‏نمایش پست‌ها با برچسب قیام سراسری. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب قیام سراسری. نمایش همه پست‌ها

۱۳۹۶ دی ۱۵, جمعه

پیامهای حمایت زندانیان سیاسی از قیام سراسری ایران





















فراخوان سه تن از زندانیان زندان گوهردشت کرج به برگزاری بزرگداشت روز دانشجو در دانشگاههای کشور

زندانیان سیاسی پیام شکیبا، آرش صادقی و مجید اسدی که در زندان گوهردشت کرج محبوس هستند طی پیامی به‌ مناسبت ۱۶آذر روز دانشجو، به دانشجویان کشور برای برپایی و بزرگداشت این روز فراخوان دادند.





نامه زندانی سیاسی گلرخ ابراهیمی از زندان اوین در حمایت از قیام مردم ایران
نامه زندانی سیاسی گلرخ ابراهیمی از زندان اوین در حمایت از قیام مردم ایران
زندانی سیاسی گلرخ ابراهیمی در نامه‌ای از زندان اوین حمایت خود را از قیام مردم ایران اعلام کرده است. در قسمتی از این نامه آمده است ”در چنین روزهایی که مرز دروغین بین دو گروه اصول‌گرا و اصلاح‌طلب در باور مردم از میان برداشته شد و نیرنگ های مکارانه بی‌تدبیران بی‌اثر گشته، در این روزها که آمار کشتار حکومتی (اعدام) سر به فلک گذاشته و هر مخالفی (از کرد و لر و بلوچ و ترک و عرب تا فعالیت سیاسی و حقوق‌بشری و آزادی خواهان و معترضان اصناف کارگری و رانندگان و دانشجویان و معلمان و اقلیتهای مذهبی و… ) را با زدن برچسبی در ماشین کشتار حاکمیت به‌قتل می‌رسانند، حال که زیر پرچم دیانت بساط ارتجاع را گشوده‌اند و به هر بهانه‌یی با سوء‌استفاده از ارزشهای دینی و سنتی جامعه قصد تحریک افکار را دارند، برماست که این بساط ظلم و تزویر را برچینیم و با پیگیری خواسته‌های بر حق‌مان که سال هاست از آن محروم مانده‌ایم در برایر استبداد و خفقان حاکم بایستیم. 
تا سحرگاه آزادی همراه با اعتراضاتی که شهرهای کوچک و بزرگ و روستاهای ایران را به لرزه در آورده و همه اقشار و اصناف و اتحادیه‌ها و تشکلها را در بر دارد و نوک پیکان آن رأس هرم استبداد و ظلم و بیدادگری و فاشیسم را نشانه رفته است ایستاده ام

زندانی سیاسی تبعیدی چنگیز قدم خیری از زندان مسجدسلیمان

زندانی سیاسی تبعیدی چنگیز قدم خیری از زندان مسجدسلیمان در پیامی به مردم به‌مناسبت قیام سراسری مردم ایران می‌نویسد؛
از درون سیاهچاله‌های قرون‌وسطایی زندان مسجد سلیمان، من هم به سهم خود حمایتم را از قیام حق‌طلبانه مردم ایران اعلام می‌کنم.
هم‌چنین سر تعظیم در برابر تمامی جان‌نثاران راه آزادی فرود می‌آورم و در این برهه حساس از تاریخ ایران صمیمانه درود می‌فرستم به پیشگاه بلند تمام مردمان به‌پاخاسته علیه نظام فاسد جمهوری اسلامی. عدالت اجتماعی و آزادی خواست واقعی مردم ماست، و آن چیزی است که مردم را به خیابانها کشانده است.
گسترده باد جنبش و اعتراضات مردمی
پیش به سوی دنیایی عاری از طبقه
چنگیز قدم خیری زندان مسجد سلیمان
۱۸دی ۹۶
ایران- نامه همبستگی زندانی سیاسی ومدافع حقوق بشر و کودکان آتنا دائمی با قیام ایران


ایران- نامه همبستگی زندانی سیاسی ومدافع حقوق بشر و کودکان آتنا دائمی با قیام ایران
زندانی سیاسی سهیل عربی از زندان اوین


زندانی سیاسی سهیل عربی در دومین پیام خود از زندان اوین نوشت:
ما براندازیم با جور نمی‌سازیم

ما نمی‌بازیم بر ظلم می‌تازیم؛ بر ظلم می‌تازیم.
زندانی سیاسی، علی معزی تنها راه نجات در برابر نظام ولایت فقیه را تشکیل ارتش قیام و آزادی

زندانی سیاسی، علی معزی تنها راه نجات در برابر نظام ولایت فقیه را تشکیل ارتش قیام و آزادی اعلام کرد. لینک متن کامل پیام
پیام  زندانی سیاسی ابوالقاسم فولادوند از بستگان مجاهدان اشرفی در حمایت از قیام سراسری مردم ایران

مردم شجاع و دلیر و قهرمان میهنم 
وقتی صدای اعتراض و قیام شما را در زندان شنیدم که در سراسر ایران طنین انداز شده و وقتی شعار ” مرگ بر دیکتاتور” و ”مرگ بر خامنه ای ” را شنیدم که از سراسر میهنم بگوش ميرسد، درپشت دیوارهای ضخيم زندان احساس شور و شعف کردم. احساسي به گرماي تحقق هزار كانون نبرد جانانه شورشي كه ميرود تا زمستان استبداد سياهي را به نور روشن آزادي تبديل كند. 
من خود را در کنار شما ياران و مردم عزیز میدانم و به شما هزاران درود میفرستم‌. 
درود بر شما که با قیامتان پایه های حکومت ننگین آخوندی را متزلزل کرده اید و وحشت سرنگونی را بر سر تا پای رژیم اند اخته اید. 
به قیامتان ادامه دهید تا سرنگونی دیکتاتوری حاکم، برای آن كه صدايش نزديكتر از هميشه بگوش ميرسد. 
با درود به مردم قهرمان میهنم و شهیدان راه آزادی 
مرگ بر اصل ولایت فقیه - درود بر رجوی 
سلام بر خلق ، سلام بر آزادي 
شاهین ذوقی تبار - دی ماه ۱۳۹۶
زندان گوهردشت كرج
پیام  زندانی سیاسی ابوالقاسم فولادوند از بستگان مجاهدان اشرفی در حمایت از قیام سراسری مردم ایران

لینک متن پیام  زندانی سیاسی ابوالقاسم فولادوند از بستگان مجاهدان اشرفی در حمایت از قیام سراسری مردم ایران
پیام حمایت زندانیان سیاسی زندان اردبیل از قیام سراسری مردم ایران

پیام حمایت زندانیان سیاسی زندان اردبیل از قیام سراسری مردم ایران
در قسمتی از پیام آمده است: حاکمان حق‌ ستیز ایران پس از سالها ظلم و ستم به مردم و غارت و چپاول ثروت ملت بزرگ ایران، اکنون باید در مقابل سیل خروشان مردم به جان آمده؛ عقب بنشینند و جای ناروایی را که غصب کرده‌اند؛ ترک کنند

پیام حمایت زندانیان سیاسی  ارژنگ داودی  از قیام سراسری مردم ایران
زندانی سیاسی ارژنگ داودی در زندان زابل روز  هم دی طی پیامی به‌مناسبت قیام مردم ایران گفت:
هم‌میهنان
آوای گرم و خوش تمنای عدالت را تکرار کن فریاد کن که سپیدای بی‌پایان بهار سرخ تبار آزادی بر گستره سبزفام سرزمین اهورایی واقعی‌تر از همیشه نمایان است. 
هم‌میهنان
از درون سیاهچاله‌های قرون‌وسطایی زندان زابل فرارسیدن سال ۲۰۱۸میلادی را به دوست داران جشن و سرور و مهربانی شادباش می‌گویم. همراه با سر تعظیم فرودآوردن در برابر تمامی جان‌نثاران راه آزادی بشر در این برهه حساس از تاریخ میهن، صمیمانه درود می‌فرستم به پیشگاه بلند تمامی مردمان به‌پاخاسته بر علیه سرگردنه داری فقیه فاسد به سرکردگی خامنه‌ای و شرکای شارلاتان ترش 
هم میهنان
توجه داشته باشید که بدون انجام تغییرات بنیادین در ساختارهای سیاسی حقوقی کشور حل بحرانهای فراگیر اجتماعی به‌ویژه فلاکت مزمن اقتصادی محال اندر محال است. بنابراین در مراحل پایانی از چهاردهه مبارزه خونین با استبداد سیاه حاکم از همگان بالاخص از همه جوانان برومند میهن خالصانه می‌خواهم که چاووشان و جان برکفان این هماورد سیاسی را تنها نگذارند و برای رهایی ایران و ایرانی از شر تمامیت ظلم و ستم جاری با صلابت تمامتر به میدان این نبرد ملی وارد شوند. 
هم میهنان
همه‌تان را دوست دارم. همه‌تان را می‌بوسم و برای ساختن یک ایران آزاد یک ایران آباد یک ایران دموکرات یک ایران سرشار از عشق و داد و یک ایران مملو از زندگی روی همه‌تان حساب می‌کنم.
زنده باد ایرانی پاینده باد ایران
پیش به سوی سومین انقلاب رهایی‌بخش یعنی انقلاب دموکراتیک ایرانیان 
ارژنگ داوودی زندان زابل
یکشنبه ۱۰دی ۱۳۹۶خورشیدی
۳۱دسامبر ۲۰۱۷میلادی.
نامه زندانی سیاسی مهدی فراحی شاندیز از زندان مرکزی کرج در حمایت از قیام مردم ایران فرستاده است.
زندانی سیاسی مهدی فراحی شاندیز از زندان مرکزی کرج نامه‌ای در حمایت از قیام مردم ایران فرستاده است.
در این پیام آمده است:‌ صدای حق‌طلبانه شما نوید روز آزادی ایران است. برای ما زندانیان سیاسی که سالیان به انتظار صبح پیروزی شکنجه شدیم ولی هیچگاه امیدمان به آزادی را از دست ندادیم؛ آوای شما نوید روشنایی و پیروزی است.
درودها و حمایتهای ما از زندانهای حکومت سیاهی و تباهی ولایت فقیه نثار شما است.
درود بر شما و عزمتان که ترس و وحشت را در دل پاسداران تباهی و سیاهی انداختید. ما صدای شما را در سلولهایمان می‌شنویم و ترس را در چشمان پاسداران می‌بینیم.
به تظاهرات خود ادامه دهید. خسته نشوید. صدای مرگ بر دیکتاتور و مرگ بر خامنه‌ای شما لرزه بر ارکان حکومت یزیدی خامنه‌ای انداخته است.
به تظاهرات خود ادامه دهید. شب و روز در صحن خیابانها باشید و شهرها را تسخیر کنید. مطمئن باشید هر اندازه که شما جلو بروید؛ دیکتاتوری مجبور به عقب‌نشینی است. هیچ قدرتی نمی‌تواند شما را متوقف کند“.

نامه زندانی سیاسی سهیل عربی از زندان مرکزی کرج در حمایت از قیام مردم ایران فرستاده است.



۱۳۹۴ مهر ۳۰, پنجشنبه

ایران-یادواره گرد هفت چشمه حجت زمانی در دوازدهمین سالگرد پرکشیدنش


حجت زمانی

نه آسمان و نه ابر حتی ماه با آن هاله سرد و مات همیشگی شاهد نبود
تنها شاهدان مردانی بودند که آسمان و ماه را در خود داشتند و بارهای نباریده بسیار 

دوازده سال پیش در سکوت خبری مطلق زمانی که اینترنت و فضای مجازی به این صورت وچود نداشت و مقاومت در اوج فشار و محاصره بود گرد دلیر هفت چشمه در زیر شکنجه به قتل رسید و جهان خبر ندار نشد و هیچ صدائي از طرف جوامع بین اللملی و حقوق بشری بر نخاست
امروز خون پاک فرزندانی همچون او حجتی است در این زمانه رشادتهای فرزندان مان در زندان ها
خون او بود که راه کسانی همچون ستار بهشتی را باز کرد 
از خون او وصدو بیست هزار پیشتازان و بیشماران در دهه شصت که در زندان ها در سکوت مطلق پر پر شدند 
اینچنین راه آزادی و سرنگونی هموار شده است
اگر آن روز حجت هائی نبودند که بی چشمداشت بی نام و نشان یک تنه در مقابل دیو اختناق و ارتجاع قد علم کنند امروز اینچنین خون جوشانی نبود که راه به سرنگونی رژیم ضد بشری ولایت فقیه ببرد
در این روزها که جوانان ما زیر شکنجه بازهم به قتل میرسند بیش از همیشه یاد و خاطره و دلاوری او زنده و جاودانه است

روحش شاد این روزها به نظاره نشسته است و چشم انتطار روز پیروزی است.


درنگی در ژرفا و جایگاه خون حجت زمانی‌ ، زنجیرشکاف دلاوری از فرزندان «هفت‌چشمه» ی ایلام

«اگر می‌گویی‌ ، بگو
آن دلاور در قتلگاه
آخرین تیر عدالت را
آیا چگونه؟
با نفسهای آخر خود
بر آخرین ماشه‌های فردا گذاشت‌ ، غران
آنگاه که
مذبوحانه
بر قامت عزیز او
خیمه گذارد
آنگاه که مرگ در هیأتی ناگزیر
بیم هول‌آور جلاد را پایان داد
اگر می‌گویی
آن نام دلاور را...
آن دستهای قادر عشق را...»

پس از تحمل چهار سال و اندی‌ حبس همراه با طاقت‌شکن‌ترین شکنجه‌ها و موهن‌ترین رذالتها‌ ، حتی همبند شدن با زندانیان عادی خطرناک‌ ، سرانجام‌ ، مجاهد خلق‌ ، حجت زمانی‌ ، «دندان کینه بر جگر خسته بست و رفت». چه شهادت مبارکی! درست در روزهای به نیزه بر شدن سر آموزگار جادوان آزادی‌ ، امام حسین.
جرم او چیزی نبود‌ ، به جز پایبندی به شعاری عزتمندی که در متن پرچم گلگونه هماره در اهتزاز پیکار نوشته شده است: «هیهات مناالذله!».
در نوشته موجز و پر معنی او در پای حکم اعدام خود‌ ، بسا حرفهای ناگفته‌ ، نهفته است:
«به حکم صادره هیچ‌گونه اعتراضی ندارم».
این همه اعتراض است. این جمله چقدر مشابة جمله‌یی است که خسرو گلسرخی در بیدادگاه شاه بر زبان راند:

«من برای جانم چانه نمی‌زنم».
چهار بار حکم اعدام برای یک مجاهد در بند. آن روی سکة مقاومت جانانه‌یی است که دیوارهای قطور بتونی گوهردشت ، تلاش کردند‌ ، خفه‌اش کنند. اما آن صدا دیوارها را شکافت. این آخوندها و جلادان نقابدار بیمزده از انتقام خلق نبودند که طناب را بر گردن یک مجاهد مقاوم انداختند ، این قهرمان ما بود که با مقاومت خیره کننده‌اش‌ ، عرصه را بر دژخیمان تنگ کرد. او خود- بارها با اعتصاب‌غذای شجاعانه‌اش- فرمان مرگ شرافتمندانه خود را صادر کرد؛ تا هم‌چنان این قانون طلایی را حفظ کند که زندانی سیاسی در اسارت جلادان یک حرف بیش ندارد: «نه!».
تصویر شکوفان حجت‌ ، در پیراهن سپید‌ ، با آن چهره پر صلابت جوان - که یادآور سیمای برادرش‌ ، پهلوان خزعل زمانی است- بیانگر شادابی مقاومتی است که پیوسته مرگ را به سخره می‌گیرد و زندگی را فریاد می‌زند. چشمان سوزان و پر اشتیاق او‌ ، گویی باز با کوههای ایستاده ایلام و نسیم دشتهای «هفت چشمه» زمزمه می‌کند:
«فریادها این بار شلیک خواهد گشت
دهکده‌های بی‌نام
نامهای عاصی ما را
پاس خواهند داد
مگو بمانیم
این دستهامان را بنگر
ما همانیم
همان رسولان عریان رنج.
ما فتح می‌کنیم
باغهای بزرگ بشارت را
با آیین گوشت و گلوله و مرگ
با خون و خنجر خفته در خونمان»
این شهادت‌ ، از هر حیث که به آن بنگریم‌ ، حاوی بسا نکته‌هاست. حجت از زندانیان مقاومی بود که با ترسیم خط سرخ مقاومت در زندان‌ ، هویت زندانی سیاسی را در برابر جلاد‌ ، مهر کرد. همچنین او از پیشتازان اعتصاب‌غذا و رساندن صدای زندانیان به خارج زندان و مراجع بین‌المللی به‌شمار می‌رود؛ امری که در زندانها یک خرق عادت محسوب می‌گردد. در جریان فتنه شبهه برانگیز خاتمی و تلاش شیادانه او برای برای مخدوش کردن بسیاری مرزها‌ ، حجت‌ ، هم‌چنان بر مواضع اصولی و افشاگرانه خود پای فشرد و مزدوران را - در صحنه‌های مختلف- بور کرد.

در جایی آمده است که پس از تشکیل انجمن وزارت اطلاعات ساخته رژیم موسوم به «نجات»، رژیم اغلب خانواده‌ها‌ ، از جمله خانواده حجت را برای درهم شکستن زندانیان به زندان می‌برد؛ این اقدام‌ ، همسنگ اقداماتی بود که رژیم با گسیل داشتن اجباری خانواده‌ها به اشرف مرتکب شد. فریبکاریها و تمهیدات نیز همان بود. یعنی سوء‌استفاده از عواطف خانواده‌ها و فشار روی آنان برای براندن و به انفعال کشاندن فرزندان مقاوم خود. حجت قهرمان با دیدن این دامچالة آخوند‌ساخته و طعمه پرداخته‌ ، سخت برمی‌آشوبد‌ ، بر سر مزدوران داد می‌کشد و می‌گوید:
«اگر همین امروز مرا آزاد کنید‌ ، پیش مجاهدین می‌روم. مرا به زندان برگردانید‌ ، فکر نکنید که از اعدام می‌ترسم».

او سپس به خانواده خود دلداری می‌دهد و می‌گوید که نگران من نباشید‌ ، من تصمیمم را گرفته‌ام. همین شجاعت دشمن‌شکن باعث می‌شود که شکنجه‌گران کینه او را به دل بگیرند و در یک بیدادگان فرمایشی به چهار بار اعدام محکومش کنند. در جای دیگر به زندانبانان می‌گوید:
«فکر نکنید که با اعدام من‌ ، مقاومت تمام می‌شود. من حداقل 200نفر از جوانان ایلام را می‌شناسم که مطمئنم راهم را ادامه خواهند داد

پشت سر گذاشتن دوران پرابتلای دیگری که مجاهدین به آن «پایداری پرشکوه برای پیروزی» می‌گویند‌ ، چشمه‌یی دیگر از شاهکارهای این قهرمان هفت چشمه‌یی است. در این دوران دشمن با تمام ظرفیتهای اهریمنی‌اش می‌کوشید خط بریدگی از مبارزه را ترویج کند. مجاهدین را خلع‌سلاح شده‌ ، منزوی گشته‌ ، بی‌سازمان و سامان‌ ، تمام کرده و فاقد آینده وانمود کند. حال چقدر موفق شد‌ ، عاقلان دانند. اما در این شرایط‌ ، باز حجت - مانند مجاهدان اشرف- سرفراز است. این در حالی است که در شرایط زندان‌ ، پیشانی زندانی‌ ، در تماس مستقیم با تیغه عریان سرکوب قرار دارد و دیوارها‌ ، مانع رسیدن اطلاعات مکفی و درست به وی می‌شوند.

این میزان از پایمردی‌ ، وفاداری و سینه سپر کردن در برابر دژخیم‌ ، براستی درجه بالایی از مجاهدت و یگانگی و نیز بذل همه چیز در راه خدا و خلق را می‌طلبد. این خون پربرکت مانند سایر خونهای ریخته شده از تن مجاهدین، بال درآورد. تکثیر شد و قلبهای بیشتری را به آرمان مجاهدین پیوند زد.

امروز با گذشت ۱۲سال از آن شهادت حماسی می‌توان به‌خوبی دریافت که خون حجت، نقشی پیشتاز و بن‌بست شکن داشت. تعادل موجود در زندانهای رژیم را به هم زد. ایستادگی در برابر منویات جلادان را به یک رسم ماندگار و به یک سنت پایدار تبدیل کرد؛ سنتی که با مقاومت قهرمانانی مانند ولی‌الله فیض، عبدالرضا رجبی، علی صارمی، جعفر کاظمی، محمدعلی آقایی، محسن دگمه‌چی و غلامرضا خسروی دوام و قوام پیدا کرد و سیاه‌چالها را فتح نمود تا آنجا که زندانی سیاسی را دوباره تعریف کرد و امروز ما شاهدیم که چگونه نسل جدید زندانیان سیاسی، بی‌خوف از دار و دشنه و انتقام، بی‌هراس از وحشت سربی اختناق، مرگ خود را بر سر دست گرفته و به دفاع از آرمان آزادی می‌پردازند و با نامه‌هایشان در فضای خون‌گرفته میهن، جرأت ایستادگی می‌پراکنند.

آری، سنت اعتراض و ایستادگی به قیمت پرداخت تمام قامت از نقد جان، پا درآورده است و زودا که تمام پهنه فلات منتظر ایران را در نوردد.

یادواره حجت زمانی که در شب عاشورا و عاشورای مجاهدین سربدار شد 



 حجت زمانی

روز 18بهمن سال ۱۳۸۴ در آستانه عاشورای حسینی و در شب عاشورای مجاهدین رژیم آخوندی در یک اقدام وحشیانه، مجاهد خلق حجت زمانی را که از سال ۱۳۸۰ نزدیک به 5سال در زندان رژیم، تحت شکنجه‌های جسمی و روانی قرار داشت اعدام کرد.
بیقرار،
فواره‌وار،
چشمه شهامت بود.
او که نه در هفت‌چشمه،
اینک در هفتادمیلیون چشمه
تکثیر گشته است.
بنگرش بربال سپید رشادت!
چگونه اعماق کینه غول مرداب را،
دگرباره عریان کرده است؟!
بنگرش تقدیر خویش را خود،
با خطی خوانا نوشته است!
بی‌هیچ اعتراضی
-از آن‌گونه اعتراض! -
اگرچه عمر را در اعتراض زیسته است.
واژه‌یی می‌خواهم
تا او را بنامم
باشد که چشمه‌سار سرشار شرف!
گوهری که او را برانگیخته است.
مجاهد شهید حجت زمانی   در هفت چشمه‌ی ایلام به دنیا آمد، تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در همین شهر به پایان برد و با پایان دوره دانشسرای تربیت معلم، مدتی به شغل معلمی در مدارس ایلام پرداخت. حجت، همزمان با وقوع عملیات فروغ جاویدان در حالی که ۱۴ساله بود با نام سازمان مجاهدین آشنا شد. در همان سال، دو عامل باعث نزدیک‌تر شدن حجت نوجوان به مجاهدین شد. عامل اول، پیوستن برادر بزرگترش پهلوان خزعل زمانی بود که در همین سال به مجاهدین پیوست و عامل دیگر، اعدام یکی از خویشاوندانش توسط پاسداران رژیم، که او را بیشتر به جنایتهای رژیم و حقانیت مبارزات مجاهدین آگاه نمود.
 تلاشهای حجت از سنین نوجوانی و مشخصاً از ۱۵سالگی آغاز شد، خلال این سالها او مطالعه کتابهای مجاهدین را آغاز کرد و همراه با گوش دادن به صدای مجاهد از مواضع سازمان در زمینه‌های مختلف آگاه گردید. مجاهد شهید حجت زمانی در سنین نوجوانی عزم خود را بر ادامه راه مجاهدین جزم کرد و از ۱۷سالگی در تکاپوی پیوستن به مجاهدین بود. تا سرانجام در سال۱۳۷۶، دوران جدید زندگیش را با وصل به سازمان مجاهدین و زندگی مبارزاتی آغاز کرد. عمل انقلابی را توأم با دانش مبارزاتی در راه پیشبرد اهداف مجاهدین علیه رژیم ضدبشری به کار گرفت و به‌زودی به عنصری کارآمد تبدیل شد.
 در همان زمان طی نامه‌یی نوشته بود:
 احساس کردم اولین جوانه‌ها از عشقی وافر به رهبری در درونم سر برمی‌آورد، این عشق، راهگشا و حلال بسیاری از مسائلی بود که فکر می‌کردم هرگز قادر به حل آن نخواهم بود. با درک جدیدی که به دست آورده‌ام، می‌فهمم که خیلی از آن‌چه که بن‌بست می‌پنداشتم، ساخته‌های ذهنی‌ام بود.
اما حرفها و نوشته‌های حجت قهرمان تنها برخاسته از شور و شعار نبود، به‌زودی، او با ابتلائات و آزمونهای صعب و سنگینی مواجه گردید. در دی ماه۷۸ برادرش پهلوان خزعل قهرمان، در هفت چشمه در مقابل تهاجم پاسداران، پس از مقاومتی جانانه به‌شهادت می‌رسد. از دست دادن یک برادر مجاهد، عزم او را صیقل می‌زند. در سال بعد او در ابتلائات بیشتری به آزمایش کشیده می‌شود. دومین مجاهد از خانواده زمانی، برادر دیگرش فلاح نیز در مصاف با دژخیمان آخوندی شهید می‌شود. و سرانجام آزمون اصلی به حجت روی می‌نماید. در تیرماه، حجت به هنگام تردد در میدان ونک تهران مورد شناسایی قرار گرفت و به اسارت پاسداران جنایتکار رژیم آخوندی درآمد. بلافاصله دوران بازجویی و شکنجه‌های فوق طاقت علیه او در اوین آغاز شد. حجت با مقاومتی در خور یک مجاهد، دژخیمان آخوندها را به عجز واداشت. به‌طوری که مدت بازجویی او به‌طور غیرعادی، چهارسال به درازا کشید. طی این مدت، دژخیمان در زندانهای مختلف، هر رذالتی را به کار گرفتند تا زیر انواع شکنجه‌های جسمی و روحی، در عزم مجاهدوار او خللی وارد آورند.
 سرانجام، سلسله‌یی از تهدیدها علیه حجت آغاز شد و در تیر۱۳۸۳ حجت قهرمان را در یک محاکمه فرمایشی به چهار بار اعدام محکوم کردند. او را از بند زندانیان سیاسی به بند مجرمان عادی منتقل ساختند تا در میان معتادان، قاتلان و زندانیان دارای بیماری مسری، مقاومتش را درهم بشکنند. اما حجت با اعلام اعتصاب غذا در زندان، امواج سیاسی کوبنده‌یی در سطح داخلی و بین‌المللی علیه رژیم به‌پا کرد. ماههای پاییز و زمستان سال۸۳، دوران طولانی اعتصاب‌غذای قهرمانانه مجاهد قهرمان، حجت زمانی بود که با گذشت هرماه، تعداد بیشتری از زندانیان سیاسی به آن می‌پیوستند. آخوندها حجت را مسبب شکل‌گیری مقاومت زندانیان تشخیص داده و آخوند محسنی اژه‌ای، وزیر جنایتکار اطلاعات به همراه شخص دیگری به نام نبی راجی تحت عنوان شعبه دیوان کشور، حکم اعدام او را تأیید کرد. حکمی که نقطه کمال زندگی مبارزاتی حجت بود. او با سرفرازی مجاهدیش در حالی که دادگاه و کل حاکمیت پوسیده و فاسد آخوندی را به زیر سؤال می‌برد حکم اعدام را به سخره گرفت و با شهامت در زیر حکم نوشت: اعتراضی ندارم!
بار دیگر هم‌چون ۳۰هزارزندانی مجاهد و مبارز قتل‌عام شده تأکید کرد که که هیچ بیم و باکی از سرنوشتی که در راه رهایی مردمش پذیرفته است ندارد.
 ماههای بعد، جلادان زندان که گمان می‌بردند با حکم نهایی اعدام می‌توان مجاهد را از پای درآورد یا در ایمان او خللی وارد کرد، بر فشارهای خود افزودند و به ضرب‌وشتم او در زندان روی آوردند. حجت بار دیگر مقاومت خود را با دست زدن به اعتصاب غذا از روز ۱۷شهریور آغاز کرد. این اعتصاب‌غذای قهرمانانه، روحیه مقاومت را در سایر زندانیان سیاسی بالا برد و آنان نیز به اعتصاب غذا پیوستند. موج اعتراضهای داخلی و حمایتهای بین‌المللی، این بار نیز به رژیمی که افسارگسیخته به تاخت و تاز در عرصه داخلی و بین‌المللی روی آورده بود نشان داد که فشار و تهدید و شکنجه بر مقاومت عنصر مجاهد خواهد افزود.
 سرانجام، دژخیمان، حجت قهرمان را برای فشار بیشتر به بند زندانیان خطرناک و از آن‌جا به سلول انفرادی منتقل کردند تا تماس او با سایر زندانیان قطع شود. در دهه اول ماه محرم سال ۸۴، رژیم باوحشت بسیار از بازتابهای داخلی و بین‌المللی، در صبحگاه روز ۱۸بهمن، جنایت خود مبنی بر اعدام مجاهد خلق حجت زمانی را به اجرا درآورد. آخوندها نه تنها از زندگی، بلکه از شهادت این مجاهد قهرمان آن‌چنان در هراس بودند که تا ده روز از اعلام رسمی خبر واهمه داشتند.
بر پایداری این قهرمان درود