بنا به گزارشهای دریافتی
یک مأمور نیروی سرکوبگر انتظامی که قصد اذیت و آزار و ایجاد جو رعب و وحشت بین
جوانان در شب چهار شنبه سوری در منطقه افسریه تهران را داشت توسط جوانان این منطقه
بهشدت گوشمالی داده شد و راهی بیمارستان فارابی گردید.
در تهران جوانان
مناطق مختلف از جمله تجریش، نارمک و اکباتان بهنحوی گسترده جشن چهارشنبهسوری را
برپا کردند. در منطقه نظام آباد نیز مردم همزمان با پریدن از روی آتش شعار میدادند:
«تق، تق، فشفشه، آخوند باید کشته شه»
در شهرهای رباط کریم،
اراک، ارومیه، رشت، اردبیل، اصفهان، شیراز، مشهد، کاشان، عسلویه، یاسوج، شهر کرد،
کرمانشاه، بانه، خرمآباد، سردشت و ماهشهر نیز جوانان با برافروختن آتش این جشن را
گرامی داشتند.
ساعت17 و 15دقیقه روز
سهشنبه 24اسفند در خیابان پنجم نیروی هوایی تهران؛ جوانان این منطقه با انداختن
مواد محترقه به سوی یک خودرو نیروی انتظامی قسمت جلویی آن را تخریب کردند. انفجار
مانند صدای نارنجک شدید بود.
استاندار رژیم در
تهران در وحشت از تبدیل شدن مراسم چهارشنبهسوری به اعتراضات ضدحکومتی به تهدید
متوسل شد و گفت: «نیروی انتظامی با تمامی متخلفانی که به قوانین در چهارشنبه آخر
سال دقت نکنند برخورد جدی خواهد کرد و این افراد تا پایان تعطیلات در بازداشت باقی
میمانند».
حسین هاشمی که عصر
روز یکشنبه 22اسفند با رسانههای حکومتی مصاحبه میکرد افزود: «باید خانوادهها
در این زمینه نیز دقت لازم را داشته باشند و از حوادثی که طی سالهای گذشته ایجاد
شده جلوگیری کنند».
جمعی از کارگران
قرارداد حجمی شرکت نفت و گاز گچساران امروز 22اسفند 95 با تجمع در مقابل ساختمان
اداره مرکزی این شرکت در اعتراض به وضعیت مبهم و نامشخص قراردادهایشان دست به تجمع
اعتراضی زدند.
کارگران شرکتکننده
در این تجمع دلیل تجمع اعتراضی خود را عدم دریافت هر گونه پاداش، مشکلات و وضعیت
مبهم قرارداد کاری، پرداخت با تأخیر حقوق و تبعیض با دیگر نیروهای شرکت نفت و گاز،
و پیگیری مطالبات خود که از سالیان گذشته تاکنون بدون نتیجه باقی مانده بود اعلام کردند.
صبح امروز یکشنبه
22اسفند 95، 400تن از کارگران شرکت پیمانکاری فاز 13 عسلویه در اعتراض به پرداخت
نشدن 3ماه حقوق عقبافتاده تجمع اعتراضی خود را از سر گرفتند.
بیش از 200تن از
کارگران بازنشسته نیبر شرکت کشت و صنعت نیشکر هفتتپه در اعتراض به پرداخت نشدن
مطالبات خود از صبح دوشنبه تجمع کردند. بیشتر معترضان، کارگران نیبر مهاجر از استان لرستان بودند
روز پنجشنبه ۱۲
اسفند، پرورش دهندگان ماهی در خرمشهر در اعتراض به تأمین نشدن حقآبه مزارع پرورشی مقابل فرمانداری رژیم
در این شهر تجمع کردند.
کارگران فولاد اهواز روز چهارشنبه برای نوزدهمین روز متوالی
در مقابل استانداری شهر در اهواز تجمع اعتراضی برگزار کردند و خواستار حقوق و
مطالبات عقب افتاده خود شدند. در روز ۱۰ اسفند (۲۸
فوریه) اعتراض صدها کارگر گروه ملی صنعتی فولاد ایران در اهواز برای هیجدمین روز
در برابر ساختمان استانداری خوزستان ادامه یافت.
صبح امروز یکشنبه 8
اسفند 95 گروهی از کارگران نیبُر مجتمع کشت و صنعت هفتتپه خوزستان در اعتراض
به واریز نشدن حق بیمه در محوطه کمپ نی برها تجمع کردند.
یکی از کارگران معترض
گفت: «دلیل اعتراض امروز پرداخت نشدن حق بیمه دوران بیکاری کارگران نیبُر است که
در فاصله سالهای 68 تا 92 مشغول کار بودهاند».
مردم اهواز امروز پنجشنبه 5 اسفند 95 همزمان با حضور آخوند
روحانی در خوزستان در دو تجمع، اعتراض و خشم خود را نسبت به انتقال آب اهواز، سد
سازی، خشکاندن تالابها و قطع آب و برق نشان دادند.
دجالبازی نفرت انگیز
آخوند روحانی در اهواز در توجیه فاجعه آب و هوا و مشکلات مردم
آخوند شیاد
حسن روحانی رئیس جمهور ولایت فقیه در سفرش به اهواز، طی یک سخنرانی تلاش کرد مسئولیت
آشکارحکومت آخوندی را که با صرف سرمایه های ملی ایران در سرکوب وجنگ افروزی و تروریسم،
باعث فجایع ملی زیست محیطی و بحران آلودگی هوا در خوزستان زرخیر و سایر نقاط میهنمان
شده است، انکار و این فجایع تلخ را با دجالبازی یک موضوع عادی که در همه جای دنیا
هست، و یا عذاب الهی در اثر منکرات، قلمداد کند.
علیرغم سرکوب و فضای امنیتی مردم و جوانان اهواز چندین مورد مزدوران بسیجی را گوشمالی دادهاند بر روی دیوارها علیه خامنهای شعارنویسی کردهاند. از جمله ”رهبر بیکفایت، عدالت،
عدالت.
تظاهرات از عصر روز دوشنبه 25بهمن، شروع شد جمعی از مردم اهواز در مقابل استانداری رژیم در خوزستان تجمع کردند و نسبت به وضعیت بحرانی آب و برق استان خوزستان و بیتوجهی کارگزاران دزد غارتگر رژیم اعتراض کردند.
در ادامه و گسترش تظاهرات مأموران سرکوبگر نیروی
انتظامی در اهواز در وحشت از گسترش این حرکت اعتراضی و پیوستن مردم به تجمعکنندگان
در مقابل استانداری رژیم کلیه راههای عبور و مرور به سمت استانداری را بستند.
مجاهد صدیق محمدعلی
جابرزاده پس از 48سال نبرد بیامان برای آزادی مردم ایران علیه شاه و شیخ با سالها
شکنجه و زندان، پس از مبارزهیی طولانی و ستایشانگیز با بیماری، ظهر شنبه 23بهمن
۱۳۹۵در پاریس درگذشت.
این فرزند پاکباز مردم اصفهان، به هنگام رستگاری و پر کشیدن به دیار رفیق اعلی،
68سال داشت و در 10سال گذشته، با صبر و ایستادگی در برابر بیماری و عملهای متعدد
جراحی بر روی ریه و کبد و ستون فقرات، ستایش همه یاران و همرزمان و همچنین احترام
تیمهای پزشکی در بیمارستان را برمیانگیخت مراسم خاکسپاری این مجاهد کیبر روز شنبه ۳۰بهمن برگزار شد
فقدان مجاهد خلق محمد
علی جابرزاده انصاری از مسئولان مجاهدین و مسئول کمیسیون مطالعات سیاسی شورای ملی
مقاومت برای من و خانواده بزرگ مقاومت ایران بس سنگین و ناگوار است.
نام و یادش بزرگ و
گرامی باد که ۴۸ سال مبارزه علیه دو دیکتاتوری را با آرمانخواهی و وفاداری خللناپذیر
بهارزشها و فضیلتهای جاودان انسانی درآمیخته بود. پایداری شگرف و طولانی مجاهدین
در برابر استبداد خونآشام مذهبی با عشق و شور و نیرویی امکان پذیر شده که در جانهای
آزاده انسانهای از همه چیز خود گذشته شعله میکشد و محمد علی جابرزاده (قاسم) بیشک
از درخشانترین مظاهر چنین انسانهایی بود.
درگذشت او را به مردم شهر زادگاهاش، اصفهان، به خانواده بزرگ مقاومت و اعضای
شورای ملی مقاومت ایران و به ویژه به همرزمان او در سازمان مجاهدین خلق ایران و
ارتش آزادیبخش ملی و بهطور خاص به «مسعود» تسلیت میگویم و چنان که چند بار هنگام
عیادت از او در بستر بیماری در بیمارستان به او گفتم در برابر استواری و ایستادگی
و ایمان تزلزل ناپذیرش سر تعظیم و تكریم فرود میآورم
ترانه خاطره انگیز یه جنگل ستاره داره با تصاویر قهرمانان مجاهد جعفر کاظمی و محمدعلی حاج آقائي
شش سال قبل در پاسخ به قیام مردم دژخیمان برای سرکوب خشم شعله ور مردم دو مجاهد قهرمان را به چوبه های دار شقاوت آویخت در یک بی دادگاه دو
دقیقه ای مجاهدین قهرمان جعفر کاظمی و محمد حاج آقائي جعفر وارد میشوند مجاهد قهرمان جعفر کاظمی برای همبندیشان تعریف کرده بود که
وارد دادگاه که شدیم در همان نگاه اول شناختیمش.
مقیسه را می گفت که در دهه شصت بازجویش بود و بارها کف پاهایش شلاق زده بود.
جعفر و حاج ممد هر دو در جلسه دادگاهشان به مقیسه یادآوری کردند که در آن ایام
با نامی مستعار شکنجه گرشان بود، مقیسه هم در پاسخ گفته بود: "قرار بود همان
موقع اعدام شوید چرا تا حالا زنده ماندید؟ اشکال نداره الان دیگه نمیذارم قسر در
برید"
مقیسهای جلاد که پرونده مجاهد قهرمان محمد علی آقائي را بدست داشت در به اصطلاح دادگاه پرونده را بو کرده و گفت بوی اشرف میدهد. بایداعدام شود. مگر آنکه در تلویزیون بگوید که جاسوس اسراییل بوده و پول از
آمریکا میگرفته و خط «نفاق» را پیش میبرده...
این مجاهد قهرمان که هفت سال در زندان مقاومت و پایداری کرده بود پدری مهربان که دژخیمان برای شکستن عزم او از هیچ آزار و اذیتی بخصوص بخاطر بیماری فرزندانش دریغ نکردند اما هیهات از تن به ظلم دادن او خود در نامه ای نوشته بود شب است و چهره میهن سیاهه نشستن در سیاهی ها گناهه
مجاهد قهرمان جعفر کاظمی مجاهد نستوهی است که در بیدادگاه و
بازجویی در پاسخ دژخیمانی که از او میخواستند به جای کلمه مجاهد از عنوان خمینی
ساخته منافق استفاده کند، شجاعانه خروشید: «من منافقین نمیشناسم، من سازمان مجاهدین
خلق میشناسم».
جعفر کاظمی، که در
اثر شدت شکنجه به بیماری سیاتیک مبتلا شده بود، از دردهای طاقتفرسا رنج میبرد.
مزدوران بهداری زندان حتی از رسیدگی به دندانهای او که در زیر شکنجه شکسته و درد و
عفونت داشت، خودداری میکردند. مجاهد قهرمان جعفر کاظمی بهخاطر دیدار با پسرش در
اشرف، دستگیر و به اعدام محکوم شده بود..
هم زمان با اربعین حسینی-۵بهمن۱۳۸۹که این دو مجاهد اعدام شدند در پیامی رهبر مقاومت آقای مسعود رجوی گفتند:
سلام بر حسین
و پیشتازان اشرفنشان
قیام
مجاهدان شهید جعفر
کاظمی و محمدعلی حاج آقایی
السّلام علیک وعلی
الارواح الّتی حلّت بفنائک
سلام بر حسین و بر
روانهای مجاهدانی که در اربعین حسینی، بر آستان او سر سائیدند
پرچمداران اشرفنشان
قیام، قهرمانان مجاهد خلق، جعفر کاظمی و محمدعلی حاج آقایی،
پیشتازان و پیام
آوران «جنگ صد برابر با عزم حداکثر» که یکسال در زیر حکم اعدام، هر روز و هر شب و
هر ساعت و هر دقیقه، در آمادهباش کامل، با مرگ پنجه درافکندند و سرانجام آن را با
همان رژیم مرگ گستر و مرگ بستر، با خون سرخ و جوشان درهم پیچیدند و مغلوب کردند.
فاتحان ۱۱سال و ۷سال
زندان و شکنجه، ستارگان درخشان قیام خلق… .
این است خانواده
مجاهدین… .
پس ننگ و نفرت، بر
مزدوران و خانواده و خاندان سیاسی رژیم پلید ولایت در محاصره اشرف باد، که به دریوزگی
و ارتزاق ننگین از شمر و یزید دوران، روی آوردهاند. لعنت بر سفلگان آل ابی سفیان
وآل زیاد و آل خمینی و خامنهای، قاتلان فرزندان مردم و سارقان حق حاکمیت ملت ایران.
سلام بر حسین و بر
اصحاب حسین و بر مجاهدان رکابش، در اشرف و در تهران. الّذین بذلوا مهجهم دون الحسین
علیه السّلام. آنان که جانهای خود را در راه پیامبر جاودان آزادی، نثار کردند.
بار خدایا این فدیههای
عظیم را از ما و از خلق ما بپذیر، همانا که تو نسبت به احوال و روزگار ما و خلق
ما، شنوا و دانایی. ربّنا تقبّل منّا إنّک أنت السّمیع العلیم
به حکومت نامشروع
آخوندی و ولیفقیه سفّاک، «دعی بن الدعی» علی خامنهای، گفتهایم و می گوییم: بگیر،
ببند، بکش که گور خود کنی به دست خود… .
گفتهایم و تکرار میکنیم که هرگاه مقاومت کبیر میهنی و رئیسجمهور برگزیدهاش،
در عرصه ملی و بینالمللی، فرازی بالا بلند در مینوردند، رژیم پلید ولایت و دژخیمان
وزارت همراه با سفله مزدوران انجمن نجاست و وحوش جنگل شرارت، قرار از کف میدهند و
به سبعیت و کینتوزی مبادرت میکنند. بهراستی که اکنون راهحل مریم و اشرف، آنان
را به وحشت افکنده است. چارهای جز اعدام و خونریزی در داخل میهن اشغال شده و جز
انداختن گلههای وحوش مزدوران به جان اشرفیان نمییابند. بیچارگان نمیدانند که
ناخواسته بر زاد و توشه جنگ صد برابر برای سرنگونی رژیم منفور و نامشروع، میافزایند