريان جنگ رويارو با دشمن ضدبشري و در چند عمليات ارتش آزاديبخش از جمله در آفتاب، چلچراغ و فروغ جاويدان بارز كرد تا بالاترين مدارهاي فرماندهي ارتقا يافت
شجاعت و لياقت حسين نه صرفاً به خاطر توانمنديها و خلاقيتهاي نظامي، بلكه نشأت گرفته از دستاوردهاي عقيدتي درخشان او، بخصوص پس از انقلاب ايدئولوژيك بود. همان صلاحيت بنيادين كه در صحنه هاي سياسي و نبرد سياسي نيز او را از چنان اعتماد به نفس و توانمندي خيره كننده اي برخوردار ميكرد كه طرف مقابل نيز ناگزير به آن اذعان مينمود؛ اين تراز بالاي ايدئولوژيك را به وضوح ميتوان در نوشته هاي حسين ديد
با تمسك به علي مرتضي، كه براي همه انقلابيون تاريخ راهگشايي كرد تا تسليم تعادل قوا و اسير فتنه هاي فرصت طلبانه نشوند و هرچند در برابر ارزشهاي والاي او احساس ناچيزي مي كنم، اما از اعماق وجود براي ايستادگي تا هركجا و تا فراسوي طاقتم احساس اطمينان قلبي ميكنم
ايمان خدشه ناپذير مجاهد قهرمان حسين مدني به پيروزمندي مسير انقلاب، از ايمان عميق او نسبت به رهبري مقاومت مسعود و مريم رجوي ناشي ميشد. او با اعتقاد و ايمان به اين اصل كه عنصر رهبري، عامل تعيين كنندة سرنوشت هر انقلاب است. با تمام وجود ايمان داشت كه پيروزي، تقدير محتوم مقاومت ايران است و باز شدن بن بستي كه اكنون در تحولات خاورميانه مشاهده ميشود در گرو پيروزي مقاومت مردم ايران و سرنگوني فاشيسم مذهبي حاكم بر ايران است. قسمتي از نامة مجاهد قهرمان حسين مدني به رهبر مقاومت، مسعود رجوي، گوياي همين ايمان و همين روشن بيني استراتژيك است
اين راه به پيروزي ميرسد. ايمان دارم كه راه از همينجا باز ميشود. من هم اين روزها بعضاً حس ميكردم كه تولد ديگري در راه است. پوستة تنگ تعادل كنوني ديگر ظرفيت تحمل ارزشهايي كه شما خلق كرده ايد را ندارد. آرمان شما و انقلاب خواهر مريم كه در اشرف ميوه و ثمره داده است عالم سياست را در نورديده و بر جبرهاي معمول سياست و تجارت بالاخره چيره شده است. اين كنفرانس ها و اين سخنرانيها و اين عبارات و عواطف انساني از سوي كساني كه اشتراك فرهنگي نيز با ما ندارند هيچ معنايي جز اين ندارد كه چيزي در عالم ما ورق خورده است و اينها تنها نشانه هاي آن است. عالمي بي صبرانه در انتظار است
ايمان خدشه ناپذير مجاهد قهرمان حسين مدني به پيروزمندي مسير انقلاب، از ايمان عميق او نسبت به رهبري مقاومت مسعود و مريم رجوي ناشي ميشد. او با اعتقاد و ايمان به اين اصل كه عنصر رهبري، عامل تعيين كنندة سرنوشت هر انقلاب است. با تمام وجود ايمان داشت كه پيروزي، تقدير محتوم مقاومت ايران است و باز شدن بن بستي كه اكنون در تحولات خاورميانه مشاهده ميشود در گرو پيروزي مقاومت مردم ايران و سرنگوني فاشيسم مذهبي حاكم بر ايران است. قسمتي از نامة مجاهد قهرمان حسين مدني به رهبر مقاومت، مسعود رجوي، گوياي همين ايمان و همين روشن بيني استراتژيك است
اين راه به پيروزي ميرسد. ايمان دارم كه راه از همينجا باز ميشود. من هم اين روزها بعضاً حس ميكردم كه تولد ديگري در راه است. پوستة تنگ تعادل كنوني ديگر ظرفيت تحمل ارزشهايي كه شما خلق كرده ايد را ندارد. آرمان شما و انقلاب خواهر مريم كه در اشرف ميوه و ثمره داده است عالم سياست را در نورديده و بر جبرهاي معمول سياست و تجارت بالاخره چيره شده است. اين كنفرانس ها و اين سخنرانيها و اين عبارات و عواطف انساني از سوي كساني كه اشتراك فرهنگي نيز با ما ندارند هيچ معنايي جز اين ندارد كه چيزي در عالم ما ورق خورده است و اينها تنها نشانه هاي آن است. عالمي بي صبرانه در انتظار است