‏نمایش پست‌ها با برچسب عراق. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب عراق. نمایش همه پست‌ها

۱۳۹۴ مهر ۳۰, پنجشنبه

ایران- محرم با مجاهدان اشرفی در کمپ لیبرتی نوحه زیبای نیما در آینه کربلا



برخیز و بگو با نام خدا ظلم و جنایت کافی است
پیغام حسین این بود که هرکس که به ظلم تن در دهد از من نیست
با لشگر گرد و فدائيش بشنو ای یزید مرگت در رسید
آه ای یزید سر زده ز جامه فقیه
خوب در دلت ز کربلا هراس است
باش کین زمان زمانه تقاس است
بشنو ای یزید مرگت در رسید
 ای خلیفه ستمکار حق ستیز
بر تو بسته ایم  زهر سو ره گریز
ما تو را به خاک ذلت کشیدیم
کرچه کو به کو پر از کشته گشته است
آب از سر حسینیان گذشته است
ما کمر به سرنگونی تو بسته ایم
در جوار کربلا کمین نشستیم
ای که در جهان طنیده تار ننگ تو
لشگری حسینی آمده به جنگ تو
پاک می شود زمین ز دین فروشان
می تراود عشق همچو چشمه جوشان

محرم با مجاهدان اشرفی در کمپ لیبرتی نوحه زیبای نیما در آینه کربلا

۱۳۹۴ مهر ۱۵, چهارشنبه

ایران-ياد ستاره اي تابان از كهكشان اشرف مجاهد قهرمان شهيد كورش سعيدي

نيكوان رفتند وسنت ها بماند
وز لئيمان ظلم و لعنت ها بماند
اندر آييد اي همه پروانه وار
اندرين بهره كه دارد صد بهار
جان فشان اي آفتاب معنوي
مرْ جهان كهنه را بنما نوي
بوي لطف او بيابانها گرفت
ذره هاي ريگ هم جانها گرفت
ما بها و خونبها را يافتيم
جانب جان باختن بشتافتيم

شعری از دست نويس هاي شهيد قهرمان کوروش سعیدی  كه آن را در وصيت نامه اش نوشته بود

مجاهد قهرمان شهيد كورش سعيدي
او درموردزندگيش نوشته بود
در سال 1338 در يك خانواده مرفه به دنيا آمدم مادر م كرد و پدرم ترك بودند آشنايي من با فعاليت هاي سياسي از سن 16 سالگي شروع شد.بعد از آمدن به خارج از كشور در سال 1978با مطالعة نشريه مجاهد و كتابهاي سازمان به فعاليت سياسي مشغول شدم .در اين راه براي فعاليت بيشتر در اواخر سال سوم شهر اورگان را ترك كردم و به لس آنجلس كه مركز انجمن آمريكا در آن زمان بود، آمدم و مسئوليتهاي بيشتري گرفتم، بعد از چند ماه، قبل از پايان دوران تحصيلي در رشتة مهندس برق و گرفتن مدرك تحصيلات خود را قطع كردم و به صورت تمام وقت فعاليت خود را شروع كردم
كورش در امريكا از تمامي امكانات براي يك زندگي راحت برخوردار بود .علاوه بر آن راه را براي رسيدن به مدارج تحصيلي عالي و منصب هاي عالي باز مي ديد. ولي او به دنبال گمشده اي بود نام اين گمشده آزادي بود. آزادي مردم ايران. كورش مي دانست كه براي آن بايد بها پرداخت او دروصيتنامه اش نوشت
با اندوخته تمامي علم ودرس خود در راه رسيدن به آزادي و رهايي از تمامي رنج هاي بشري ، ايدئولوژي توحيدي مجاهدين را انتخاب نمودم
پس از اين انتخاب او در كسوت ارتش آزاديبخش به سرعت آموزش هاي نظامي را فرا گرفت وبه يكي از برجسته ترين فرماندهان گردان توپخانه تبديل شد
رزم مجاهد قهرمان كورش سعيدي در طول ده سال پايداري در اشرف و در زير شديدترين محاصره ها و فشارها و حمله وهجوم هاي بي رحمانه، اوج ديگري گرفت.
يكي ديگر از مجاهدان در مورد كارهاي علمي و تخصصي كورش در دانشگاه ايران قرار داشته نوشته است
بعد از حمله مزدوران به اشرف در 19فروردين 1390 در زمينه آب و برق هم به دستور مالكي برق اشرف را قطع ميكردند يا اينكه در شبانه روز بسيار كمتر از نياز ساكنان سهيمه برق مي دادند، كورش طرح صرفه جويي در مصرف برق را برنامه نويسي كرد و در طول 24ساعت برنامه صرفه جويي توسط كامپيوتر به دستگاه انتقال نيروي هر مقر اعمال مي شد و با اين شيوه كار فشار ناشي از كمبود برق بر روي مجاهدين اشرف را به حد اقل رسانده بود. اين طرح يكي از پيشرفته ترين روش هاي علمي بود
يكي ديگر از همكاران كورش نيز در مورد او نوشته است:«كورش سعيدي مسئول دانشكده برق و الكترونيك دانشگاه ايران در اشرف بود .در دوره انرژي خورشيدي كه در دانشگاه ايران اشرف برگزارشد او مسئول اين دوره بود. و مسئوليت توليد پروژه هاي خورشيدي شامل : فر خورشيدي آبگرمكن خورشيدي , آب مقطرگيري خورشيدي , تحقيقات درمورد مولد هاي خورشيدي و صفحات خورشيدي و ... از مباحث اين دوره بود
كورش در 10سال پايداري مجاهدين در اشرف، با ابتكارات خود هم با محاصره جنگيد. در مرحلة بعد او جزو گروهي بود كه براي نگاهداري اموال مجاهدين در اشرف ماند. كورش در آخرين سال حيات پر افتخارش اينچنين نوشت

يا علي در سال گذشته دشمن هرچه از دستش بر ميآمد، از موشكباران و انواع توطئه ها، كمر به درهم شكستن عزم وارادة مجاهدين در برابر ذلت و خواري بست، ولي تو خود ديدي كه چگونه مجاهدين با زدوزدن هرچه آثار كرسي طلبي و انگيزه هاي دنيوي در وادي پرداخت با انقلاب خواهر مريم وارد شدند و هرگونه آثار ضعف و سستي را زدودند
كورش قهرمان در سحرگاه دهم شهريور به دست آدمكشان عراقي ولايت فقيه به شهادت رسيد و به عهد خونينش با خدا و مردم ايران وفا كرد .سلام بر او روزي كه زاده شد، روزي كه از همه چيز خود براي آزادي مردم ايران گذشت و به مجاهدت برخاست، روزي كه در اين مسير شكوهمند به خاك افتاد. بي شك، عزم او مشعل راه فرزندان ايران در يكانهاي ارتش آزادي خواهد شد و آزادي را براي مردم
ايران به ارمغان خواهد آورد
برای مطالعه کامل زندگی نامه اینجا کلیک کنید

۱۳۹۴ مهر ۱۰, جمعه

ایران-عراق-جلوگيري از ورود نيازهاي اوليه و الزامات تداركاتي و تأسيساتي به ليبرتي


     
در روز چهارشنبه 8مهر 94 (30سپتامبر2015) مأموران عراقي به دستور كميته سركوب مجاهدان اشرفي در ليبرتي، تحت نظارت فالح فياض، در يك اقدام غيرقانوني بار ديگر از ورود وسايل تأسيساتي و سرويس و نگهداري زيرساخت‌هاي كمپ و اقلام تداركاتي و نيازهاي اوليه ساكنان جلوگيري كرده و آنها را از ورودي كمپ برگرداندند.

برخي از اين اقلام عبارت بودند از : لوازم التحرير، پارچه، نايلون براي ميزهاي غذا خوري، الكترود براي جوشكاري منابع فرسوده سپتيك، وسايل  برقي ساده مانند پريز، كابل برق و....

از ورود بسياري از قطعات يدكي دستگاهها نيز  از دو ماه پيش ( 4 اوت گذشته) تاكنون    جلوگيري شده است.

علاوه بر اين كميته سركوب بيش از دو سال است مانع ورود پيمانكاران براي تعمير سيستمهاي سرمايش و گرمايش كمپ شده اند. اين اقدامهاي ضد انساني نقض فاحش يادداشت تفاهم امضاشده بين دولت عراق و ملل متحد در 25دسامبر 2011 است كه بنا بر آن ساكنان مي توانند بر اساس آن با پيمانكاران مختلف در مورد بازسازي و تعميرات كمپ قرار داد ببندد.

جلوگيري از ورود نيازها  و وسايل اوليه كه هزينه آن توسط ساكنان پرداخته شده است، نقض استانداردهاي انساندوستانه و حقوق بشري است. ملل متحد متأسفانه براي پايان دادن به اين محاصره هيچ اقدام جدي به عمل نياورده است. اين در حالي است كه ساكنان اين اقدامها را به طور مستمر به يونامي گزارش كرده اند.

مقاومت ايران ملل متحد و دولت آمريكا را كه به طور مكرر و به صورت مكتوب نسبت به سلامت و امنيت ساكنان ليبرتي متعهد شده اند و همچنين اتحاديه اروپا را به اقدام فوري براي پايان دادن به محاصره ضد انساني كمپ ليبرتي فرا مي خواند.

دبيرخانه شوراي ملي مقاومت ايران

9 مهر ماه 1394 (اول اكتبر  2015)

۱۳۹۴ مهر ۸, چهارشنبه

ایران-اسطوره اشرف-يادي از مجاهد شهيد سيد علي سيد احمدي


مجاهد شهيد سيد علي سيد احمدي

«بگو سیّد چه خبر» - برای مجاهد شهید سیدعلی سیداحمدی

بگو سید چه خبرداری بگو از شهرمون
بگو با ما چی شکسته کمر پیـــر وجوون
بگو ملا چند تا تــیر دارشـو کرده بپــــــا
بگو ضحاک پلید چند تا می‌خواد کاسه خون
بگو سیّد!
چه خبر؟
تو می‌آوردی برامون، خبر از خلق اسیر
و می‌گفتی
کوچه پس کوچه شهر نباس باشه جای عذاب
چرا بچه یتیم گشنه بره تو رختخـــــــــــواب؟
چرا طفلی دخترک شیشه ماشین پاک‌کنه؟
چرا ننویسه روی تختـــه سیاه، بابا و آب؟
بگو سیّد!
چه خبر؟
عرق شرم پدر تاکی رون رو صورتش؟
اشک مادر تا به کی؟ پر بشه از حسرتش؟
چرا زندونای میهن شده لبریز جوون
چرا هی شیخک قاتل میشه بیشتر ثروتش؟
بگو سیّد!
چه خبر؟
آره سید، میدونـم که دل توی دلت نبود
تو می‌خواستی بدری از ظلم ظالم تار و پود
تا کـــه هر بچه ســــرش رو، روی بالش بذاره
زندگی تو ناز و نعمت؟! آره این عـــــار تو بود
تو می‌خواستی شور وشادی رو، به هرشهربیاری
تو می‌خواستـــــی دمار از هرچی که ظلمه درآری
اگه دشمن زبون چهر تو رو بخون کشید
نمیذارم قطره‌ای هدر بره خونهای پاک
خون زهره، خون گیتی، خون سید و سعید

ارتشی منتظره روز «ر» و ساعت «سین»
میگیـــــرم تقاصتو با عزم و رزم آتشیــــــن
فردا که می‌شکفه آزادی توی شهرای ما
روزیکه پاره میشه از دست مردم زنجیرا
یاد تو زنده میشه تو هر گذر
میشه جاوید توی دلها قصه اشرفیــــــــــا
حبیب شکری پور.


يكي از مشعلهاي رزم ايران، شيردلي است بنام سيدعلي سيداحمدي. دلاوري كه اولين ذرات درك و درد را به عمل و اقدام براي آزادي مردم تبديل كرد.مجاهد خلق، سيدعلي سيد احمدي از همان ابتداي جواني مبارزة خود را عليه استبداد سلطنتي آغاز كرد. 
«اواز سال 53 به يك گروه از هوادران سازمان وصل شد.ودر سال 54 دستگير ودر سال 57 آزاد شده و از آن به بعد در بخشهاي مختلف در سازمان مشغول فعاليت شد
وقتي خميني همة راههاي آزادي را به روي مردم بست، سيدعلي و يارانش در بخشهاي اجتماعي و دانش آموزي سازمان، مبارزه اي درخشان را عليه خميني دجال پيش بردند. مبارزه اي كه در تكامل خود به نبرد در ارتش آزاديبخش ملي ايران رسيد و سيدعلي در تمامي سالهاي اين سه دهه مبارزه، پرشور و پرتلاش، با انگيزة بسيار زياد و با جديت كامل مسئوليتهايش را انجام مي داد. 
آخرين درخشش هاي اين فرزند سلحشور خلق ايران، پايداري او در دوسال پاياني زندگيش دراشرف بود.
مجاهد قهرمان سيدعلي سيداحمدي در مورد اين مأموريت خود در مرداد 91 نوشته بود 
«با تمام وجود اعلام مي كنم دفاع از اشرف و ايستادگي عين رزم سرنگوني است و از خدا ميخواهم در اين رزم مرا به افتخار شهادت نائل فرمايد. 
…بهترين و باصفاترين لحظة زندگي را همين الان دارم. در يك طرف دشمن ضدبشري ملت ايران با اعوان وانصارش براي ادامة حيات ننگين، ديوانه وار سُم بر زمين مي كوبد و تهديد مي كند، در سوي ديگر صاحبان قدرت با پرداخت هزينه از جيب مجاهدين توصيه ميكنند تا مجاهدين دست از حقوق حقة خود بردارند و جان! سالم به در برند. غافل از اين كه عنصر مجاهد خلق اشرفي، (چيزي) جز عهد با خدا و خلق و دفاع از حقوق ملت ايران ندارد».
او در آخرين كلماتش در هشتم مرداد 92 نيز باز بر اين عهد خود تأكيدكرد ونوشت
«خداوندا مرا در مرحله سرنگوني در آزمايشگاه آزادي موفق و سربلند گردان! 
مرگ بر رژيم ضد بشري خميني. درود بر رجوي. زنده باد ارتش آزاديبخش ملي ايران». 
اينچنين دفتر زرين مبارزات يك مجاهد خلق سلحشور و پرخروش و پرتوان، در اوج قهرماني و افتخار و شرف بسته شد. و صدا و نداي سيدعلي و و خون او و يارانش به تأثيرگذارترين صداي زمانه تبديل شد تا خلق ايران را در پاسخ به نداي مقاومت براي آزادي به قيام برانگيزد. سلام بر مجاهد خلق سيدعلي سيداحمدي قهرمان و تمامي شهيدان قتل عام اشرف. 
آزادی اگر مرهم درد است ایرانی اگر اهل نبرد است
قربان رهایی بکند جان کان مشعله این ره سرد است