۱۳۹۶ شهریور ۱۰, جمعه

ایران-یادواره مجاهد قهرمان سیروس فتحی



سخن از سیروس فتحی، قهرمانی از سرزمین ستارخان است. مجاهد دلاوری که از سلماس به راه افتاد، و درس و تحصیل خود در خارج از کشور را واگذاشت و سالها در ارتش آزادی، از دل و جان نبرد و مجاهدت کرد.
 «قبل از انقلاب ضدسلطنتی در جریان تظاهرات در دبیرستان خودمان فعال بودم. بعد از سرنگونی رژیم شاه بیشتر با سازمان آشنا شدم».

این آشنایی باعث شد که سیروس هنگامی که دانشجوی سال دوم دانشگاه استانبول بود درس و تحصیل را رها کند. او در سال 59 به انجمن دانشجویان مسلمان هوادار مجاهدین پیوست.

 «با شنیدن اسم سازمان و ایدئولوژی آن و مطالعه کتابها، نشریات، و غیره، فی‌الواقع چیزی که آرزویش را داشتم پیدا کرده بودم… و علت اصلی آن نیز انگیزه‌های ایدئولوژیکی و استراتژی سازمان و موضع آن در مقابل رژیم خمینی بود. … در دی ماه 61 به شمال کردستان اعزام شدم».
با این انگیزه‌ها سیروس در یکانهای رزمی مجاهد خلق، به مبارزه علیه رژیم جنگ‌طلب و سرکوبگر خمینی پرداخت.
او در سالهای بعد در عملیات و نبردهای ارتش آزادی از جمله آفتاب، چلچراغ و فروغ جاویدان دلاورانه علیه رژیم آخوندی جنگید.
مجاهد قهرمان سیروس فتحی

در ادامه این مسیر تلاشهای سیروس و همرزمانش در مدیریت ترابری ارتش آزادی تضادهای بسیاری را از پیش پای ارتش آزادی برمی داشت و ابتکارات و سخت‌کوشیهای آنان مشکلات حل ناشدنی را رفع می‌کرد؛
پیش برد امور ترابری و کمبود قطعات و لوازم مورد نیاز خودروها، در دوران محاصره ظالمانه‌ای که مزدوران عراقی به اشرف تحمیل کرده بودند، کار شاقی بود. به‌خصوص که خودروهای بسیاری در حمله و هجومها و توسط مزدوران حکومت دست‌نشانده عراق تخریب و منهدم می‌شد.
سیروس در این دوران با سخت‌کوشی، در حل مشکلات مجاهدان اشرف می‌کوشید او از آغاز راه، سوگند خورده بود که در مسیر آزادی همه سختیها را به جان بخرد. از جمله در وصیتنامه خود نوشته در سال 62 بود:
 «با تمام وجودم خوشحالم که در این‌جا (این مسیر) هستم و هر لحظه آماده ام… . در این‌جا همچنین خطاب به خانواده گرامی‌ام این نکته را ذکر می‌کنم که برای من گریه نکنند و در صورت شهید شدنم، افتخار بکنند و سرشان را بالا بگیرند و برای انقلاب و آزادی بکوشند و از پدر بزرگوار و زحمت کشم، و مادر گرامیم با همه زحماتی که برایم کشیدند ممنوع هستم. پر رهرو باد راه سرخ قهرمانان مجاهد خلق».

سیروس قهرمان در همه صحنه‌های پایداری اشرف، از جمله در حمله ششم و هفتم مرداد 88، در هجوم وحشیانه نوزده فروردین 90 با دلیری ایستادگی کرد.
آخرین مأموریت او نگاهداری اموال مجاهدان در اشرف بود
 «من مجاهد خلقم، مجاهد می‌مانم و مجاهد می‌میرم.
بر عهد و پیمان با خدا و خلق و شهیدان و سوگندهایم، پایدار و استوارم، …» سیروس فتحی. آبان 1390.
 «احساس می‌کنم که با اهرم انقلاب در هر زمینه‌ای از پس هر تضادی برمی‌آیم. به‌عنوان عضوی از لشگر فدایی اشرف با شکرگذاری و منت داری از این پرداخت بزرگی که به من شده است متعهد می‌شوم که هر شکافی را در امر انقلاب و جنگ ایدئولوژیکی با دشمن را ببندم».

قتل‌عام مجاهدین در اشرف دنیا را تکان داد، مردم ایران رشادت و مظلومیت سیروس و سیروسها را دیدند و به این فرزندان صدیق و قهرمان ایران افتخار کردند.
بی شک، پیام خون مجاهد قهرمان سیروس فتحی مغانجوقی به همه جای ایران از جمله به مردم زادگاه خودش، یعنی آذربایجان قهرمان می‌رسد و خون این فرزند سرزمین ستارخان پیام برخاستن و تاختن به دشمن تا پیروزی را به همگان می‌دهد.

ایران-یادواره مجاهد قهرمان اردشیر شریفیان

با سرخی صد لاله گلگون بنوشته‌ست
این دفتر پر قصه ز بس سرو و سپیدار
بوی شرفی گر که ازین خاک می‌آید
باشد ز گل زخم بسی شیر فداکار
تا تو نفسی با شرف از سینه برآری
مجاهد شهید اردشیر شریفیان تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تهران گذراند بعد از دیپلم وارد نیروی دریایی شد و برای طی یک دوره تخصصی به ایتالیا و دانشکده نیروی دریایی ایتالیا اعزام گرد‌ید. اما مشاهده ستم و نابرابریهای اجتماعی، موجب شد تا از ارتش دیکتاتوری سلطنتی جدا شود و به ایران برگردد. به فاصله کوتاهی دوباره به ایتالیا بازگشت اما این بار برای تحصیل در رشته داروسازی. در ایتالیا با سازمان مجاهدین خلق ایران آشنا شد و به‌تدریج به آرمان مجاهدین که آزادی و رهایی مردم ایران است دل باخت و در مسیر مجاهدت سر از پا نشناخت.
صفا و خلوص اردشیر، در نقد صادقانه خود، راهش را در بن‌بست شکنی و غلبه بر مشکلات می‌گشود. و او به قول خودش «سبکبال و راحت» به مرتبت یک مجاهد خلق رسید.
 «از آن زمان که توانستم سازمان مجاهدین خلق ایران و آرمانهای توحیدی و ضداستثماری آن را بشناسم و در راه آن قدم بردارم همواره به این پدیده ‌اندیشیده‌ام که قبل از رسیدن به این چشمه حیات چه عمر تلف شده و بیهوده‌ای داشته‌ام. ولی اکنون به‌ویژه بعد از انقلاب ایدئولوژیک که توانستم درک عمیقی از ایدئولوژی ناب توحید پیدا کنم… ، اکنون ارزش لحظه به لحظه‌ این زندگی و مبارزه در راه خلق و آزادی و اسلام را کاملاً می‌فهمم و همین‌طور چقدر راحت و سبکبال آماده‌ام که‌ دار و ندار یعنی زندگی و حیات خودم را در این راه بدهم».
هر چه شرایط مبارزه بغرنج تر می‌شد، اردشیر استوارتر از پیش به سوی مدارهای بالاتری از مسئولیت‌پذیری خیز بر می‌داشت.
 مجاهد قهرمان اردشیر شریفیان

او در نقشه مسیر خود در مرداد 91 نوشت:
 «خونهایی در امتداد همان خونهای عاشورا در پایداری 6و7مرداد و 19فروردین بر زمین ریخته شد و پرچم هیهات را هم‌چنان سرخ بر قله شرف و افتخار مجاهدین و اشرف الگوی مقاومت، برافراشته نگاه داشته است که به اذعان همه، الگوی انقلابهای نوین آزادیبخش و پایداری خلقها شده است و دور نیست که در منطقه و ایران خمینی زده به ثمر بنشیند».
دشمنان هنوز مجاهد خلق انتخاب کرده و پا در زمین کوبیده در مقابل دشمن خدا و خلق را نشناخته‌اند، چون هنوز رهبری مجاهدین و انقلاب ایدئولوژیک و توحید و آزادی را فهم نکرده‌اند…».
اردشیر قهرمان، حرف آخر را در شب قدر رمضان 1392 می‌زند. او در راز و نیازی عاشقانه و با درکی عمیق از مرحله مبارزه، با خدا و مولایش علی این‌گونه نجوا می‌کند:
 «... در این قدر شهادت حضرت علی خصم آشتی‌ناپذیر مرتجعان و خمینی صفتان این احساس نیاز را دارم که با مروری به اعتقادات و ایمان و آرمان و راهی که با شور بالا و پایبندی تا کنون طی کرده‌ام در این شبها قدر خود را رقم بزنم و تعهد بدهم و پاها را در زمین بکوبم... تا بتوانم لایق و شایسته و شکر گزار شرکت در این جنگ تاریخی با ضدبشری‌ترین دیکتاتوری (باشم) که با قتل و چپاول خلق قهرمان ایران و دست‌اندازی به سایر نقاط سعی دارد جرثومه پلید خودش را با به‌کار گرفتن تمام داراییهای مردم و با وطن‌فروشی و بند و بست با مماشات‌گران بزرگ و کوچک... چند صباحی سرپا نگهدارد».
کمتر از یک ماه بعد از این نوشته، مجاهد شهید قهرمان اردشیر شریفیان در صبحگاه 10شهریور 1392 در اشرف، با 51تن دیگر از مسئولان و کادرهای برجسته سازمان مجاهدین خلق ایران، تابلو حماسی و ماندگاری از درس درخشان را با خون خود آفریدند، حماسه‌یی که مشعلی فرا راه هر انقلابی صدیق خواهد بود که تنها با اتکا به خود و خلقش راه ناهموار مبارزه در راه آزادی خلق را هموار می‌کند.

چهارمین سالگرد اسطوره اشرف-یادواره محمد(مقداد) جعفرزاده



از لابلای خونها می‌گذرند
از دهانه زخمها
اما عطرشان، عطر گلهای سنبل است
با استخوانهای شکسته
با گوشتهای پاره پاره
زره می‌سازند برای خود
تا از میان لایه‌های کینه
تو را پیدا کنند
ای آزادی!
نامش محمد بود و همرزمانش او را به نام مقداد می‌شناختند.
 «در سال 57، با شکل‌گیری مبارزات خلق قهرمان ایران و با مشاهده فعالیتهای قهرمانانه دانشجویان تبریز در دوران انقلاب با سازمان و مبارزاتش در زمان شاه آشنا شدم. پس از پیروزی انقلاب درصدد فعالیت در ستاد جنبش ملی مجاهدین در تبریز بر آمدم... تا اواخر سال 58 زندگی نامه‌های شهدای مجاهد خلق و کتاب و جزوه‌های سازمان را می‌خواندم و در مراسم و راهپیماییهای سازمان شرکت می‌کردم… گم شده خود را در آن می‌دیدم.
سال 59 در رابطه با انجمن دانش‌آموزان مسلمان… ، به پخش نشریه و جمع‌آوری کمک مالی می‌پرداختم.
«در مرداد سال 60 بعد از دستگیری تعداد زیادی از بچه‌ها و اعدام آنها، قطع شدم، در بهار سال 60 هسته مقاومت تشکیل دادیم. هسته مقاومت به نام راه حنیف و با دو هسته دیگر به‌نام راه اشرف و راه موسی در ارتباط بودیم
در اردیبهشت 62 همراه با یکی دیگر از بچه‌ها از تهران… به منطقه کردستان آمدیم».
این چنین، محمد خود را به صفوف یاران مجاهدش رساند و در گردانهای رزمی، به نبرد علیه رژیم خمینی پرداخت. آتشی که در سالهای پس از آغاز مقاومت بر لانه‌های مزدوران خمینی فرود می‌آمد، از بازو و سلاح مجاهد دلاوری مثل محمد شعله می‌کشید.
 «در دی ماه 63 در حین برگشت از یک مأموریت در منطقه مریوان… از ناحیه لگن تیر خوردم
در دی ماه 64 یک بمب که عمل نکرده زیر برف مانده بود زیر پایم منفجر شد و باعث قطع پایم از ناحیه پنجه شد.
در سال 65 و تشکیل گردانها مدتی مسؤل ترابری بودم، و در اواخر سال 66 به قرارگاه اشرف آمدم و در قسمت ترابری کار می‌کردم».
در تماس با بستگانم فهمیدم که در سال 70 رژیم به بهانه (مجاهد) بودن من به ضرب و شتم اعضای خانواده‌ام پرداخته و پدرم دو ماه بعد به علت ضرباتی که به او زده بودند کلیه‌اش چرک کرده بود فوت می‌کند».
محمد همیشه به یاد ایران و مردم ستم کشیده آن بود و در این راه سر از پا نمی‌شناخت. او به شوق رها ساختن مردم در وصیتنامه‌اش نوشته بود:
 «... هر چند که دهها هزار اعدام می‌شویم و در صحنه نبرد به‌شهادت می‌رسیم، ولی هزارها هزار جای ما را خواهند گرفت و آسوده‌تان نخواهند گذاشت. هر چه می‌خواهید بگویید و از هیچ خیانتی فروگذار نکنید. «وسیعلم الّذین ظلموا أیّ منقلبٍ ینقلبون».
با این عشق و عزم، مجاهد قهرمان محمد جعفرزاده، سالها در پایگاهها و قرارگاههای ارتش آزادی‌بخش، مجاهدت کرد. مسیری که قله‌اش پایداری دهساله در اشرف، بود. محمد در حماسه پایداری مجاهدین در 6 و 7مرداد 88 نوشت:
 «تا آخرین نفس و (آخرین) قطره خونم در مقابل رژیم آخوندی و مزدورانش از اشرف دفاع می‌کنم. مجاهد خلق هستم و مجاهد می‌مانم و مجاهد می‌میرم و چه افتخاری که در اشرف بمیرم».
در آخرین فراز پایداری پرشکوه برای رهایی مردم ایران، محمد یکی از قهرمانانی بود که در گروه صد نفره مجاهدان در اشرف ماند. عزم او در این آخرین فراز زندگیش، قهرمانان امیرخیز را تداعی می‌کند. و محمد هم یکی از زادگان تبریز قهرمان بود.
محمد(مقداد) جعفرزاده
او در یکی از نوشته‌های خود به تاریخ مرداد 91 نوشته است:
 «واقعیت این است که سازمان مجاهدین خلق ایران گوهر گرانبها و پرورده تاریخ و خلق ایران و ارتش آزادیبخش ملی تنها راه رستگاری است. مجاهدین و ارتش آزادی‌بخش… این خاک را از لوث وجود دجالیت و دین فروشی و فساد و تباهی آخوندها پاک می‌کنند.
و در مرداد 92 بر این عهد و عزم، این‌چنین افزود:
 «به استقبال رزم و آزمایش در این مرحله می‌رویم… هیچ‌گونه سستی و ضعف و ذلت را نمی‌پذیریم و به هر جنگ نظامی و ایدئولوژیک بیا بیا می‌گویم تا فتح مبین را برای خلق خود به ارمغان بیاوریم. در این میدان جنگ، آن کس می‌ماند که شایسته این دوران است و بهای آن را می‌دهد و با تقدیم جان که کمترین، برای هر مجاهد خلق است».
محمد جعفرزاده مجاهدی بود که خون سردار ملی ستارخان، در رگهایش جریان داشت. همان‌گونه که از خون آن سردار ملی، هزارها محمد مجاهد، جوشید. از خون محمد جعفرزاده نیز بسا مجاهدان جوان و آزادی‌ستان برخواهد خاست. همانها که پرچم آزادی را بر فراز ویرانه‌های ارتجاع و ستم برخواهند افراشت.

۱۳۹۶ شهریور ۹, پنجشنبه

ایران-یادواره قهرمان ترکمن مجاهد شهید غلامعباس گرمابی



روستازاده‌یی که قهرمان مردم شد.

مرگ ما مردن نیست
شور این خون روان را
سر خشکیدن و افسردن نیست
مرگ ما پروازی ست
شرف بودن ما
در شرف جانبازی است.

فرمانده حیدر، فرمانده قهرمان ارتش آزادی‌بخش، همیشه به این‌که روستازاده است، افتخار می‌کرد. او در روستای رباط از توابع شهرستان شیروان، در خانواده‌ای کشاورز به دنیا آمد و فقر و محرومیت را با تمام وجود حس کرده بود. تمام آرزویش این بود که روستاییان از این همه فقر و بدبختی نجات پیدا کنند. با همین انگیزه تحصیلات ابتدایی و متوسطه را طی کرد و وارد دانشگاه شد و رشته ساختمان را انتخاب کرد. اما وقتی در دانشگاه با آرمانهای انقلابی آشنا شد، دریافت که سرنوشت توده‌های تحت ستم جز با انقلاب تغییر نمی‌کند، از آن پس عمده وقت و توان خود را صرف مطالعه و فعالیتهای انقلابی مانند تکثیر و پخش اطلاعیه‌های ضد رژیم شاه می‌کرد. این فعالیتها همزمان شد با قیام ضدسلطنتی و غلامعباس که تحصیل را در سال دوم بود، رها کرده بود، در شهر محل اقامتش، بجنورد از سازمان‌دهندگان اصلی تظاهراتها و راهپیماییها بود. در جریان همین فعالیتها بود که با سازمان مجاهدین و راه و آرمان آن آشنا شد و احساس کرد که آنچه را به‌دنبال آن بود، یافته است. چیزی که می‌توان برایش جان و همه زندگی خود را فدا کرد.
 قهرمان ترکمن مجاهد شهید غلامعباس گرمابی
مجاهد دلیر غلامعباس گرمابی، یک چند در انجمن دانشجویان مسلمان هوادار مجاهدین در انستیتوی زنجان فعالیت کرد و سپس به ستاد مجاهدین در بجنورد منتقل شد و عضو شورای شهر بجنورد در تشکیلات مجاهدین بود. پس از 30خرداد و در سال 62 به منطقه مرزی اعزام شد و در واحدهای رزمی سازماندهی شد. غلامعباس که همرزمانش او را با نام حیدر می‌شناختند، به راستی در رزم و پیکار ”حیدر“ ی رزم‌آور و بی‌باک بود؛ از همین رو با ابراز شایستگیهای خود، از عضو تیم به سرتیم و سرگروه پس از تأسیس ارتش آزادیبخش به‌عنوان فرمانده گروهان و فرمانده گردان به انجام وظایف خود پرداخت. او در عملیات فروغ جاویدان در سمت فرمانده گردان دلاوری چشمگیری از خود نشان داد. پس از آن و به‌خصوص پس از انقلاب ایدئولوژیک تا فرمانده تیپ و لشکر نیز ارتقا یافت و در همه سمتها، فداکاری و مسئولیت‌پذیری خود را بارز کرد.
اما در مجاهدین معیار اصلی صلاحیت، تنها دلاوری در صحنه‌های جنگ نظامی نیست. بلکه فراتر از آن، صدق و فدا، در مناسبات جمعی با همرزمان و از جمله در به‌اصطلاح سیاه و سفید نکردن کارها و فاصله گرفتن از هر گونه جاه‌طلبی و گذشتن از منافع خود به‌خاطر همرزم است. فرمانده حیدر در این زمینه نیز به راستی شاخص بود. وقتی ضرورت اقتضا می‌کرد، این فرمانده لشکر دیروز، تمام قد وارد کارهای به‌اصطلاح پروژه‌یی و ساختمان‌سازی در قرارگاههای تازه تأسیس می‌شد و در زیر آفتاب بالای 55درجه تابستان عراق، در جدیت و سختکوشی و مسئولیت‌پذیری سر از پا نمی‌شناخت و این البته از آثار انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین، یا به قول خود مجاهدین انقلاب مریم بود.
برای حیدر قهرمان، مثل هر مجاهد مریمی شاخص این بود که در کجا و چگونه می‌تواند برای سازمان مفیدتر و در جنگ علیه دشمن ضدبشری مؤثرتر باشد. خود او در این رابطه، در یکی از نوشته‌هایش «زندگی مطلوب» خود را چنین تعریف می‌کند:
 «زندگی مطلوب من در مرحله کنونی از مبارزه سازمان، برای من (در) همین جا، اشرف، است. … دشمن هر چه شرایط را برای ما سخت‌تر کند معلوم است که ما کارمان درست است و باید تلاشمان را چند برابر کنیم».
با همین شاخص بود که حیدر پایداری پرشکوه 10ساله در اشرف را که جنگاوری و ظرفیتی بسا عمیق‌تر از جنگ نظامی می‌طلبید، با شایستگی و مسئولیت‌پذیری چشمگیری طی کرد. او که در همه صحنه‌های رزم در صف اول بود، در هر دو تهاجم جنایتکارانه آدمکشان مزدور خامنه‌ای و مالکی به اشرف، در 6 و 7مرداد 88 به سختی مصدوم شد و در 19فروردین 90، هم بر اثر اصابت گلوله مجروح گردید، اما این لطمات، تنها عزم و جنگندگی او را بیشتر کرد و او را شایسته آن ساخت که در اوج و قله مجاهدت سی و چند ساله خود درخشانترین فراز کتاب پرافتخار عمرش را روز 10شهریور رقم بزند. دژخیمان او را که بر اثر اصابت گلوله توسط همرزمانش به کلینیک اشرف منتقل شده بود، همراه با دیگر مجاهدان مجروح بر روی تخت کلینیک به گلوله بستند و تیر خلاص زدند. آخر شغالان از شیر تیر خورده و بی‌سلاح نیز می‌هراسند. مجاهد شهید غلامعباس گرمابی، در نقشه مسیری که حدود یک ماه پیش از شهادتش نوشته، بر عزم استوار خود چنین پای فشرده است:

 «سوگند یاد می‌کنم که با یاد هزاران شهید مجاهد خلق و همرزمم، از شهدای فروغ ایران و فروغ اشرف تا شهدای اخیر لیبرتی، درفش و مشعل فروزان آنها را برافراشته و راه سرخشان را ادامه دهم».

ایران- یادواره مجاهد قهرمان،احمد بوستانی چکیده۴۰سال مجاهدت و پایداری



از فرماندهان ارتش آزدایبخش ملی ایران
زندانی سیاسی در رژیم شاه با سابقه حرفه‌ای مبارزاتی ۴۱ساله
مهندس برق از دانشگاه صنعتی و اداره کل گمرکات ایران
سردبیر نشریه بازوی انقلاب در ابتدای انقلاب ضدسلطنتی
از اعضای شورای ملی مقاومت ایران (کمیسیون علوم و پژوهش)

 مجاهد قهرمان،احمد بوستانی
اگر شرایط هزار بار سخت‌تر و بدتر بنماید و این‌جا را شبه اوین کنند مجاهد اشرف را چه باک. ایمان دارم که این آزمایش و ابتلای ماست.. احمد بوستانی مرداد 92

احمد متولد 1330 شیراز بود. با ورودش به دانشگاه صنعتی شریف در سال 48 وارد فعالیتهای ضدشاه شد. او در رشته مهندسی برق تحصیل می‌کرد و یکی از برجسته‌ترین دانشجویان این رشته بود. در اسفند 51 به‌علت فعالیت سیاسی در دانشگاه دستگیر و به مدت دو ماه در زندان بود. همین زندان کوتاه‌مدت کافی بود که وی با سازمان مجاهدین آشنا شود و گمشده خود را بیابد.
احمد در سال 53 به‌عنوان مهندس برق، در قسمت مهندسی برق گمرکات کشور استخدام شد و در ارتباط تنگاتنگ با کارگران قرار گرفت.
وی که بعد از خروج از زندان درارتباط هواداری با سازمان، فعالیتش را ادامه می‌داد، در سال 57 در ارتباط مستقیم با سازمان قرار گرفت و در همان سال فعالیت حرفه‌ای خود را شروع کرد.
احمد با توجه به تجربه‌اش در گمرکات کشور و مسایل کارگری، وارد بخش کارگری سازمان شد. در همین مسئولیت با راه افتادن نشریه کارگری بازوی انقلاب وی نیز از اعضای دست‌اندرکار تهیه این نشریه بود. نشریه‌ای که با انواع فشارها و توطئه‌ها از جانب رژیم روبه‌رو بود.
 «بازوی انقلاب از اولش که منتشر شد شاید از اولین روزهاش ما با رژیم درگیر بودیم و یک بار نشد یک دونش منتشر بشه و با درگیری با این رژیم نباشه... تا روز آخر».
پس از 30خرداد، احمد بوستانی قهرمان در قسمتهای مختلف از جمله بخش فنی به فعالیتهای انقلابی خود ادامه داد. در تهاجم گسترده پاسداران جنایتکار به تعدادی از پایگاههای مجاهدین در تهران در تایخ 10مرداد61  وی توانست با شجاعت تور دشمن را بشکافد و از صحنه خارج شود. احمد سپس به خارج کشور اعزام شد.
در خارج کشور نیز احمد همواره در سنگین‌ترین مسئولیتهای تأسیساتی و فنی و تدارکاتی چه در خارج و چه منطقه مرزی مشغول به‌کار بود. مایه‌گذاری و سخت‌کوشی همراه با صفا و افتادگی وی زبانزد همرزمانش بود.
احمد در عملیات کبیر فروغ جاویدان در قسمت مخابرات فرماندهی عملیات فعال بود. با ورود ارتش آزادیبخش به عرصه زرهی و تانک، احمد از اولین مربیان موتوری و برجک تانک بود. سپس وی از مسئولان قسمت لجستیک و تعمیرات زرهی در ارتش آزادیبخش شد.
 مجاهد قهرمان،احمد بوستانی

مجاهد قهرمان احمد بوستانی، با عبور عمیق از انقلاب درونی ایدئولوژیک سازمان به مدار نوینی از اعتلای عنصر انقلابی دست یافت. وی در یکی از دست نوشته‌هایش می‌نویسد:
 «هر آنچه از شرف و انسانیت و مفهوم زندگی واقعی (مجاهدت) تا به‌حال دریافته‌ام همه و همه به‌دلیل پرتوی است که از خورشید تابان راهبران عقیدتیم مسعود و مریم برمن تابیده است... از وصیتنامه احمد بوستانی»
بعد از تهاجم اخیر آمریکا به عراق و جمع‌آوری سلاحها و متمرکز شدن کلیه مجاهدان در اشرف، احمد به‌عنوان یک متخصص برجسته برق، هم به آموزش رزمندگان و هم به راه‌اندازی سیستمهای برقی قرارگاه همت گماشت. او در این رابطه با اراده‌ای سترگ در کنار مجاهدان دیگر با هر مانعی جنگید و برق اشرف را در شرایطی که عراق با بحران سنگینی در این رابطه مواجه بوده و هست، به کمک همرزمانش، به‌خوبی حل و فصل کرد.
احمد بوستانى: «تضاد سوممون سر مسأله دستگاههای فشا رقوی بود ما باید 6 ترانس ۱.۵ مگا می‌خریدیم، تابلوهای فشارقوی که هر کدام از این ژنراتورها بهش وصل بشوند و برق را منتقل کنیم به نیروگاه که خب اینها را اگر وارد سفارش می‌شدیم با شرکتهای خارجی می‌رفتیم در ریل تولید و چندین ماه طول می‌کشید در نتیجه یکی از تضادهای جدیمون درست کردن تابلوهای فشار قوی بود تابلوهایی که این‌جا شما می‌بنید هیچ‌کدامشون آماده نبودند... ... .
 ... . چند تا ازبچه‌هایی که در این زمینه تخخصص داشتند کمک کردند و با انرژی گذاری واقعاً قابل تقدیر در مدت کوتاهی تونستند اینها رو را هم حل کنند و در واقع خط انتقالمون و وصلش به ایستگاه و هماهنگ کردن با برق شهر این مسأله هم انجام شد» احمد بوستانی در رابطه با ایستگاه برق اشرف سال 86.
خدمات بی‌دریغ و بی‌نام و نشان مجاهد قهرمان احمد بوستانی در شهر اشرف را یاران مجاهدش هرگز فراموش می‌کنند، این فعالیتها، در تاریخچه ده سال ایستادگی و پایداری، می‌درخشد.
عاقبت احمد، در حفاظت از مکانی که خود در بنای نقش تعین کننده‌یی داشت سر بر آستان مولایش علی گذاشت، عیناً همان‌گونه که در دست نوشته‌اش در 30مرداد 90 نوشته است:
 «یا علی ما می‌رویم تا خلقمان را از دست بدترین دشمن خدا رها کنیم و آیین و مکتب توحید را از شرک و جاهلیت و دجالیت این دین فروشان رها سازیم و به بشریت معاصر عرضه کنیم به‌نام تو یا علی و برای تو و در راه تو یا علی». احمد بوستانی مرداد90.

و هم‌چنان که خودش نوشته بود در برابر آخرین آزمایش و ابتلایی که در برابرش قرار گرفت سربلند و سرفراز به جادوانه فروغهای آزادی مردم ایران پیوست.

۱۳۹۶ شهریور ۷, سه‌شنبه

ایران یادواره مجاهد شهید قهرمان مجید فردی شیویاری



خونی که چراغ امید یک خلق شد، نگاهی به‌ زندگی انقلابی مجاهد شهید قهرمان مجید فردی شیویاری

اشرفی، یعنی در تاریکی محض چراغ امید بودن
از دست‌نوشته‌های مجید شیویاری
در سال57 و در جریان قیامهای ضدسلطنتی، مردم خیابان پیروزی و میدان ژاله تهران دانش‌آموز ریز اندام اما پرشوری را می‌دیدند که یکپارچه تلاش و خروش، با دوستانش به خیابان می‌آیند و آتش تظاهرات و قیام را با شعارهای خود روشن می‌کنند. در خانه‌ها را می‌زنند و به‌هم‌محلهی‌هایشان می‌گویند بیایید تظاهرات! بیایید به‌خاطر زندانیان سیاسی، بیایید برای آزادی. مجید در آن روزها، 13سال بیشتر نداشت و با تلاش و خون او و همرزمانش بود که سرانجام نظام سلطنتی واژگون شد. او که در جریان فعالیتهایش در سال57 و درگیریها و شهادتهایی که به چشم دیده بود، ارزش آزادی و قیمتی را که برای آن باید پرداخت، به‌خوبی درک کرده بود، به‌زودی و در همان اولین ماههای پس از پیروزی انقلاب دریافت که خمینی و اراذلی که با موج انقلاب روی کار آمده‌اند، دزدانی بیش نیستند. اما او ناامید نشد و از تلاش برای تحقق آرمانهای انقلاب و در صدر آنها، آزادی دست برنداشت و در همین رابطه بود که با سازمان مجاهدین آشنا شد. مجید در خرداد58 در بخش دانش آموزی سازمان فعالیتش را آغاز کرد.
مجید که به‌دلیل فعالیتهای مختلف تبلیغی، به هواداری از سازمان شناخته شده بود در 23خرداد 60 دستگیر شد و در حالی که 16سال بیشتر نداشت، به‌شدت شکنجه شد و به 3سال زندان محکوم گردید.
به گواهی هم بندانش مجید از مقاوم‌ترین زندانیان زندان بود. دژخیمان در زیر شکنجه دست راست وی را از کتف شکستند و به‌دلیل ایستادگی او بر مواضعش، او را بعد از اتمام 3سال محکومیتش هم آزاد نکردند و مجید، یک‌سال اضافه بر مدت محکومیتش در زندان ماند و در خرداد 64 آزاد شد.
عشق و عطش مجید شیویاری برای وصل مجدد به سازمان باعث شد که به‌محض خروجش از زندان به فکر برقراری ارتباط با سازمان باشد. از همین رو بی‌اعتنا به همه تهدیدها و فشارهای اطلاعات آخوندی بعد از 4ماه، در مهر64 از طریق کردستان خود را به سازمان رساند.
مجاهد شهید قهرمان مجید فردی شیویاری
مجید با این‌که از انحراف ستون فقرات و شکستگی کتف و ناراحتی ریه رنج می‌برد و درد بسیاری را تحمل می‌کرد ولی همرزمانش هیچ‌گاه اثری از این نقص‌عضو و مشکلات جسمی در کارها و مسئولیتهایی که او برعهده می‌گرفت حس نمی‌کردند. مسئولیت پذیری و دقت و جدیت وی در انجام کارها چشمها را خیره می‌کرد. با تشکیل ارتش آزادیبخش ملی، مجید که احساس می‌کرد پاسخ همه آمال و آرزوهایش برای رهایی خلق در زنجیرش را یافته، سر از پا نشناخته به‌رغم همه مشکلات جسمی در بسیاری از عملیاتی یکانهای رزمی با تمام توش و توان، شرکت داشت.
اما شخصیت انقلابی مجاهد قهرمان مجید شیویاری در پرتو انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین به کمال رسید. نوشته‌های او از عمق درک و ایمان این مجاهد پاکباز و انقلابی وارسته حکایت می‌کند. در یکی از آخرین نوشته‌های مجید که به‌عنوان نقشه ‌مسیرش در 28مرداد 92 نوشته از جمله چنین می‌خوانیم:
مجاهد شهید قهرمان مجید فردی شیویاری

 « انقلاب خواهر مریم هر روز عمیقتر، زیباتر و آرمانی‌تر می‌شود، امروز و در این مرحله، بالاترین ارزشهای آن، همان ارزشهایی است که مولا علی برترین الگو و شاخص آن بوده و می‌باشد یعنی خاکی و خاکسار بودن، بدهکاری مطلق و خود را کمترین خدمتکار مردم و سایر مجاهدین دانستن… ما نسل خجسته مسعود و زادگان مریم پاک رهایی عهد بسته‌ایم که با تمسک به انقلاب خواهر مریم و با زدودن تمام ذرات باقیمانده از هرنوع ایدئولوژی استثماری و منفعت طلبانه فردی و زدودن ناخالصیها در صفوفمان و بنیان ریختن تشکیلاتی نوین درسی زرین از حماسه پایداری به جای بگذاریم».
مجید در نوشته دیگری که از نگاه ژرف وی نسبت به جایگاه و قدر اشرف در انقلاب ایران حکایت می‌کند، می‌نویسد: ”اشرفی یعنی درتاریکی محض چراغ امید بودن، اشرفی بودن یعنی شکافتن بن‌بستهای غیرممکن، اشرفی بودن یعنی فدای بی‌حد و مرز، اشرفی بودن یعنی عشق به همرزم و نثار یک طرفه و بی‌چشمداشت، اشرفی بودن یعنی شاد و سبکبار زیستن در روزگاری که خنده را روی لبها شکار می‌کنند. اشرفی بودن یعنی سلام گفتن بر ابتلائات، اشرفی بودن یعنی جنگ صد برابر و تعهدپذیری هزار برابر در هرکجا که باشیم.

مجید هم‌چون همه مجاهدین، آنچه را که می‌گفت و به آن اعتقاد داشت، در صحنه تلاش بی‌وقفه خود در کار و رزم روزانه و سرانجام در نبرد آخرین خود، در روز 10شهریور، با رزم پرشکوه شرف و ایستادگی در اشرف اثبات کرد و خونش چراغ امید یک خلق شد.

۱۳۹۶ فروردین ۱۶, چهارشنبه

ایران-محمد محدثین: تحریم نمایش انتخابات و دروغهای نجومی رژیم در مورد میزان مشارکت



یکی از مشخصه های نمایشهای انتخابات در رژیم آخوندی در سه دهه گذشته تقلبات نجومی و رای سازیهای کلان و چند برابر نشان دادن میزان مشارکت مردم در انتخابات استرژیم در صدد است تا با اعداد و ارقام دروغ به مخاطبان خود بویژه در سطح بین المللی چنین القاء کند که با رژیم مشروعی طرف هستند که از پایگاه اجتماعی گسترده ای برخوردار است و یک انتخابات اصیل و واقعی در ایران در جریان است.در شرایطی که خامنه ای در این انتخابات شکست سهمگینی متحمل شد و نتوانست کاندید مطلوب خودش را از صندوق بیرون بیاورد و رژیمش را یک پایه کند و در شرایطی که بعد از انتخابات شقه و شکاف در راس نظام عمیق تر شده، این رقم سازیهای نجومی تنها در آمد خامنه ای و رژیم از این انتخابات استبگذریم که امروز بعد از سه دهه تجربه همه طرف حسابهای خارجی رژیم میدانند انتخابات در ایران تحت حاکمیت آخوندها نه آزاد است و نه عادلانه و هیچ تغییری هم در سیاستها و عملکردهای رژیم نمیدهد. لذا این گونه رقم سازیها صرفا ابزاری به دست کسانی میدهد که میخواهند مماشات و معامله با این رژیم را توجیه کنند.از آنجایی که دروغ پردازی و ضریب زدن به آمار شرکت کنندگان، در خدمت حفظ کیان رژیم است و بالطبع منافع همه باندهای حکومتی را در بر دارد، آنها بر سر این بخش از تقلب با یکدیگر توافق دارند و بخلاف تقلبات یک جناح علیه جناح دیگر کمتر در دعواهای درونی رژیم افشا میشود.
مریم رجوی: ریاست‌جمهوری مجدد روحانی، شقه در رژیم ملایان، تشدید بحران و جنگ قدرت و تا سرنگونی رژیم ولایت‌فقیه ادامه می‌یابد 

شکست سنگین خامنه‌ای در مهندسی انتخابات و یکپایه کردن رژیم برای مقابله با بحرانها و خطرات از علائم پایانی است
خانم مریم رجوی رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت ایران، رژیم ملایان را در پایان نمایش انتخابات که به جنگ قدرت گرگها تبدیل شد، رژیمی شقه شده با ضعف مضاعف توصیف کرد. وی افزود: دومین دوره روحانی، نتیجه‌یی جز افزایش بحران و شدت یافتن جنگ قدرت ندارد. بحران در رأس فاشیسم دینی سر باز کرده و تا سرنگونی رژیم ولایت‌فقیه ادامه می‌یابد. شکست مهندسی خامنه‌ای در بیرون کشیدن آخوند رئیسی از صندوق، گواه آشکار شکست «عمود خیمه نظام» در جریان انتخاباتی است که «ایمان قلبی و التزام عملی به ولایت‌فقیه» شرط اول کاندیداتوری رئیسی و روحانی و سایرین در آن بود.

محمد محدثین در گفتگو با السیاسه: شرایط کنونی خامنه‌ای را در موقعیتی بسیار ضعیفتر از آنچه در سال ۲۰۰۹ بود قرار داده است
محمد محدثین در گفتگو با السیاسه: روزنامه کویتی السیاسه در شماره روز 29 اردیبهشت 96 مصاحبه با محمد محدثین مسؤل کمیسیون روابط خارجی شورای ملی مقاومت ایران را منتشر کرد. ر این مصاحبه محمد محدثین به سؤالات السیاسه پیرامون شرایط داخلی و بین المللی و موقعیت متزلزل رژیم آخوندی پاسخ داد. وی در پاسخ به سوالی پیرامون میزان مشارکت در انتخابات رژیم آخوندی گفت: ”واقعیت این است که کل این رژیم عبارت است از یک اقلیت منفور ناچیز که در بهترین حالت کمتر از 4 درصد مردم ایران را نمایندگی می‌کند. گسترش بی‌سابقه هواداران مجاهدین در شهرهای مختلف کشور و بردن شعار تحریم و «رأی من سرنگونی است» به اطراف و اکناف کشور جدی‌ترین نشانه تحریم همه‌جانبه این نمایش از سوی مردم است. کلیه طیفهای اپوزیسیون و حتی برخی از جناحهای داخل رژیم نیز انتخابات قلابی را تحریم کرده‌اند“.





تهران چهارشنبه شب:شعار جوانان در تهران: یک هفته دوهفته، قاتل شصت و هفته + فیلم

گلرخ ايرايي از سلول زندان انتخابات راتحریم کرد

کنفرانس با حضور نمایندگان کنگره و کارشناسان ارشد درباره نمایش انتخابات در رژیم ولایت فقیه در کنگره ایالات متحده-فراخوان به حمایت از مبارزه مردم ایران برای استقرار آزادی و دموکراسی
در آستانة نمایش انتخابات رژیم آخوندی، کنفرانسی در کنگره آمریکا با حضور نمایندگان کنگره و کارشناسان ارشد آمریکایی به‌دعوت سازمان جوامع ایرانی مقیم آمریکا برگزار شد. شرکت‌کنندگان در این کنفرانس موضوع انتخابات نمایشی رژیم را مورد بحث و بررسی قرار دادند و ضمن تأکید بر قلابی‌بودن هرگونه انتخابات در نظام ولایت فقیه، خواهان حمایت از خواستة مردم ایران برای استقرار آزادی و دموکراسی شدند.


فاکس نیوز:‌ مخالفان رژیم آخوندی، حامیان شورای ملی مقاومت، می‌گویند انتخابات یک دغلکاری و جوک بیش نیست

حمید د که یک مهندس مکانیک در تهران است به فاکس‌ نیوز گفت، ”اسم آن را انتخابات گذاشتن یک جوک است. این یک دغلکاری است و نه یک انتخابات“...
 گروه حمید یعنی شورای ملی مقاومت ایران فیلمهایی از اعضای خود که در حال نصب پوسترهای اعتراضی با تصویر، مریم رجوی است، بر فراز، پلهای هوایی روی اتوبانها و دیوارها هستند را منتشر کرده است.
ادامه

سی.ان.ان عربی امروز چهارشنبه 27 اردیبهشت در بخش عربی خود گفت: « مریم رجوی پرزیدنت شورای ملی مقاومت ایران، انتخابات ریاست‌جمهوری را که قرار است در 29 اردیبهشت برگزار شود ”مضحکه“ توصیف کرد و رژیم را به اختصاص دادن نیم میلیون رأی از پاسداران به همراه آرای صدها هزار تن از عناصر مخفی دیگر خود، برای دادن آرای خود به نامزدی که می‌خواهند، متهم کرد».


نمایش انتخابات آیین تقسیم قدرت میان باندهای حاكم است و از نظر مردم به‌طور مطلق مردود است
رژیم بحران‌زده آخوندی از این انتخابات ضعیف‌تر و شكننده‌تر بیرون می آید.
اطلاعیه شورای ملی مقاومت ایران ۲۶اردیبهشت۹۶
در آستانه انتخابات قلابی رژیم آخوندی، مریم رجوی، با اشاره به‌آماده‌باش فوق‌العاده نیروهای سركوبگر برای جلوگیری از انفجار اعتراض‌ها و قیام‌های مردمی، خطاب به‌ ولی فقیه و رئیس‌جمهور ارتجاع و سایر همدستان آن‌ها گفت‌:‌ اگر مدعی هستید که شعبده روز ۲۹ اردیبهشت یک انتخابات است،‌ از اختصاص دادن نیم میلیون پاسدار و مأمور انتظامی و صدها هزار مزدور لباس شخصی و ارگان‌های سركوبگر رنگ و وارنگ دست بردارید و اجازه بدهید مردم ایران با حضور در خیابان‌ها آزادانه رأی و تمایل واقعی خود را ابراز کنند تا معلوم شود چه چیزی از ولایت فقیه باقی می‌ماند.
ادامه 

کارزار تحریم نمایش انتخابات در شهرهای میهن: 

جوانان بی‌باک میهنمان با نصب گسترده عکسهای رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت با شعار ”رئیس‌جمهور ما مریم رجوی “ بر دیوارها، خیابانها و خانه‌های شهرهای مختلف، جو ارعاب و قدرت‌نمایی پوشالی رژیم را به سخره گرفتند. این تصاویر در خیابانها و بازار تبریز و تهران نصب و توزیع شد.



انتشار گسترده لگوی ارتش آزادیبخش ملی ایران با شعار رأی من سرنگونی، در شهرهایمیهن + فیلم و عکس
پیام یکی از جوانان تهران موقع توزیع تصاویر رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت: رأی ما سرکار خانم مریم رجوی، ما داریم تلاش می‌کنیم که بتوانیم مملکتمان را به‌حالت اول بر گردانیم تا بتوانیم دزدها را از مملکت بیرون کنیم، مرگ بر خامنه‌ای، مرگ بر ولایت‌فقیه، مرگ بر کسی که به اسم آزادی آمد وطن را گرفت، درود بر ارتش آزادی‌بخش، درود بر مریم رجوی عزیز.
کارزار تحریم نمایش انتخابات قلابی در شهرهای میهن
نه به نمایش مسخره انتخابات ریاست جمهوری، با شعار رأی من سرنگونی + فیلم





بنا‌ به گزارشهای دریافتی  چهارشنبه 20 اردیبهشت۱۳۹۶ جوانان الوندی پنجمین بنر آخوند جلاد ابرهیم رئیسی برای تبلیغات نمایش مسخره انتخابات را در بلوار ۲۲بهمن این شهر پاره کردند.
در اصفهان نیز یکی از بنرهای آخوند شیاد روحانی از سوی مردم به جان آمده پاره شد که با آن تحریم انتخابات قلابی رژیم را همان‌طور که در فراخوان ارتش آزادیبخش ملی ایران آمده است؛ به نمایش گذاشتند.
 همچنین همزمان با سفر آخوند شیاد روحانی به کرمانشاه برای شرکت در تبلیغات سیرکانتخابات ریاست‌جمهوری،  بنر آخوند شیاد در این شهر توسط مردم پاره شد
خانم شعله پاکروان مادر ریحانه جباری طی پیامی ویدئویی نمایش انتخابات را تحریم کرد


خانم شعله پاکروان مادر ریحانه جباری طی پیامی ویدئویی نمایش انتخابات را تحریم کرد.
در حالی که کمتر از یک هفته به نمایش تهوع آوری به نام انتخابات باقی مانده است، من به هیچ‌کدام از۶ بازیگر رأی نخواهم داد. نه به سه بازیگر اصلی که خودشان با وقاحت در برابر چشمهای مردم، جنایات و دزدیهای یکدیگر را رسوا می‌کنند و نه ۳ سیاهی لشگری که برای خالی نبودن عریضه آمده‌اند. اینان در یک مورد مشترکند: همه‌شان طرفدار زندان و شکنجه و اعدامند. اصلی‌ترین مطالبه مردم نیز روشن است، آزادی، همان که زیر سایه هیچ‌کدام از اینان دست یافتنی نیست.مردم می‌خواهند بدانند چرا جوانانشان کشته شدند؟ در کجا مدفونند؟ چرا و چگونه خزانه مردم مورد دستبرد قرار گرفته است؟ وقتی اذهان مردم روشن شد، آنگاه چه بسا نیاز باشد تا به انتخابی بزرگتر دست بزنند. نه انتخابی بین بد و بدتر و بدترین. چه کسی گفته است که مردم ایران باید از بین لشگریان سارق و جوان کش و شیادان و جلادان یکی را بر مسند بنشانند؟

شهین مهین‌فر مادر شهید قیام، امیرارشد تاج‌میر طی یادداشتی نمایش انتخابات قلابی دیکتاتوری آخوندی را تحریم کرد
شهین مهین‌فر مادر شهید قیام، امیرارشد تاج‌میر طی یادداشتی نمایش انتخابات قلابی دیکتاتوری آخوندی را تحریم کرد
لینک متن دل نوشته برای مطالعه کلیک کنید


خامنه ای صحبت در مورد قتل عام ۱۳۶۷ را در تبلیغات نمایش انتخابات ممنوع می کند
بنا‌ به گزارشات موثق از درون رژیم آخوندی شورای عالی امنیت رژیم به دستور خامنه‌ای همه کاندیداهای نمایش انتخابات ریاست‌جمهوری را موظف کرده است از هر گونه اشاره به قتل‌عام زندانیان سیاسی در سال 1367 در مناظره‌ها و تبلیغات انتخاباتی خودداری کنند. شورای عالی امنیت تأکید کرده است این اعدامها با فتوای خمینی صورت گرفته و اشاره به آنها به نظام ولایت‌فقیه ضربه می‌زند و افکار عمومی جامعه را با مشکل مواجه می‌کند.طبق این دستورالعمل که قبل از شروع مناظره‌های انتخاباتی صادر شده است هر گونه مطلبی که در تقابل با «خمینی، خامنه‌ای و انقلاب اسلامی و سیاستهای اصلی نظام باشد» نباید در مناظره‌ها و تبلیغات انتخاباتی مطرح شود. این اشاره واضحی به اقدامات سرکوبگرانه، اعدامهای جمعی، جنگ‌افروزی و تروریسم در منطقه است. 
ادامه
سومین مناظره نمایش انتخاباتی ریاست‌جمهوری رژیم آخوندی؛ اعتراف به چند فقره دیگر از دزدی و فساد در حکومت آخوندی-قالیباف به موارد دیگری از دزدی و فساد در حکومت آخوندی اشاره کرد 
ادامه
تشدید جنگ گرگها در نمایش انتخابات - اذعان آخوند روحانی به ۳۸ اعدام و زندان
سخنراني انتخاباتي خود در همدان، آخوند ابراهيم رئيسي را كه مورد حمله قرار داد و گفت: «اردیبهشت ۹۶ هم یکبار دیگر مردم ایران اعلام می‌کنند آنهایی که در طول ۳۸ سال فقط اعدام و زندان بلد بودند، را قبول ندارند. من به همه آنهایی که این روزها از پول بیت‌المال و پولی که بخاطر امنیت به آنها داده شده است و به روستاها و شهرها می‌روند تا مردم را ناامید کنند می‌پرسم چه چیزی موحب هراس شما شده است؟».
کنفرانس اینترنتی با شرکت جولیو ترتزی وزیر خارجه پیشین ایتالیا و محمد محدثین و شاهین قبادی
در یک کنفرانس اینترنتی با شرکت جولیو ترتزی وزیر خارجه پیشین ایتالیا و محمد محدثین و شاهین قبادی درباره نمایش انتخابات رژیم آخوندی، آقای ترتزی با انتقاد از سیاست استمالت از حکومت آخوندی گفت: باندهای این رژیم، صرفاً بر سر چگونگی حفظ آن با هم اختلاف‌نظر دارند.
محمد محدثین نیز تأکید کرد: «گزینه‌های خامنه‌ای (در نمایش انتخابات ریاست‌جمهوری)، انتخاب بین بدتر و بدتر از بدتر است».
در این کنفرانس اینترنتی جولیو ترتزی وزیر خارجه پیشین ایتالیا در سخنان خود، با اشاره به شکست رژیم آخوندی در رفع بحرانهای اجتماعی و اقتصادی به‌رغم توافق اتمی گفت، روابط اقتصادی با چنین رژیمی، «با نیازها و اهداف کشورهای غربی در تعارض است» و فقط در خدمت پشتیبانی از فعالیت‌های تروریستی آن در منطقه و تقویت سپاه پاسداران قرار خواهد گرفتوی تأکید کرد که هر گونه امید بستن به نتایج نمایش انتخابات رژیم، حماقتی بزرگ و رویکردی تماماً انحرافی برای غرب خواهد بود.
ادامه
هنام ابراهیم زاده: نه به انتخاب تجاوزگران حقوق مردم ایران

بهنام ابراهیم زاده: نه به انتخاب تجاوزگران حقوق مردم ایران
در حالی که دستگاههای دولتی وپولدارها واقازاده ها وچهار درصدی ها در تخریب و طبیعت وچپاول منابع ملی باهم مسابقه گذاشته اند .در حالی که مردم ایران از فقر وفلاکت وبیماری وتبعیض وبی عدالتی فاصله طبقاتی وناهنجاری های اجتماعی به ستوه امده اند ومی نالند برخی انتخابات را به مزایده گذاشته اند وبا سر دادن شعارهای پوپولیست وفریبکارانه میخواهند مردم را به انحراف بکشانند .مردم اگاه وفهیم ایران به خوبی این را میدانند که هیچ یک از نامزدهای ریاست جمهوری نماینده ارزشهای واقعی مردم ایران نیستند مردم اقشار پایین در تمام جوامع جامعه بشری معمولا به کسانی رای میدهند که نماینده خواست و اراده آنها باشد. از درد و مشکلات انها اطلاع داشته باشند از جنس خود انها باشند نه اینکه اقای قالیباف و رییسی و ...... در قصر و خانه های طلایی زندگی‌میکنند. آنها نمایندگان ما مردم نیستند. نمایندگان سرمایه داران مفتخورند .این را هم باید گفت بخشی از رای مردم تاکتیکی فکر میکنند بین بد و بدتر بهتر است بد را انتخاب کنند. با همین استدلال در انتخاب های قبلی هم شرکت کردند.ولی نتیجه ادامه همان فقر و بیکاری و بی تامینی و امنیتی کردن هر اعتراضی بود.دیگر این اشتباه را نباید تکرار کرد..ما کارگران ، ما مردم نماینده ای ندارم. ما حاضر نیستیم که به ادامه فقر و تشدید آن، ادام بیکاری و تشدید آن، ادامه بی خانمانی و تشدید آن و ادامه این وضعیتی که هر روز زندگی مان تباه تر میشود رای دهیم. ما مردم نماینده ای نداریم. باید از دولتمردان ومسولان پرسید وپاسخ خواست در مقابل بحران منابع اب کشور مسایل اجتماعی وزیست محیطی صندوق های بازنشتگی نظام بانک داری معیشت ومنزلت مردم اسیب های اجتناعی چه اقدام موثری انجام داده اند. دولت برای مقابله با فقر فساد وتبعیض واستقرار عدالت چه گامهای برداشته است چرا حفوق های کلانی را نصیب برخی افراد خاص کرده و دستمزد ما کارگران ٩٣٠ هرار تومان و چند بار زیر خط فقر. چرا سکوت در مقابل قاچاق ۲۵ میلیاردی تعطیلی ونیمه فعال شدن بیش ۱۴هزار واحد تولیدی وخالی شدن بسیاری از روستاهااز سکنه وبرای غارت وچپاول وجالب اینکه به جای پاسخگوی با فرافکنی وهوچی گری فرار به جلو می کنند .کسانی که امروز مدعی پرداخت یارانه ۲۵۰هزار تومانی هستند به نظر می رسد که معنای اعداد وارقام را را نمی دانند وفراموش کرده اند که در این جامعه زمانی در پی گران شدن نرخ دلار وعبور ارز مرز هزار تومان چه بر سر کارگران امد.کسانی که امروز می گویتد ال می کنندوبل می کنند فقط میخواهند مردم را فریب بدهند خیر ما کارگران در انتخابات شرکت نمیکنیم
قالیباف کیست؟ قالیباف کیست؟

کسی که در طول عمر ننگین حکومت قرون‌وسطایی ولایت‌فقیه، در تمامی دوره‌ها نقش عمده‌یی در سرکوب و جنایت مردم میهن و دزدی و غارت اموال مردم داشته است.
یک‌سال پس از حوادث کوی دانشگاه تهران و سرکوب آن قیام توسط رژیم آخوندی، در سال ۱۳۷۹ قالیباف با حکم آخوند علی خامنه‌ای، فرمانده کل نیروی انتظامی شد و سرکوب گسترده مردم و جوانان و به‌ویژه زنان میهن را به مراتب بیش از پیش ادامه داد
آن روی سکة سرکوب و جنایت پاسدار قالیباف، اختلاس، رانت‌خواری و کلاهبرداریهای اوست. یک سایت حکومتی در این رابطه تیتر زد: «انتشار ابعاد دیگری از فساد مالی در شهرداری تهران- لیست کامل اسامی افراد، تعاونی‌ها و سازمانهایی که شهردار تهران به آنها ملک و رانت‌های نجومی داده است+تصاویر و جدول». (سایت حکومتی آفتاب نیوز- 9شهریور 95)
لینک سوابق کامل

اذعان پاسدار قالیباف به اختلاس ۱۲ میلیادری



مناظره، تصویری از شکست و بن‌بست تاریخی رژیم
برگزاری مناظره زنده، در نمایش انتخاباتی دیکتاتوری آخوندی، از ابتدا با تردید بسیار رژیم همراه بود؛ چرا که تجربه ولی‌فقیه از سلسله قیامهای88 که رژیم را تا لبهٔ پرتگاه سرنگونی برد، این بود که به‌جد باید از مناظرهٔ‌ زنده، به‌خصوص مناظره دوطرفه پرهیز کرد.

دهان به دهان شدن کاندیداها در جنگ انتخابات
دهان به دهان شدن سرکردگان نظام در جنگ انتخابات نشان می‌دهد که این جنگ دارد روز به روز بالاتر می‌گیرد. آخوند رئیسی از ایجاد سالی 5/1 میلیون شغل دم می‌زند. معاون روحانی پیشاپیش کسانی را که وعده ایجاد میلیونها شغل می‌دهند به تمسخر می‌گیرد. دیگری جواب معاون روحانی را می‌دهد و همان تمسخر به خود روحانی بر می‌گرداند. با دیدن این درجه از رویارویی، می‌توان حساب کرد که تا نزدیک به یک ماه دیگر که زمان نمایش است، باندهای نظام تا چه حد دست هم را رو خواهند کرد.

برملا شدن ابعاد دیگری از فسادهای حکومتی در جریان کشمکشهای نمایش انتخاباتی

به دنبال جنگ و جدال باندهای رژیم در جریان انتخابات نمایشی ریاست جمهوری، ناگزیر گوشه‌هایی از عمق فساد گسترده در نظام ولایت فقیه، و ناکارآمدیهای باندهای حکومتی برملا می‌شود. از جمله پاسدار قالیباف که باند رقیب گوشه‌یی از دزدی‌هایش را در جریان پرونده املاک نجومی رو کرده، اعتراف کرد.
زندانی سیاسی ابوالقاسم فولادوند

زندانیان سیاسی از اطلاعیه ارتش آزادیبخش ملی برای تحریم نمایش انتخابات حمایت می کنند
زندانی سیاسی ابوالقاسم فولادوند از بستگان مجاهدان اشرفی طی بیانیه‌یی از زندان گوهردشت کرج از اطلاعیه ارتش آزادیبخش ملی ایران به‌مناسبت تحریم نمایش انتخابات حمایت کرد. در این بیانیه آمده است:

زندانی سیاسی؛ مهدی فراحی شاندیز

زندانی سیاسی؛ مهدی فراحی شاندیز
یک دانشجوی دانشگاه تبریز خطاب به پاسدار حسن عباسی: داغ دل مردگان سرزمینمان را، از شما خواهیم گرفت + فیلم

یکی از دانشجویان در دانشگاه تبریز خطاب به پاسدار حسن عباسی او را در مورد کشتار و شکنجه و اعدامها و فریب و دروغ مور حمله قرار داد.
وی گفت‌:‌ ما از احمدی‌نژاد می‌گذریم... . اما کسانی مثل شما وابستگان نظامی و میلیشیایی و اربابانتان که 8سال او را تقدیس کردید و نظرتان به او نزدیکتر بود و امروز اینسوی میدان ایستاده و حاشا می‌کنید، باید جوابگوی خونهای ریخته شده سالهای 78، کهریزکها، سالها زندانی و شکنجه و شلاق باشید.
اما، اما در کمال وقاحت، حامیان آن گفتمان، حامیان احمدی‌نژادی با بی‌شرمی و بی‌حیایی و با چشم طلبکاری در چشم ملت نگاه می‌کنید و با انگشت اشاره به رئیسی نشان می‌دهید و شعار سر می‌دهید، بوی رجایی بد بود، بوی بهشتی آمد.

اولین کسی که لفظ «امام» را برای خمینی جلاد به‌کار گرفت
«در ذهنم بود که… کلام امام در جامعه خیلی واژه‌ی مقدسی بود و معمولاً مردم این واژه را برای ائمه‌ی معصومین و امامان اطلاق می‌کردند؛ اگر ما این را بگوییم، آیا برای مردم عجیب و غریب نیست! نمی‌گویند می‌خواهند یک امام سیزدهم درست کنند، من همین طور مردد بودم تا این‌که در کنار مسجد تصمیم گرفتم که بگویم». (تاریخ شفاهی مسجد ارک تهران،
مرکز اسناد انقلاب اسلامی ۱۳۸۵، ص۹۶
اولین کسی که شعار «یا روسری یا توسری» را اعمال کرد

حذف احمدی‌نژاد به دستورخامنه‌ای- گفتگو بامحمدعلی توحیدی

حذف احمدی‌نژاد جراحی جدید درون رژیم و علامت آشکار مرحله پایانی آن
مجموعه ای از بهترین طنزهای پیک شادی درباره نمایش انتخابات قلابی رژیم

جنگ انتخابات و رویارویی دو قوه نظام!

گفتگو با احسان امین‌الرعایا-انتخابات فرمایشی و بحرانهای دوازده‌گانه ولایت فقیه

سؤال ـ در نمایش انتخاباتی که رژیم پیش رو دارد، صرفنظر از این‌که طبق معمول باید یک نفر را به‌عنوان رئیس‌جمهور از صندوق دربیاورند، ولی از نظر سیاسی می‌خواهند این بار به ‌چه چیزی پاسخ بدهند و چه تضادی را حل کنند؟
در سال 92 رژیم باید به مسأله توافق اتمی پاسخ می‌داد؛ در سال 84 می‌خواست بساط خود را در عراق پهن کند و در فکر دستیابی به‌ بمب اتمی بود. و بنابراین رژیم را با احمدی‌نژاد یک پایه کرد. الآن رژیم ولایت فقیه دنبال چیست؟
ادامه




















تماس روحاني با ديكتاتور سوريه و حمايت از كشتار مردم اين كشور
رئیسی: حکم قطع دست از افتخارات بزرگ ماست (۴ آبان ۸۹)​​​

رئیسی کیست؟
آخوند ابراهیم رئیسی که در جریان قتل‌عام ۶۷ بی‌رحمی خود را به ثبوت رسانده و اعتماد ویژه خمینی را به دست آورده بود، پس از فارغ شدن از این کشتار با دریافت احکام پی‌درپی از سوی خمینی مورد قدردانی ویژه او قرار گرفت.
خمینی دجال در ۱۱ دیماه ۱۳۶۷ پس از اشراف بر شقاوت و سرسپردگی ابراهیم رئیسی که آن موقع به‌لحاظ رسمی معاون دادستان انقلاب تهران بود، او را برای یک هیأت دو نفره در کنار آخوند نیری انتخاب می‌کند. این دو نفر مأموریت می‌یابند تا «فارغ از پیچ‌ و خم‌های اداری» به سرعت احکام اعدام و بریدن دست و پا را به‌منظور ایجاد سرکوب و اختناق در کشور صادر کنند.
ارتباط مستقیم ۱۶فرودین۹۶:

يك جلاد و يك شياد كانديداهاي اصلي نمايش انتخابات آخوندي 
اطلاعیه دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران18 فروردين1396 (7 آوريل 2017)
سردژخيم ابراهيم رئیسي، پس از موافقت خامنه اي، كانديداتوري خود را براي نمايش انتخابات رياست جمهوري اعلام و علني كرد. از روز دوم فروردين، 50 آخوند خبرگان ارتجاع، در نامه یي به خامنه اي خواستار رياست جمهوري اين سردژخيم شده بودند و او به باندهاي مختلف هيأت حاكمه گفته بود در صورت موافقت خامنه اي به ميدان مي آيد.همزمان آخوند روحاني هم به اطرافيانش گفته بود در ديدار با خامنه اي موافقت او را براي كانديداتوري خودش گرفته است.به اين ترتيب دو كانديداي اصلي، يك آخوند جلاد و يك آخوند شياد، كه هر دو به گفته خودشان با موافقت خامنه اي به صحنه آمده اند. کسانی که در جرم و جنايت و جنگ افروزي و تروريسم و چپاول اموال ملت دو روي سكة واحد ولايت جهل و جنايت هستند و به خاطر نسل كشي و جنايتهايشان عليه بشريت، باید در مقابل عدالت قرار گيرند.كارنامه روحاني به مثابه يك مقام امنيتي كه به گفته خودش از ابتدا تا كنون در همه تصميم گيريهاي نظام شركت داشته، در سركوب پرسنل مردمي ارتش، در سركوب زنان تحت عنوان بدحجابي و بي حجابي، در جنگ افروزي و فرستادن كودكان و نوجوانان به روي ميدان مين، در سركوب قيام دانشجويان در 1378، در پيش بردن پروژه هاي مخفيانة اتمي و در فريب دادن جامعه بين المللي خلاصه مي شود. چهار سال رياست جمهوري او با 3000 اعدام (كه آنها را حكم قانون و فرمان الهي توصيف مي كند)، با گسترش فقر عمومي، با تعطيل بخشهاي وسيعي از اقتصاد ايران، با اختصاص امكانات كشور به مداخلات خارجي به ويژه با كشتار و سركوب مردم سوريه و عراق و يمن همراه بوده است.رئيسي نيز از ابتداي حاكميت آخوندها در مناصبي مانند داديار و دادستان در مناطق مختلف و معاون دادستان تهران به آدمكشي و اعدامهاي فجيع گروهي و انفرادي اشتغال داشته است. او در 1367 یکی از اعضای هيأت مرگ بود که 30هزار زندانی سیاسی را قتل عام کردند.
برای مطالعه متن کامل اطلاعیه اینجا کلیک کنید 
لینک اطلاعیه دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران۲۱ فروردين۹۶
تماس روحانی با دیکتاتور سوریه و حمایت از کشتار مردم این کشور

لینک پیام خانم مریم رجوی: تحريم انتخابات قلابی در حاكميت نامشروع آخوندی

گفتگو با محمدعلی توحیدی

 سؤال: آخوند رئیسی کاندیداتوری‌اش را اعلام کرد؛ البته باند خامنه‌ای از پنج کاندید صحبت می‌کند. بالاخره داستان چیست؟ آیا آن دوقطبی که آخوند خامنه‌ای نمی‌خواست، ایجاد نشده است؟

خبرگزاری نیروی تروریستی قدس: رئیسی مورد توجه ویژه خمینی بود



سایر مقالات در مورد انتخابات قلابی 

رئیسی؛ تردیدها و تشتت در باند خامنه‌ای

مطرح شدن احتمال کاندیدا شدن آخوند رئیسی بر ابعاد واکنشها علیه او به‌خصوص تأکید بر نقش درجه اول او در قتل‌عام زندانیان سیاسی افزوده است. به‌طوری که رسانه‌های باند خامنه‌ای مجبور شده‌اند برای دفاع از او به موضوع قتل‌عام زندانیان سیاسی در سال67 بپردازند.

از جمله سایت حکومتی بولتن نیوز16فروردین 96 به قلم یکی از مهره‌های اطلاعاتی رژیم با اشاره به قتل‌عام زندانیان سیاسی مجاهد در سال ۱۳۶۷، نوشت: «مدتی است که با توجه به انتشار برخی از فایل‌های سخنرانی آیت‌الله منتظری و به‌خصوص احتمال نامزدی آیت‌الله رئیسی در انتخابات ریاست‌جمهوری ۹۶ مورد توجه رسانه‌های ضدانقلاب و بهانه‌یی برای هجمه به نظام، خمینی و اخیراً هم رئیسی قرار گرفته است».

هم‌چنین کیهان خامنه‌ای 16فروردین 96 با سوز و گداز از رو شدن پرونده جنایتهای رئیسی نوشته است: «همان‌گونه که در فتنه 88 فاش کردند «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است»، حالا هم رئیسی و جلیلی و امثال آنها بهانه‌اند؛ قاطعیت امام در برابر سازمان مجاهدین خلق در سال 67 است که مورد بغض مهاجمان قرار دارد؛ اگرنه مرداد و شهریور 95 که اصلاً کمترین احتمالی درباره نامزدی آقای رئیسی در میان نبود، چرا باند مهدی هاشمی و بیت‌آلوده آقای منتظری شروع به مظلوم‌نمایی سازمان مجاهدین کردند؟»